web 2.0

زندگینامه دکتر شیرین عبادی



من در سال 1326 در شهر همدان بدنيا آمدم . خانواده من فرهنگي و معتقد به دين اسلام بودند. پدرم هنگام تولد من رئيس اداره ثبت شهر همدان بود . پدرم يكي از اولين اساتيد حقوق تجارت بود . او كه نامش ؛ محمد علي عبادي ؛ است چندين كتاب نوشته است و در سال 1372 فوت كرد .
كودكي من در خانواده اي سرشار از مهر و محبت سپري شد. من دو خواهر و يك برادر دارم كه همگي تحصيلات عاليه دارند و مادرمان تمام وقت و عشق خود را صرف تربيت ما نمود . من دريك سالكي به همراه خانواده به تهران آمدم و از آن پس ساكن اين شهر شدم . در دبستان فيروزكوهي تحصيل كردم و دوره دبيرستان را در دبيرستان انوشيروان دادگر و رضاشاه كبير به اتمام رسانيدم . در كنكور دانشگاه تهران شركت كردم و در سال 1344 وارد دانشكده حقوق شدم . دوره ليسانس را 5/3 ساله تمام كردم . بلافاصله در كنكور دادگستري شركت كردم و پس از طي شش ماه كارآموزي قضاوت در اسفند 1348 به عنوان قاضي رسما كار خود را شروع كردم . به موازات قضاوت در دادگاه به ادامه تحصيل پرداختم و در رشته حقوق خصوصي در سال 1350 از دانشگاه تهران با درجه ممتاز فوق ليسانس گرفتم .

در داگستري مشاغل متعددي داشتم و در سال 1354 به رياست شعبه 24 دادگاه شهرستان نائل آمدم. من اولين زني هستم كه در تاريخ دادگستري ايران به رياست دادگاه نائل آمدم . بعد از پيروزي انقلاب اسلامي در بهمن 1357 چون براين اعتقاد بودند كه قضاوت در اسلام براي زنان ممنوع است من و بقيه خانم هاي قاضي را از سمت خود بركنار نمودند و ما را به پست اداري گماشتند . من را منشي همان دادگاهي كردند كه روزي رئيس آن بودم . به اين وضع همگي اعتراض كرديم . پست بالاتري براي ما در نظر گرفتند. و همه زنان قاضي از جمله من را به عنوان كارشناس در دادگستري به خدمت گماردند. ادامه اين وضع براي من غيرقابل تحمل بود بنابراين تقاضاي بازنشستگي قبل از موعود كردم و با آن موافقت شد . چون كانون و كلاء دادگستري مدتها پس از انقلاب بازگشائي نشده بود و بوسيله قوه قضائيه اداره مي شد بنابراين با درخواست وكالت من هم موافقت نمي شد و من عملا چندين سال خانه نشين شدم تا اين كه در سال 1371 توانستم پروانه وكالت بگيرم و دفتر و كالت خودم را تاسيس كنم .

از فرصت بدست آمده درزماني كه بيكاربودم استفاده كردم و به تاليف چند كتاب و انتشار مقالات متعددي در نشريات ايران پرداختم . پس از اخذ وكالت دفاع از پرونده هاي بسياري را قبول كردم كه تعدادي از آنها پرونده هاي ملي بوده است مانند وكالت خانواده مقتولين قتل هاي زنجيره اي (فروهرها) و يا عزت ابراهيم نژاد كه در حمله به كوي دانشگاه به قتل رسيد. دربرخي از پرونده هاي مطبوعاتي نيز شركت نموده ام . تعدادي كثيري از پرونده هاي اجتماعي نظير كودك آزاري را هم برعهده داشتم و اخيرا نيز وكالات مادر زهرا كاظمي- عكاسي كه در ايران به قتل رسيد – را هم بر عهده گرفته ام . من در دانشگاه نيز تدريس مي كنم . هرسال تعدادي از دانشجويان خارج از ايران به عنوان كارآموز حقوق بشر نزد من كارآموزي مي كنند.

من ازداواج كرده ام همسرم مهندس برق است . دو دختر داريم يكي 23 ساله كه مهندس مخابرات است و در دروره دكتراي مخابرات در دانشگاه مك گيل واقع در كانادا ادامه تحصيل مي دهد و ديگري 20 ساله است و دانشجوي سال سوم حقوق است كه درتهران بسر مي برد.

فعاليت هاي اجتماعي
* هدايت چندين پروژه تحقيقاتي براي دفتر يونيسف تهران
* تاسيس انجمن حمايت از حقوق كودكان كه در سال 1374 با همراهي تعدادي از هم فكران. تا سال 1379 نيز رياست انجمن را بر عهده داشتم و از آن پس به عنوان مشاور حقوقي با انجمن مذكور همكاري مستمر دارم . اين انجمن در حال حاضر بيش از پانصد عضو فعال دارد.
* تدريس رايگان حقوق كودك و حقوق بشر در دوره هاي مختلف
* تاسيس كانون مدافعان حقوق بشر به همراه چهار وكيل مدافع در سال 1380 رياست اين كانون را بر عهده دارم .
* ارايه بيش از 30 سخنراني در كنفرانس هاي دانشگاهي و علمي و سمينارهايي كه درباره حقوق بشر برگزار شده است در كشورهاي ايران ، فرانسه ، بلژيك، سوئد ، سوئيس ، انگلستان و آمريكا .
* به عهده گرفتن وكالت تعدادي از چهره هاي مطبوعاتي يا وكالت خانواده آنها كه دررابطه با آزادي بيان متهم و يا محكوم شده بودند ازجمله دكترحبيب الله پيمان (به خاطر نوشتن مقاله و سخنراني درباره آزادي بيان ) عباس معروفي، سردبير ماهنامه گردون ( به خاطر چاپ تعدادي مصاحبه و شعر) سركوهي (سردبير ماهنامه آدينه )
* به عهده گرفتن وكالت خانواده قربانيان قتل هاي زنجيره اي ( فروهر ها)
* به عهده گرفتن و كالت خانواده عزت ابراهيم نژاد مقتول حوادث 18 تير ماه كوي دانشگاه در سال 1378
* به عهد گرفتن و كالت مادر آرين گلشني كودكي كه بر اثر حضانت جدا از مادرش زندگي مي كرد و بر اثر شكنجه در خانه نا مادري اش به قتل رسيده بود.
* پيشنهاد تصويب قانون منع خشونت عليه كودكان به مجلس شوراي اسلامي كه به سرعت نيز در مجلس بررسي و به تصويب رسيد در تابستان 1381

جايزه ها و افتخارها
1. ناظر رسمي از سوي سازمان ديده بان حقوق بشر، سال 1996
2. انتخاب كتاب حقوق كودك به عنوان كتاب برگزيده سال از سوي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي .
3. جايزه بنياد حقوق بشر رافتو به خاطر فعاليت هاي حقوق بشر ، نروژ، سال 2001
4. جايزه صلح نوبل در سال 2003




عکس - آخوند دانشمند !

مشخصات بازداشتگاههای سری حکومت اسلامی

اطلاعات موازی به آن دسته از گروه‌ها و سازمان‌های اطلاق می‌شود که به موازات وزارت اطلاعات در زمینه‌های امنیتی پروژه‌هایی را علیه فعالان سیاسی و امنیتی طراحی و اجرا می‌نمایند.

اساس وجود و نیز عملکرد این سازمان‌ها برخلاف قانون فعلی ایران ارزیابی می‌شود. اطلاعات موازی برای دستیابی به اهداف خود اقدام به ایجاد بازداشت‌گاه‌های غیرقانونی نموده که تحت نظارت سازمان زندان‌ها قرار نداشته و بدین لحاظ نیز اعمال انجام شده در آنان عمدتاً همراه با نقض متعدد موارد قانونی حقوق متهمان و بعضاً اعمال شکنجه‌های روحی و فیزیکی است. گزارش ذیل به تعدادی از مهم‌ترین بازداشت‌گاه‌های اطلاعات موازی و شرح رفتارهای صورت گرفته در آن‌ها می‌پردازد. در بخش‌هایی از متن از توضیحات امیر فرشاد ابراهیمی، دبیر سیاسی اسبق انصار حزب‌الله و فعال فعلی حقوق بشر استفاده شده است.


بازداشتگاه کهریزک

سوله کهریزک یا کمپ کهریزک بازداشتگاهی در شهر سنگ از توابع شهرری استان تهران است که پس از تٱسیس طی چندین سال در عملیات‌های مختلف از جمله تخریب محله «خاک سفید» و سپس به طور گسترده در طرح موسوم به ارتقای امنیت اجتماعی و سرکوب معترضان به انتخابات مورد استفاده قرار گرفت. بنابر گزارش‌ها در این بازداشت گاه عده ای از افراد بازداشتی مورد تجاوز قرار گرفتند وعده‌ای به دلیل ضرب و شتم شدید و عدم مراقبت پزشکی در آن جان باختند. در ۶ مرداد ۱۳۸۸ پس از آنکه مرگ محسن روح الامینی فرزند یکی از مقامات حکومتی به انتقادات گسترده انجامید، آیت‌الله خامنه‌ای به دلیل آنچه که « نداشتن استانداردهای لازم برای نگهداری زندانیان » نامید دستور تعطیلی آن را صادر نمود. هر چند دستگیرشدگان اعلام کردند که این بازداشتگاه تا روزها پس از این دستور همچنان مورد استفاده بوده ‌است.

کمیته گزارشگران حقوق بشر در مرداد ماه سال 86 مجموعه‌های گزارش‌های تکان دهنده از برخوردهای صورت گرفته با متهمین طرح امنیت اجتماعی منتشر نمود که در آن به سوله‌ی کهریزک به عنوان محل نگهداری متهمان و برخورد شده در آن اشاره نمود. نیز مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران طی گزارش‌های به این رفتارها اشاره نمود. بنابر گزارش‌ها سوله کهریزک در این زمان فاقد آب، تهویه، وسایل گرم کننده و خنک کننده، هرگونه کف پوش، موکت و تخت خواب، نور کافی، سرویس بهداشتی قابل استفاده و حمام بوده‌است. کمپ کهریزک تا سه ماه آب لوله کشی نداشت و زندانیان تا سه ماه حق نداشتند برای دستشویی از آب استفاده کنند. آب فقط به شرط کتک و کابل خوردن به آنها داده می‌شد. تا یک ماه اول آب را از گالن‌های گازوئیل می‌خوردند که موجب تهوع و استفراغ می‌شد. در دو ماه اول، هر زندانی می‌توانست فقط در ساعتهای ۱۰ صبح و ۱۰ شب ۳ دقیقه از دستشویی استفاده کند و به شرط کتک خوردن و سینه خیز رفتن و پارس کردن مثل سگ، از اب استفاده کند. البته در ۲۰ روز اول در را باز نمی‌کردند و بازداشتی‌ها مجبور بودند همانجا که زندگی می‌کنند جلوی هم ادرار و مدفوع کنند، بعد از ۲۰ روز که در را باز کردند کف سوله را با آب فشار قوی شستند.

غذا دو وعده در ساعت ۱۶:۳۰ و ۲۱:۳۰ میان زندانیان پرتاب می‌شد که شامل یک چهارم نان لواش و یک سیب زمینی بسیار کوچک (تقریبا ۵۰ گرمی برای هر نفر) بود. گاهی افرادی که ضعیفتر بودند و تاکنون این مکانها را ندیده بودند را وادار می‌کردند برای دریافت غذا چهار دست و پا مثل سگ پارس کنند و سیب زمینی را با دندان از روی زمین بردارند. در اثر سوءتغدیه به زودی زندانیان چنان وضعی پیدا کردند که با هر ضرب و شتم کوچکی بیهوش می‌شدند و بیشترشان یک سوم تا نصف وزن خود را از دست دادند. زندانیان کهریزک که اکنون به زندانهای دیگر منتقل شده‌اند هنوز به شرایط عادی برنگشته‌اند و به انواع بیماریهای گوارشی مبتلا هستند. در کهریزک کمتر از نیم متر جا برای هر کسی بود و زندانیان گاهی مجبور بودند نوبتی بخوابند.

ضرب و شتم زندانیان با باتوم، کابل ، سیم‌های برق بافته شده و شوک الکتریکی انجام می‌شد. دست و پای آنها را به صورت کمانی و قپانی می‌بستند و کتک می‌زدند. گاهی هم با دست و پای بسته آنها را تاب داده و پرت می‌کردند. گاهی هم دستها و پاهای زندانیان را به همدیگر می‌بستند. گاهی کف پای زندانیان را می‌زدند و سپس مجبورشان می‌کردند روی پاهای ملتهب خود راه بروند. گاهی برای تحقیر و وحشت ، عورت آنها را جلوی دیگر زندانیان نشان داده و با باتوم و شیشه به آنها تجاوز می‌کردند و در صورتی که زندانی میپذیرفت تا فحشهای بسیار رکیکی به خود دهد، شکنجه متوقف می‌شد.

پس از آن در خرداد ماه امسال گزارش‌هایی از انتقال بازداشت‌شدگان اعتراضات پس از انتخابات علی‌الخصوص روز 18 تیر به این مکان، شکنجه فیزیکی و تجاوز به تعدادی از آن‌ها منتشر شد. یکی از آزاد شدگان در توصیف از وضعیت کهریزک در این دوره می‌گوید: یکی از بازداشتی‌ها در اثر برخورد باتوم به سرش، کم کم بینایی خود را از دست داد؛ ولی با وجود اطلاع شکنجه‌گران کهریزک از وضعیت وی، او را از این محل غیر بهداشتی خارج نکردند. دو روز قبل از آزادی، بازداشت‌شده‌ها به اوین منتقل می‌شوند و فردی که بینایی خود را از دست داده بود، در اتوبوسی که به سمت اوین در حرکت بود، بر روی پای یکی دیگر از بازداشت شدگان جان می‌سپارد. از دیگر شکنجه‌ها در کهریزک آن است که بدن‌ها را خیس می‌کنند و بعد با شلنگ و سیم، بازداشت‌شده‌ها را کتک می‌زنند تا درد تا عمق جان آنها نفوذ کند.


بازداشتگاه 59 سپاه

این بازداشتگاه در زير زمين های پادگان عشرت آباد واقع شده است. اين بازداشتگاه آنقدر فاقد امکانات و قرنطينه شده است که فقط افراد شاغل و دارای اختيارات و مدارج عاليرتبه در امور آن دخالت کرده و اجازه بازديد از آنجا را دارند. در موردی خاص حتی رئيس دادگستری کل استان تهران "عليزاده" در سال 84 آنرا در ليست بازداشتگاه های امنيتی فوق سری قرار داد که حتی به خود او اجازه بازديد از اين بازداشتگاه را نداده بودند.

اين بازداشتگاه تحت اختيار حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران اداره می شود و تمام جرائم خاص رخ داده از جمله اتهامات امنيتی و جاسوسی واقع شده در سپاه پاسداران در آن رسيدگی و تکميل پرونده می شود.

امکانات ملاقات به صورت تعريف شده و آئين نامه ای برای متهمين بازداشتی وجود ندارد. تمام سلولهای متهمين انفرادی است و چند اتاق عمومی زير 10 نفر نیز در این بازداشتگاه وجود دارد. در آنجا از بهداشت و غذا و نور کافی و مطلوب خبری نيست .از تماس تلفنی نيز خبری نيست، مگر در حضور بازجو و کارشناس پرونده و با اجازه آنها. اين بازداشتگاه به مانند ساير بازداشتگاههای امنيتی با سيستم تعريف شده خود با متهمين برخورد می کند که برخورد شديد و خشن و عدم مراعات حقوق انسانی و نگه داشتن در بی خبری مطلق يکی از کوچکترين انواع برخوردهاست. در اين مجموعه که البته با امکانات ويژه ای که در بخش بازجويی و شکنجه و انفراديهای خاص دارد گنجايش حدود 300 نفر را داراست.

می توان گفت بازداشتگاه 59 سپاه يکی از سری ترين و مهمترين بازداشتگاههای جرائم امنيتی و جاسوسی سرتاسر کشور است که حتی در مواردی بازداشتی های آن تا مدتها بدون کوچکترين اطلاعی در آن نگهداری و شکنجه و بازجويی و يا حتی معدوم می شوند که همه اين اعمال تحت نظارت مستقيم نهاد اطلاعات سپاه پاسداران ساماندهی و انجام می شود. در اين بازداشتگاه نيز اعلام آمار رسمی افراد و اسامی آنان مرسوم نيست و همه چيز و همه کس از متهم تا مامور بازداشتگاه با شماره گذاری فراخوانده می شوند و همه جا و همه لحظه متهم با چشم بند تردد می کند و مطلقا تا زمان آزادی و يا انتقال کسی را نمی بيند و کسی هم جز بازجو و بازرسين بازداشتگاه به سراغش نمی آيند.

این بازداشتگاه دارای دو بند انفرادی با سلولهایی به ابعاد ۲×۱/۵ متر و یک بند عمومی است. زندانیان جز داخل سلول انفرادی چشم بند دارند و برای انتقال آنان به خارج زندان از آمبولانس استفاده می‌شود. پس از آغاز فعالیت دستگاه اطلاعات موازی وظیفه برخورد شدید با دانشجویان و نیروهای ملی مذهبی را بر عهده گرفت، اطلاعات بیشتری پیرامون فعالیت این زندان غیرقانونی منتشر شد. نهایتااعلام شده ‌است که این بازداشتگاه، که از مهم‌ترین بازداشتگاه‌های خارج از نظارت سازمان زندان‌ها بوده‌است، به زندان اوین (بازداشتگاه امنیتی سپاه پاسداران) منتقل شده‌است. اعتراضات دانشجویانی که پس از واقعه ۱۸ تیر دستگیر شدند و شکایت به کمیسیون اصل نود مجلس ششم و تلاش نمایندگان جنبش دانشجویی در مجلس ششم از جمله علی اکبر موسوی خوئینی و الهه کولایی در تعطیلی این بازداشتگاه موثر بود. پس از زندان توحید، این بازداشتگاه بزرگترین زندان غیر قانونی ایران بود.


بازداشتگاه نبوت

بازداشتگاه نبوت واقع در خيابان سهروردی می باشد و اداره آن مشترکا در اختيار وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران است که بر خلاف اکثر بازداشتگاههای امنيتی که در زير زمينها واقع شده اند اين بازداشتگاه با دارا بودن راه ارتباطی مستقل و بدون مزاحمت در بالای يک مجتمع تجاری و به حالت استتار شده ای قرار دارد که حالت يک خانه امن و بازداشتگاه فوق سری را دارد که دارای گنجايش بسيار کمی می باشد و بازداشتی های خاص به آنجا منتقل می شوند که بنا به شرايط جائز نيست به مکانهای معلوم و شناخته شده منتقل شوند.

می توان گفت علی رغم نظارت وزارت اطلاعات بر اين بازداشتگاه ولی عموميت نيروهای عملياتی و اجرايی و بازجويی را نيروهای حفاظت و اطلاعات سپاه پاسداران انجام می دهند. البته از اين مکان به عنوان بازداشتگاه و مکان امن موقت برای برخی بازجويی ها و بازداشت ها و يا نقطه کور در بين بازداشتگاه از نظر رخنه و نشت اطلاعاتی محسوب می‌شود. کل چنين مجموعه کوچکی از چند انفرادی و يک اتاق بازجويی تجاوز نمی کند و افرادی در حد انگشت شمار در آن نگهداری می شوند که پس از تحقيقات و بازجوئی های محرمانه به مراکز امن اصلی در بازداشتگاه های بزرگتر منتقل می شوند. در اين مکان از ثبت رايانه ای و نقل و انتقال اطلاعات در مورد شخص بازداشتی و ملاقات و يا ارجاع به مرجع قضايی خبری نيست و اکثر متهمين آنرا متهمين جرائم امنيتی و سياسی سپاه پاسداران تشکيل می دهند.


عشرت آباد

اين بازداشتگاه نيز در داخل قرارگاه مبارزه با مواد مخدر عشرت آباد واقع شده که گنجايش آن چيزی حدود 250 الی 350 نفر است. دارای 3 سالن می باشد که در هر سالن 15 ع انفرادی به ابعاد 5/1-2 متر وجود دارد که در هر انفرادی به زور 5 نفر نگهداری می شوند.متهمين بازداشتی ريز و درشت مرتبط با مواد مخدر سرتاسر تهران را به اين بازداشتگاه منتقل می کنند. در قسمت درب ورودی تمام وسايل افراد را تحويل و در کيسه های انفرادی برزنتی قرار می‌دهند. متهمين برای اينکه بتوانند پول خرج کنند اجازه بردن تمام پول خود را به بازداشتگاه دارند.

ميانگين مدت اقامت افراد تا زمان انتقال به دادگاه و يا زندان 3 الی 7 روز است البته در موارد خاصی متهمين جرم سنگين و قدرتمند را برای شناسايی رابطينشان و تحت شکنجه و بازجويی قرار دادن ماهها نيز می توانند نگه دارند. بازداشتگاه و تشکيلات عشرت آباد زير نظر اداره مبارزه با مواد مخدر نيروی انتظامی است که يکی از مشهورترين مکانها برای بازجوييهای فنی از متهمين مواد مخدر است. شدت عمل و ضرب وشتم در مورد اينگونه متهمين که با مواد مخدر سر و کار دارند در اکثر نهادهای انتظامی بسيار ضعيف و به ندرت است و اکثرا با آنها برخورد فيزيکی خاص و بسيار شديدی مثل اداره آگاهی و اطلاعات انجام نمی شود ولی بازداشتگاه مرکزی مواد مخدر عشرت آباد تنها جاييست که تا مرحله شکستن دست و پا و فک و دنده های متهمين پيش می روند و مجاز به بهره مندی از اجازه همه نوع شکنجه تا سر حد مرگ، در مورد متهمين مواد مخدری است. از بهداشت وملحفه و غذا برای بازداشتيها خبری نيست مگر پس مانده ها و ضايعات غذای سربازان و کارکنان اداره مبارزه با مواد مخدر که به صورت فله ای پخش و توزيع می شود.

مقوله استحمام و حمام به طور مطلق در اين بازداشتگاه وجود ندارد. حتی اگر فرد بازداشتی ماهها در آنجا باشد و گال بگيرد و يا شپش از سر و کول آن بالا برود. در انفراديها چيزی به نام نور و پنجره و تهويه وجود ندارد.در روز فقط 3 بار اجازه استفاده از دستشويی وجود دارد و درها هميشه بسته است و بازداشتی ها به صورت کتابی کنار هم می خوابند. سالهاست که شستن و تعويض موکت و پتوهای سلولها به فراموشی سپرده شده و اکثرا به استفراغ معتادان و ادرار و مدفوع آنانی که خود را نمی توانند نگه دارند آلوده است. سربازان هر نخ سيگار را به بازداشتی ها ما بين 5 الی 10 هزار تومان می فروشند. از بهداری و دارو و امکانات پزشکی خبری نيست مگر اينکه فرد در حال مرگ باشد که اين واقعه در بازداشتگاه مواد مخدر بسيار رخ می دهد که فرد بر اثر تشنج های پی در پی و عدم رسيدگی و اعزام به بيمارستان دچار ايست قلبی و مرگ می شود که در نهايت با صورت جلسه های ساختگی و نبود شاهد در امر عدم رسيدگی به موقع به وضعيت متهم و بازداشتی متوفی، پرونده بی سرو صدا به نفع متوليان بازداشتگاه و اداره مبارزه با مواد مخدر بسته می‌شود.

البته در مواردی نيز پرونده بازداشتی فوت شده ای را که بر اثر ضرب و شتم و خفگی در زير دست و پای مامورين بازجويی جان داده با پرونده سازی عدم رسيدن مواد مخدر و يا سنگ کوب و ايست قلبی با صورت جلسه های ساختگی بدون هيچگونه اعتراضی می بندند و دست های پنهان هميشه حامی جنايات آشکار و پنهان آنهاست که اين حمايت های ضد انسانی و ناقض حقوق بشر چنان اختياراتی به متوليان بازداشتگاهها می دهد که هر آنچه می خواهند در دخمه ها انجام دهند و صدای کسی به جايی نمی رسد که يکی از اين مجموعه ها بازداشتگاه تحت اختيار نيروی انتظامی، اداره و بازداشتگاه مبارزه با مواد مخدر عشرت آباد است.

شايد به راحتی بتوان گفت که هيچ مرجع انتظامی و نظامی و امنيتی به اندازه اداره مبارزه با مواد مخدر با قشر دختران و زنان بازداشتی سروکار نداشته باشد که بنا به گفته ها و شنيده ها مدعيات مامورين و شاهدين مرتبط با اين بازداشتگاه همه گونه اذيت و آزار و تعرض و نقض حقوق شهروندی و برخورد ناشايست و تحقير آميز توام با سوء استفاده از اين زنان و دختران بازداشتی در حريم بازداشتگاه انجام می شود که البته در موارد نادر زنان و دخترانی که به آنان تجاوز نمی شود بايد گفت نوع برخورد و تفتيشها و بازجوئيهای پشت دربهای بسته از طريق مامورين مرد و ضرب و شتم آنها از جهت اخذ اقرار و اعتراف در مورد اتهاماتشان و يا اتهامات مردان منتسب به آنان مثل پدر و برادر و يا همسر دست کمی از تجاوز و تعرض و اذيت و آزار در پرتو قانون ندارد و مامورين بازداشتگاه عشرت آباد چون يقين دارند که قشر متهمين بازداشتی در اين مجموعه آنقدر آسيب پذير هستند که کسی به فرياد آنها نمی رسند پس در مورد چه متهم زن و چه متهم مرد هر انچه که ناقض حقوق بشر و ضد انسانی است را در مورد آنها بدون ترس و واهمه اعمال می کنند. خصوصا پرونده سازی و تجاوز به نواميس بازداشتی مردم در سلولها که اکثرا دسته جمعی اتفاق می افتد و خيلی ها در جريان هستند و پای ثابت اين تجاوزات اند و اجازه افشاء و برخورد با آنرا نمی دهند و از عاملين اين جنايتها و تجاوزات به صورت مستقيم و يا غير مستقيم حمايت می کنند.


بازداشتگاه سئول معروف به ابوغريب

اين بازداشتگاه در تهران مابين افرادی که درآن نگهداری شده اند و به زندانها منتقل و يا آزاد شده اند به بازداشتگاه ابوغريب معروف شده و تحت اختيار حفاظت اطلاعات نيروی انتظامی اداره می شود و در خيابان سئول و داخل شهرک مسکونی فاطميه واقع شده که لابه لای واحدهای مسکونی گم و استتار گرديده و چند بلوک و زير زمين از اين مجتمع مسکونی به عنوان بازداشتگاه در اختيار آنهاست.

در اين بازداشتگاه اکثرا جرائم خاص واقع شده در بين نيروهای انتظامی را رسيدگی می کنند و متهمين را در جهت تکميل پرونده و بازجويی و اعمال شکنجه های خاص در آن نگهداری می کنند که البته به غير از مجموع متهمين نيروی انتظامی در طی عمليات ارتقاء امنيت اجتماعی تعدادی از متهمين اين عمليات را برای دست و پا شکستن و شکنجه دادن و اقرار گرفتن به اين بازداشتگاه انتقال دادند که اکثر آنها را در کمتر از 1 هفته از آنجا به کمپ- سوله- کهريزک انتقال دادند. تمام سلولهای اين بازداشتگاه بدون استثناء انفرادی می باشد و فنی ترين و وحشتناکترين بازجوئيها چه از متهمين نظامی نيروی انتظامی و يا افراد خاص بازداشتی در آن توسط حفاظت اطلاعات نيروی انتظامی تا حد دست و پا شکستن و مرگ انجام می شود.

همانگونه که اکثر نهادهای نظامی بازداشتگاههای خاص و مخفی خود را برای اعمال شکنجه دارند و در آنها هيچگونه محدوديتی در نوع برخورد با متهمين بازداشتی نيست اين بازداشتگاه نيز مرکز جولان نيروهای حفاظت اطلاعات نيروی انتظامی است که در آن نه متهم بازداشتی ماهيتا ثبت و درج و بعهده گيری می شود و نه کسی در مورد جان و مال و خانواده و نقض حقوق آنان نگران است و تنها نگرانی در بازداشتگاه ابوغريب اين است که کارشناسان و بازجوها نتوانند هر آنچه که می خواهند به عنوان سند و مدرک و اقرار صريح از متهم تحت بازداشت بگيرند و اينکه نتوانسته باشند متهم بازداشتی را به حد اعلا شکنجه نمايند و رعب و وحشت در دل او ايجاد کنند.


66 سپاه پاسداران

اين بازداشتگاه خاص متعلق به سپاه پاسداران که به 66 سپاه معروف است در اتوبان افسريه محدوده بلوار هجرت پشت پادگان علامه طباطبائی قرار دارد و دارای سلولهای انفرادی متعدد و حتی بند عمومی است و در آن متهمين مختص سپاه پاسداران که مرتکب جرم شده اند و يا متهم هستند را نگهداری می کنند. در همین بازداشتگاه بود مدت زمانی مصطفی کاظمی و مهرداد عالیخانی نگهداری می شدند و آیت الله میلانی رهبر مذهبی گروه مهدویت نیز در آن فوت نمود.

اين بازداشتگاه دارای اکيپ های عملياتی زبده و کارآمدی در جهت پيگيری اتهامات و جرائم امنيتی در بين نيروهای سپاه است که بازجوها و کارشناسان آن با اختيارات نامحدود در مورد متهمين بازداشتی عمل می کنند و از نظر فيزيکی و نوع رفتار و نوع متهمين و ضعيت ويژه ای بر اين بازداشتگاه حاکم است و فشارها و تهديدات کمتری نسبت به بازداشتی ها اعمال می شود و نوعی بازداشتگاه در جهت ايجاد سازش و بهره برداری و بازيافت در مورد متهمين را دارد که نه کشتن متهمين آن جايز است و نه دور انداختنشان. پس در اين بازداشتگاه کارهای تخصصی در امور بازجويی و نوع برخورد با متهمين انجام می شود و بنا به دانسته ها امکانات محدودی و در حد کفايتی کمی کمتر از زندان در آن در نظر گرفته شده و تا حدودی با نظر موافق کارشناسان و بازجوها متهمين می توانند با نظارت کامل از تلفن و ملاقات بهرهمند باشند و گويا تعدادی از متهمين قتلهای زنجيره ای که احتمال سوءقصد به جانشان را در ساير زندانها و بازداشتگاهها می دادند بی سرو صدا در اين بازداشتگاه نگهداری می شوند. گنجايش اين مجموعه کمتر از 150 نفر است که البته به مانند تمام بازداشتگاههای خاص که در حال توسعه هستند اين بازداشتگاه نيز در حال توسعه و افزودن به ظرفيت و امکانات خود است. از مقوله شکنجه و بر خوردهای غير فنی با توجه به نوع متهمين در اين بازداشتگاه کمتر استفاده می شود.

از این بازداشتگاه تحت عنوان بازداشتگاه افسریه (قصر فیروزه) نیز یاد می‌شود و یکی از اماکنی بود که از سوی سپاه برای نگهداری معترضان به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری دهم به کار گرفته شد. بنابر گزارش‌ها برخی از سران اصلاحات از جمله سعید حجاریان و تاج زاده مدتی در این بازداشتگاه نگه داری شده‌اند.


بازداشتگاه قمر وزارت

اين بازداشتگاه که در خيابان دبستان محدوده بين رسالت و سيد خندان واقع شده است و نزديک وزارت دفاع و در کوچه پشتی بيمارستان قمر بنی هاشم است، تحت مديريت وزارت اطلاعات قرار دارد و اداره می شود. از اين بازداشتگاه توسط درب کوچکی که در انتهای کوچه واقع شده است استفاده می شود که هيچ نام و نشانی بر روی آن حک نشده است.اين بازداشتگاه 2 طبقه می باشد و دارای حياط و 4 اتاق مصاحبه و بازجويی و 8 سلول انفرادی که 6 سلول در طبقه بالا و 2 سلول در طبقه هم کف می باشد که تمام سلولها در طبقه بالا و پائين به گونه ای طراحی شده که همه دور يک محيط دايره ای قرار گرفته اند.

اين مکان برای بازجوئيها وتحقيقات مقدماتی کارشناسان و بازجوهای وزارت اطلاعات به دور از تنش و در تير رس قرار گرفتن است که اکثرا پرونده های خاص فعالان و مبارزان سياسی را به همراه متهمانش رسيدگی می کنند و اکثرا افراد منتقل شده به اين بازداشتگاه مدت زمان زيادی را در آن سپری نمی کنند و از امکانات محدودی نسبت به بازداشتگاههای رسمی برخوردارند و همان قوانين هفته ای 1 الی 2 بار استحمام و 3 تا 5 نوبت استفاده از دستشوئی پيروی می کنند و متهمين در آن ثبت و يا اعلام بعهده گيری نمی شوند و با فضای خارج ارتباط متهمين قطع است و تمام مراحل تحقيقات و بازجويی با چشم بند سپری می شود و اعطاء هر امتيازی به غير از ملاقات که شديدا بهره مندی از آن ناممکن است در اختيار کارشناس پرونده می باشد که تمام خواسته های متهم در قبال نوع عملکرد و بازجويی ها تعيين و اجابت می شود که در اين بين به هيچ عنوان آدرس محل نگهداری متهمين بازداشتگاه قمر در اختيار خانواده ها قرار نمی گيرد و حتی اگر اطلاعاتی در مورد نگهداری و يا بازداشت فرد توسط مامورين وزارت اطلاعات به بستگان بازداشتی ارائه شود اما محل بازداشتگاههايی مثل قمر در اختيار هيچ کس قرار نمی گيرد.


بازداشتگاه منفی چهار وزارت کشور

بر اساس گزارش‌های موجود در تاریخ ۲۵ خرداد ۱۳۸۸، یکی از خبرنگاران خارجی، در حال مصاحبه با مردم در خیابان‌های نزدیک ساختمان وزارت کشور دستگیر و پس از انتقال به زیر زمین وزارت کشور، تعدادی از مردم بازداشت‌ شده را در آنجا دیده ‌است.

همچنین در جریان حمله به کوی دانشگاه تهران (۲۵ خرداد ۱۳۸۸)، شماری از دانشجویان آزاد شده کوی دانشگاه تهران اعلام کردند بامداد دوشنبه ۲۵ خرداد، بیش از ۵۰ دانشجو توسط افراد لباس شخصی که به انواع سلاح‌های سرد و گرم مجهز بودند، بازداشت و به زیرزمین ساختمان وزارت کشور منتقل شده بودند. این دانشجویان که برخی از آن‌ها در جریان حمله به کوی دانشگاه زخمی شده بودند، ساعت‌ها در زیر زمین وزارت کشور مورد ضرب و شتم قرار گرفتند.


سوله پاسارگاد

سوله پاسارگاد، واقع در نزدیکی پاسگاه نعمت آباد (حوالی تهران، ابتدای جاده ساوه) یکی دیگر از بازداشتگاه‌های غیرقانونی اطلاعات موازی ایران است. نام این بازداشتگاه پس از اعتراضات انتخابات ریاست جمهوری دهم مطرح شد. تعدادی از بازداشت‌شدگان اظهار داشتند که در این سوله‌ها، آنها را عریان نگهداری شده و در معترض تهدید به آزار جنسی قرار داشته‌اند. این مکان پیش از این کارخانه اسلحه سازی متعلق به وزارت دفاع بوده‌است .



نافرمانی مدنی چيست؟


نافرمانی مدنی: بهترین راه برای به زانو درآوردن رژيم هاي سرکوبگر و بي رحم است.
نافرمانی مدنی به معنای سر باز زدن فعالانه از پذیرش قوانین، تقاضاها یا دستورات معینی از سوی حکومت یا نیرویی اشغالگر تعریف شده است و یکی از روشهای مهم مقاومت غیرخشونت بار به شمار می آید. مردم از این شیوه برای مقاوم در مقابل قوانین ظالمانه استفاده می کنند. یکی از مهمترین تجلیات این شیوه مبارزاتی در هند در زمان مهاتما گاندی به اجرا درآمد. در انقلاب مخملی چکسلواکی و در آلمان شرقی برای برکناری دیکتاتورهای کمونیست نیز از این شیوه استفاده شد. همچنین مبارزان آفریقای جنوبی در مواجهه با رژیم آپارتاید از این شیوه استفاده کردند. مبارزان جنبش حقوق مدنی در امریکا و همچنین مبارزان جنبشی که اصطلاحا به جنبش آوازه خوانی شهرت یافت و کشورهای بالتیک را از اتحاد شوروی مستقل کرد این روش را پیشه خود ساختند. در انقلاب های دیگری مانند انقلاب نارنجی اوکراین و انقلاب گل رز در سال 2005 نیز این شیوه به کار برده شد.
نافرمانی مدنی از این ایده نشات می گیرد که انسان لازم نیست به لحاظ فیزیکی به مبارزه بپردازد، بلکه کافی است از آنچه که از او خواسته می شود تبعیت نکند. هنگامی که حکومت در مقابل خیل عظیم مردمانی قرار گیرد که ساکت بر جای خود نشسته اند ولی با کم کاری، عدم تبعیت از قوانین حکومت و ... دستگاه حکومتی را فلج می کنند، کاری برای واداشتن مردم به تبعیت از دستش برنمی آید.

نمونه هایی از نافرمانی مدنی
در سال 1971 رهبر ملی گرای بنگلادش، شیخ مجیب الرحمان، و حزب او، یعنی عوامی لیگ جنبش تاریخی «عدم همکاری» با دستگاه سیاسی و نظامی پاکستان شرقی را اعلام کردند تا دولت پاکستان را وادار کنند نتیجه انتخابات سال 1970 را که طی آن حزب عوامی لیگ برنده شده بود، بپذیرد. این جنبش باعث تعطیلی کامل تمامی ادارات دولتی و شبه دولتی، حمل ونقل عمومی، تجارت، مدارس، و دانشگاه ها شد. پاکستان شرقی (یا همان بنگلادش بعدی) از پرداخت مالیات به دولت پاکستان خودداری کرد و تمامي داد و ستدهای مالی بین پاکستان شرقی و غربی به طور کامل متوقف شد. تمامی ارتباطات به صورت تلفن و تلگراف با پاکستان غربی قطع شد. رهبری عوامی لیگ به مدت 18 روز به صورت حکومت واقعی در پاکستان شرقی درآمد و این امر مرکزیت دولت پاکستان را به لرزه انداخت.
نمونه دیگر نافرمانی مدنی در کوباست. در این کشور نیز جنبشی با عنوان «من با دیکتاتور همکاری نمی کنم» شکل گرفت. شعار اصلی این جنبش «من خواستار تغییر هستم» بود. در ذیل این شعار، شش شعار دیگر وجود داشت: «من سرپیچی می کنم، من کمک نمی کنم، من خبرچینی نمی کنم، من پیروی نمی کنم، من همکاری نمیکنم، من سرکوب نمی کنم». بعلاوه، اعضای این جنبش برای نشان دادن عدم همکاری خود با رژیم کوبا، دستان خود را به صورت صلیب بر روی سینه قرار می دادند.
هنرمندان بسیاری مانند لسته آلوارز، آموری گوتیرز، ویلی چیرینو، یون سکادا، پاکیتو، دریورا و بونکو کینونگو از این جنبش حمایت کردند.
بانوان سفیدپوش گروهی از همسران، مادران، و خواهران ناراضیان کوبایی بودند که برای آزادی خویشاوندانشان در این نافرمانی مدنی شرکت کردند.
نمونه دیگر انقلاب آوازه خوانان در بالتیک بود. این جنبش چهار سال طول کشید و طی آن اعتراضات مختلفی بروز کرد. دولت شوروی در سال 1991 کوشید با استفاده از تانک جلوی فعالیت این جنبش را که در صدد استقلال کشورهای این حوزه و بویژه استونی بود بگیرد. شورای عالی استونی به همراه کنگره استونی دولت مستقل استونی را اعلام کردند و از قوانین شوروی سرپیچی نمودند. مردم به صورت موانع و پناهگاههای انسانی در مقابل تانکهای شوروی ایستادند تا مانع از اشغال تلویزیون شوند. با این اقدامات، استونی توانست بدون خونریزی به استقلال دست یابد.
شیوه های عمل متعددی برای نافرمانی مدنی وجود دارد. مهمترین و اصلی ترین ویژگی که تمامی این شیوه ها را به هم پیوند می دهد، نافرمانی و سرپیچی از قوانین و دستورات حکومت است. این اقدام از انجام کار ساده در اداره تا دستور سرکوب امتداد می یابد. نافرمانی در انجام کارهای اداری باعث فلج شدن دستگاه دولتی می شود و مشکلات دولت را افزایش می دهد. عدم پرداخت هزینه های دولتی مانند آب، برق، تلفن، ایجاد راهبندان در خیابانها، اعتصاب و ... همگی نمونه هایی از نافرمانی مدنی هستند. ولی نمی توان موارد را به اینها ختم کرد. هر کس و هر گروه بنا به شرایط خود می تواند شیوه هایی ابتکاری برای فلج کردن حکومت بیندیشد و به اجرا درآورد.

ویژگی هاي نافرمانی مدنی
درباره تعریف نافرمانی مدنی و خصوصیات آن اتفاق نظر کاملی وجود ندارد، اما با این وجود ویژگی های مشترکی دربین تعاریف مختلف یافت می‏شود که می‏توان آنها را ذکر نمود. در ذیل با برشمردن این ویژگی ها تلاش در شناخت بیشتر و بهتر این روش اعتراض مدنی خواهیم نمود.

شرافت آمیز بودن (Conscientiousness):
این ویژگی به جدیت، صداقت و اعتقاد اخلاقی اشاره دارد که با توسل به آن، نافرمانان مدنی قانونی را نقض می کنند. برای بسیاری از اشخاص نافرمان، نقض قانون از سوی آنان، نه تنها خواسته ای ناشی از عزت نفس و استحکام اخلاقی آنهاست، بلکه از روی ادراک آنها از مصالح جامعه خود نیز می باشد.

ارتباط‏گیرانه بودن (Communication):
در نافرمانی مدنی از قانون، شخص معمولا دارای دو هدف موازی می باشد. او نه تنها می خواهد مخالفت و انکار خویش را در برابر یک قانون یا سیاست مشخص ابراز دارد، بلکه می خواهد توجه عمومی را به این مساله خاص معطوف سازد و بدین وسیله برای تغییر آن قانون یا سیاست آنها را برانگیزاند. در نافرمانی مدنی، در یک جامعه نسبتا عادلانه، نافرمانان مدنی اکثریت را مخاطب خود قرار می‏دهند تا نشان دهند که از نظر آنان، اصول عدالت که عامل همکاری بین انسانهای آزاد و برابر می‏باشد، توسط سیاستگذاران رعایت نشده است.

عدم‏خشونت یا مسالمت آمیز‏بودن (Non-violence):
یک موضوع مناقشه انگیز در مباحثه بر سر نافرمانی مدنی مساله عدم‏خشونت یا مسالمت آمیز بودن آن است. گفته می شود که عدم‏ خشونت اثرات منفی نقض قانون را تقلیل می دهد. بعضی از نظریه پردازان از این هم فراتر می روند و می گویند که اساسا نافرمانی مدنی بنابر تعریف آن عملی غیر خشونت آمیز است. بر طبق این نظر اعمال خشونت آمیزی که احتمال آسیب رساندن دارند، با نافرمانی مدنی به‏عنوان یک روش ارتباط با مخاطبان ناسازگار است. زیرا که هر نوع تعرضی به آزادی های مدنی دیگران، منجر به خدشه دار کردن اصالت عمل شخص نافرمان می‏گردد. علاوه ‏بر این، عدم‏خشونت باعث ریسک کمتر دشمن تراشی در بین متحدان و یا تشدید ناسازگاری مخالفان می شود. ضمنا عدم‏خشونت توجه عمومی را منحرف نمی سازد و شاید باعث گردد که بهانه مقامات جهت استفاده از اقدامات متقابل خشونت آمیز در برابر معترضان را از آنها بگیرد.

  • چکیده ای از نظریات هنری دیوید ثورو
هنری دیوید ثورو: "آیا شهروند می باید مجبور باشد وجدانش را حتی لحظه ای، یا ذره ای، به قانون‏گذاران بفروشد؟ پس وظیفه ی وجدان بشری چیست؟... فکر می کنم که قبل از هر چیز می باید انسان بمانیم و پس از آن شهروند. خردمندانه نیست که به قانون همان احترامی را بگذاریم که به حقیقت و راستی."
هنری دیوید ثورو (۱۸۶۲-۱۸۱۷) دیوید ثورو، طبیعی دان و فیلسوف آمریکایی را واضع نظریه نافرمانی مدنی می دانند. او در جزوه مشهور خود -نافرمانی مدنی-، نگاه خویش را درباره حکومت، قانون و سیاستهای دولت وقت آمریکا بیان می دارد و چرایی و چگونگی سرپیچی از قانون ناعادلانه را با ذکر مثال هایی در جامعه خویش شرح می دهد و خصوصیات آنرا برمی شمارد.

در جمع بندی نظرات ثورو می‏توان ویژگی‏های زیر را درباره نافرمانی مدنی در اندیشه وی برشمرد:
- وجدان انسانی، حقیقت و راستی مهمتر از قانون بشری؛
- پرداخت هزینه در راه پایبندی به اجرای عدالت؛
- اگر قرار باشد عامل بی‏عدالتی باشی، همانوقت قانون را زیر پا بگذار و منتظر متقاعد کردن اکثریت نباش؛
- وظیفه‏ی فردی و نه در انتظار جمع بودن؛
- نافرمانی مدنی، راه پیشگیری از خشونت؛
- انجام وظایف شهروندی جهت نشان دادن اختلاف نافرمانی مدنی با نافرمانی مجرمانه؛
- استفاده از ابزار خشونت علیه بی‏عدالتی به‏عنوان یک حق؛
- نیت پاک اهمیت دارد و نه وسیله رسیدن به آن؛

  • چکیده ای از نظریات لئو تولستوي
با توجه به نوشته‏های لئو تولستوی درباره‏ی سرپیچی در برابر دولت و قدرت، می‏توان او را یکی از پایه گذاران تفکر نافرمانی مسالمت‏آمیز دانست که تاثیر بسیار زیادی بر متفکران و مبارزان نافرمانی مدنی پس از خود و به‏خصوص مهاتما گاندی داشته است.
لئو تولستوی (۱۹۱۰-۱۸۲۸)
لئو تولستوی نویسنده‏ی شهیر روسی یکی از کسانیست که به تدوین نظریه‏ی عدم‏خشونت در نوشته‏های ادبی و اجتماعی خود می‏پردازد و بر پیروی از وجدان و مقاومت در برابر بدی با استفاده از تعالیم مسیح تاکید می‏ورزد.

در جمع بندی نظرات تولستوی، می‏توان ویژگی‏های زیر را درباره نافرمانی مدنی در اندیشه وی برشمرد:
- مقاومت و پایداری در برابر بدی؛
- عدم توسل به خشونت به طور مطلق؛
- پایبندی به عقل و وجدان و اطاعت از قانون ایزدی و سرپیچی از قانون ناعادلانه؛
- پنهان نکردن وجدان؛
- تحمل رنج و پرداخت هزینه برای مبارزه با بدی و بی‏عدالتی؛

  • چکیده ای از نظریات مهاتما گاندی (۱۹۴۸-۱۸۶۹)
بی‎تردید یکی از تاثیرگذارترین افرادی که نافرمانی مدنی را در نظر و عمل بکار برد و آنرا به‏عنوان الگویی موفق در مبارزه با بی‏عدالتی تثبیت نمود، رهبر بزرگ هند، مهاتما گاندی بوده است. او که با الهام از آموزه‏های معنوی هندوئیسم و فلسفه‏ی عدم‏خشونت، روش مبارزه خویش را بر مبنای مقاومت مسالمت‏آمیز و عدم‏همکاری فعالانه قرار داد، از نظرات ثورو و تولستوی برای مبارزه در راه استقلال هند از استعمار انگلیس بسیار بهره گرفت.

در جمع بندی نظرات گاندی می‏توان ویژگی‏های زیر را برای نافرمانی مدنی و عدم ‏همکاری در اندیشه و روش مبارزاتی وی برشمرد:
- مقاومت مسالمت‏آمیز از راه تحمل رنج شخصی؛
- مبارزه به شکل عمل مستقیم و اقدام فعالانه؛
- تاکید بسیار بر عدم بکارگیری خشونت؛
- بی‏عملی در برابر بدی، بدتر از خشونت؛
- پاک بودن ابزار مبارزه همانند اهداف؛
- نافرمانی مدنی، حق مسلم شهروندان؛
- نافرمانی از قوانین غیراخلاقی به شکل صمیمانه، احترام آمیز و توام با خویشتن‏داری؛
- پذیرش مجازات سرپیچی از قانون؛
- نافرمانی عمومی و جمعی، کانون و منبع قدرت؛
- وظیفه هر فرد، عدم‏همکاری با حکومت نادرست؛

  • چکیده ای از نظریات هانا آرنت (۱۹۷۵ - ۱۹۰۶)
هانا آرنت، فیلسوف و نظریه‏پرداز سیاسی آلمانی (- آمریکایی) در سال ۱۹۷۰، یعنی دو سال پس از ترور لوترکینگ، در مقاله‏ای با عنوان «نافرمانی مدنی» که بعد درکتابی با عنوان «بحرانهای جمهوری» در آمریکا به چاپ رسید، به بحث در باره این موضوع (و به‏طور ویژه در آمریکا) می‏پردازد.
از نظر آرنت نافرمانی مدنی - که آخرین شکل مشارکت داوطلبانه است - هنگامی روی می‏دهد که تعداد قابل توجهی از شهروندان، بدین نتیجه می‏رسند که راه های عادی تغییر، دیگر عمل نمی‏کنند... آرنت نافرمانی مدنی را یک اقدام علنی، غیر خشونت‏آمیز، وجدانی (شرافت آمیز) و البته سیاسی و برخلاف قانون می داند که معمولا با هدف ایجاد تغییری در قانون و یا سیاست های دولت انجام می‏گیرد.

در جمع بندی نظرات آرنت می‏توان ویژگی‏های زیر را برای نافرمانی مدنی در اندیشه وی برشمرد:
- تفاوت آشکار بین نافرمانی مدنی و نافرمانی مجرمانه؛
- علنی بودن نافرمانی مدنی؛
- الزام عدم‏خشونت در نافرمانی مدنی؛
- نافرمانی مدنی، زاده شده از مسئولیت اخلاقی شهروندان در جامعه‏ای مبتنی بر رضایت؛
- قبول داشتن ساختار کلی و مشروعیت نظام حقوقی توسط نافرمانان؛
- نافرمانی مدنی پذیرنده مجازات اما متمایز از مخالفت وجدانی؛
- الزام گروهی و جمعی بودن نافرمانی مدنی؛
- نافرمانی مدنی بر مبنای «توافق اجتماعی» و نه بر مبنای «قانون برتر» و یا «وجدان شخصی»؛
- نافرمانی مدنی، آخرین شکل اعتراض پس از بی‏نتیجه ماندن راههای عادی تغییر؛



روش هاي اقدام غير خشونت آميز «جين شارپ»





  • روش هاي اعتراض و استدلال غير خشونت آميز
اعلام بيانيه هاي رسمي
۱‐ سخنراني هاي عمومي
۲‐ نامه هاي اعلام مخالفت يا اعلام حمايت
۳‐ بيانيه هاي سازمانها و موسسات
۴‐ بيانيه هاي امضا شده گروهي
۵‐ اعلاميه هاي كيفرخواست (دادخواست)
۶‐ تهيه طومارهاي امضا شده گروهي و همگاني


افراشته شدن طومار سبز 2000 متري در کنار برج ايفل پاريس
طومار سبز از بيش از 160 شهر دنيا آماده و ارسال گرديده و در پاريس مونتاژ گرديده است. ايرانيان سراسر دنيا با امضاي اين تومار اعلام کردند که احمدي نژاد رييس جمهور ايران نيست.

ايجاد ارتباط با مخاطبين گسترده تر
۷‐ استفاده از شعارها، کاريکاتورها و نمادها
۸‐ پرچم ها، پوسترها و ارتباطات بصري
۹‐ جزوه ها، رساله هاي چاپي و كتاب ها
۱۰ ‐ روزنامه ها و مجله ها
۱۱ ‐ نوارهاي صوتي، سي دي، بلوتوث، راديو و تلويزيون
۱۲ ‐ زمين نويسي، ديوار نويسي و اسکناس نويسي


اقدامات گروهي
۱۳ ‐ اعزام هيات هاي نمايندگي
۱۴ ‐ اعطاي جايزه هاي تحقير آميز
۱۵ ‐ انجام لابي هاي گروهي (هر تلاشي از طرف گروه هاي مستقل يا افراد براي تاثيرگذاري بر تصميمات دولتي)
۱۶ ‐ تشويق کارگران و کارمندان به اعتصاب و دست کشيدن از کار
۱۷ ‐ انجام انتخابات غيرواقعي و ظاهري سخره آميز

اقدامات گروهي نمادين
۱۸ ‐ استفاده از پرچم ها و رنگ هاي نمادين
۱۹ ‐ پوشش هاي نمادين
۲۰ ‐ اجراي نماز و دعا
۲۱ ‐ حمل اشياء نمادين
۲۲ ‐ در آوردن لباس و لخت شدن به نشانه اعتراض
۲۳ ‐ تخريب اموال شخصي [و نه عمومي]
۲۴ ‐ استفاده از نورهاي نمادين


استفاده از نور سبز در ميدان ميکل‌آنژ فلورانس ايتاليا‌ به درخواست ايرانيان مقيم ايتاليا، شهردار شهر فلورانس در ايتاليا به نشانه همبستگي با مبارزات آزادي‌خواهانه مردم ايران، با نورپردازي، مجسمه «داوود» از آثار ميکل‌آنژ‌ را که در ميدان ميکل‌آنژ‌ قرار گرفته، به رنگ سبز کرد.

۲۵ ‐ نمايش تصاوير افراد و شخصيت ها
۲۶ ‐ استفاده از شکلک هاي نقاشي شده [افراد و شخصيت ها] به نشانه اعتراض


ما همه يک نداييم؛ ما همه يک صداييم
شوک کشته‌ شدن ندا جلوي دوربين نه تنها مردم جهان را تکان داد، که نويسندگان، هنرمندان و شاعران را نيز تحت تأثير قرار داد. در پاريس شنبه، ۲۵ ژوئن مراسم اعلام پشتيباني از جنبش اعتراضي ايرانيان با يادي از ندا همراه شد. در آغاز اين مراسم يک شوک تصويري به‌وجود آمد، نزديک به پانصد نفر از حاضران ايراني و فرانسوي در ميدان حقوق بشر پاريس روبروي برج ايفل با قراردادن عکس‌هاي ندا روي صورت‌هاي خود اين شعار را تجلي دادند که روي پلاکارد بزرگي نوشته شده بود: «ما همه يک نداييم». ابتکار اين رويداد از «رضا دقتي»، خبرنگار و عکاس سرشناس ايراني بود که عقيده دارد داستان ندا داستان يک ملت است، داستان يک ملت که با سينه‌ي باز زير گلوله‌باران قرار گرفته است. وي در پاسخ به اين سوال كه چرا به جاي عكس خون‌آلود يا ديگر عكس هاي ندا اين عكس خاص را از او انتخاب كرده است، مي گويد: "به اين خاطر كه حالت اين عكس به خوبي رابطه عاشقانه بين ندا و كسي كه عكس را گرفته، نشان مي دهد." كاملا آشكار است كه ندا مي دانسته عكاس عاشق اوست و خودش هم عاشقانه دارد به دوربين نگاه مي كند. توي اين صورتك ها انگار نگاه عاشقانه ندا به همه مخاطبان منتقل مي شود.

۲۷ ‐ استفاده از علامت ها و نامهاي جديد
۲۸ ‐ ايجاد صداهاي نمادين
۲۹ ‐ اعلام نيازها و درخواستهاي عمومي نمادين
۳۰ ‐ انجام ادا و اطوار گستاخانه (براي جلب توجه افراد)



اعمال فشار بر روي افراد
۳۱ ‐ بازخواست از شخصيت ها و ماموران
۳۲ ‐ تمسخر و اهانت به شخصيتها
۳۳ ‐ ملاقات و مذاکره با مسوولان
۳۴ ‐ تعقيب و مراقبت مسوولان


اجراي تئاتر و موسيقي
۳۵ ‐ استفاده از ميان پرده هاي طنز و تمسخر آميز
۳۶ ‐ اجراي تئاتر و موسيقي
۳۷ ‐ آواز خواني (سرود خواني)


ترديد نکن سپيده سر خواهد زد. خواب از سرمان دوباره پر خواهد زد. ترديد نکن کسي ز نسل خورشيد، بر ريشه‌ي خشک شب تبر خواهد زد. دستان سحر به استخاره روزي، تسبيح به قصد خير و شر خواهد زد. طوفان زده ايم و ناخدايي از نو، در موج بلا دل به خطر خواهد زد. بازوي عدالتي دگر مي آيد، تيپا به بساط زور و زر خواهد زد. يک روز اراده‌ي بشر زنجيري، بر پاي همين قضا قدر خواهد زد. اين آتش خفته زير خاکستر باز، صد شعله به جان خشک و تر خواهد زد. هر قاصدکي پيام بيداري را بر دوش گرفته، باز در خواهد زد... کنسرت سبز مستان هماي، هامبورگ آلمان، تيرماه 1388

راهپيمايي و تظاهرات مردمي
۳۸ ‐ انجام تظاهرات همگاني
۳۹ ‐ رژه هاي منظم مردمي
۴۰ ‐ راهپيمايي و تظاهرات مذهبي
۴۱ ‐ انجام سفرهاي زيارتي
۴۲ ‐ تظاهرات خودرويي (حرکت جمعي وسايل نقليه در خيابان ها)

تشييع جنازه
۴۳ ‐ انجام مراسم سوگواري سياسي
۴۴ ‐ تشييع جنازه هاي غير واقعي و ظاهري
۴۵ ‐ تشييع جنازه هاي همراه با تظاهرات
۴۶ ‐ تجمع و تظاهرات در محل هاي خاکسپاري افراد و شخصيت ها


مراسم تشييع جنازه سهراب اعرابي – شهيد راه آزادي ايران



اجتماعات عمومي
۴۷ ‐ اجتماعات اعتراضي يا حمايتي
۴۸ ‐ تظاهرات اعتراضي
۴۹ ‐ استفاده از تظاهرات غيرمستقيم با استفاده از رنگ ها، نمادها و اشکال متنوع
۵۰ ‐ آموزش هاي درون گروهي [به منظور افزايش آگاهي هاي سياسي و اجتماعي]




خودداري و انکار
۵۱ ‐ دست کشيدن و خودداري از کار
۵۲ ‐ سکوت
۵۳ ‐ انکار و نفي شخصيتهاي شناخته شده
۵۴ ‐ کنار گذاشتن افراد و شخصيت ها [ي سياسي و اجتماعي]

  • روش هاي عدم همكاري اجتماعي
طرد افراد و انزواي افراد و شخصيتها
۵۵ ‐ تحريم اجتماعي عمومي
۵۶ ‐ تحريم اجتماعي گزينشي
57 Lysistratic nonaction ‐
۵۸ ‐ طرد و تکفير شخصيتها
۵۹ ‐ تحريم

عدم همكاري با روندهاي اجتماعي، رسوم و نهادها
۶۰ ‐ تعليق فعاليتهاي اجتماعي و ورزشي
۶۱ ‐ تحريم امور اجتماعي
۶۲ ‐ اعتصاب هاي دانشجويي
۶۳ ‐ نافرماني اجتماعي
۶۴ ‐ كناره گيري از موسسات اجتماعي

كناره گيري از نظام اجتماعي
۶۵ ‐ در خانه ماندن
۶۶ ‐ عدم همكاري شخصي بطور کلي
۶۷ ‐ گريز از کار كارگران
۶۸ ‐ تحصن
۶۹ ‐ مخفي شدن دسته جعمي
۷۰ ‐ مهاجرت اعتراضي (هجرت)


  • روش هاي عدم همكاري اقتصادي
تحريم هاي اقتصادي
اقدام از سوي مصرف كنندگان
۷۱ ‐ تحريم از سوي مصرف كنندگان
۷۲ ‐ عدم مصرف كالاهاي تحريم شده
۷۳ ‐ سياست رياضت (اقتصادي)
۷۴ ‐ خودداري از اجاره دادن (مکان ها، تجهيزات، ابزارآلات، وسايل و...)
۷۵ ‐ خودداري از اجاره کردن (مکان ها، تجهيزات، ابزارآلات و وسايل دولتي)
۷۶ ‐ تحريم ملي مصرف كنندگان (کالا، خدمت،...)
۷۷ ‐ تحريم بين المللي مصرف كنندگان




تحريم خريد کالاهاي تبليغ شده در صدا و سيما توسط معترضين

اقدام از سوي كارگران و توليد كنندگان
۷۸ ‐ تحريم از سوي كارگران
۷۹ ‐ تحريم از سوي توليد كنندگان

اقدام از سوي واسطه ها
۸۰ ‐ تحريم از سوي تدارک کنندگان کالاها و کارپردازان

اقدام از سوي مالكين و مديران
۸۱ ‐ تحريم از سوي تجار و بازرگانان
۸۲ ‐ خودداري از تحويل يا فروش کالاها
۸۳ ‐ تعطيل کارخانجات از سوي کارفرمايان
۸۴ ‐ خودداري از کمک هاي صنعتي
85‐ اعتصاب سراسري از سوي تجار

اقدام از سوي صاحبان منابع مالي
۸۶ ‐ بيرون کشيدن سپرده هاي بانكي
۸۷ ‐ خودداري از پرداخت هزينه ها، دستمزدها، بدهي ها و ماليات ها
۸۸ ‐ امتناع از بازپرداخت وام يا بهره آن
۸۹ ‐ قطع وامها و اعتبارات مالي
۹۰ ‐ خودداري از خرج درآمدها
۹۱ ‐ امتناع از دريافت پول ها و کمک هاي دولتي

اقدام از سوي دولتها
۹۲ ‐ تحريم داخلي
۹۳ ‐ تهيه فهرست سياه بازرگانان
۹۴ ‐ تحريم فروشندگان بين المللي
۹۵ ‐ تحريم خريداران بين المللي
۹۶ ‐ تحريم تجارت بين المللي


  • روش هاي عدم همكاري اقتصادي
اعتصاب
اعتصاب هاي نمادين
۹۷ ‐ اعتصاب کوتاه مدت اعتراضي
۹۸ ‐ اعتصاب يکباره (برق آسا و بدون اطلاع قبلي)

اعتصاب هاي كشاورزي
۹۹ ‐ اعتصاب کشاورزان
۱۰۰ ‐ اعتصاب كارگران مزرعه

اعتصاب از سوي گروه هاي خاص
۱۰۱ ‐ خودداري از انجام کارهاي طاقت فرسا (تحت فشار)
۱۰۲ ‐ اعتصاب زندانيان
۱۰۳ ‐ اعتصاب پيشه وران
۱۰۴ ‐ اعتصاب کارشناسان و متخصصين

اعتصاب هاي صنعتي عمومي
۱۰۵ ‐ اعتصاب تشكيلاتي (سازمان يافته)
۱۰۶ ‐ اعتصاب صنعتي
۱۰۷ ‐ اعتصاب براي ابراز همدردي با ساير گروه هاي اعتصاب کننده

اعتصاب هاي محدود
۱۰۸ ‐ اعتصاب همراه با اعلام هدف ها و خواسته هاي خاص
۱۰۹ ‐ اعتصاب همه گير و گسترده
۱۱۰ ‐ اعتصاب كُندكاري
۱۱۱ ‐ اعتصاب خواهان اعمال قانون کار (کارگري يا کارمندي)
۱۱۲ ‐ تظاهر به بيماري
۱۱۳ ‐ اعتصاب همراه با طريق استعفا
۱۱۴ ‐ اعتصاب محدود (در برابر اعتصاب نامحدود)
۱۱۵ ‐ اعتصاب گزينشي

اعتصاب هاي چند صنعتي (چند بعدي)
۱۱۶ ‐ اعتصاب عمومي و سراسري سازمان يافته
۱۱۷ ‐ اعتصاب کلي (غيرسازماني يافته)
ترکيب اعتصاب ها و تعطيلي هاي اقتصادي
۱۱۸ ‐ اعتصاب عمومي سراسري (هارتال)
۱۱۹ ‐ تعطيل کردن موقت فعاليت هاي اقتصادي


  • شيوه هاي عدم همكاري سياسي
نفي مشروعيت
۱۲۰ ‐ خودداري يا باز پس گيري بيعت سياسي (با رهبران سياسي جامعه)
۱۲۱ ‐ خودداري از اعلام حمايت عمومي (از دستورات و مشروعيت حکومت)
۱۲۲ ‐ انتشار متون چاپي و انجام سخنراني هاي مبتني بر تشويق مقاومت (مردم در برابر حکومت)

عدم همكاري شهروندان حکومت
۱۲۳ ‐ تحريم عناصر و بدنه هاي قانون گذاري
۱۲۴ ‐ تحريم انتخابات
۱۲۵ ‐ تحريم مسووليت ها و مشاغل دولتي
۱۲۶ ‐ تحريم اداره ها، موسسه ها و ساير عناصر دولتي
۱۲۷ ‐ خروج از مدرسه هاي آموزشي دولتي
۱۲۸ ‐ تحريم سازمان هاي تحت پوشش و حمايت دولت
۱۲۹ ‐ خودداري از کمک به ماموران و کارگزاران اجرايي [دولت]
۱۳۰ ‐ جابجايي علائم و مکان نماهاي شخصي
۱۳۱ ‐ خودداري از قبول (و همکاري با) ماموران انتصابي [دولت]
۱۳۲ ‐ خودداري از انحلال سازمانها و موسسه هاي موجود

گزينه هاي نوع اطاعت شهروندان
۱۳۳ ‐ ابراز عدم تمايل (بي ميلي) و پذيرش كُند (با تاخير)
۱۳۴ ‐ نافرماني در زمان نبود نظارت مستقيم
۱۳۵ ‐ نافرماني همگاني
۱۳۶ ‐ نافرماني پنهان (غير آشکار)
۱۳۷ ‐ خودداري از شرکت در يک تجمع يا اجلاس به منظور انشقاق
۱۳۸ ‐ تحصن
۱۳۹ ‐ عدم همكاري به هنگام خدمت اجباري (تحت فشار) و تبعيد
۱۴۰ ‐ مخفي شدن، فرار كردن و استفاده از هويت هاي جعلي
۱۴۱ ‐ نافرماني مدني در برابر قوانين «غير مشروع»

اقدام از سوي كارمندان دولت
۱۴۲ ‐ خودداري گزينشي در مورد کمک به تحقق هدف هاي دولتي
۱۴۳ ‐ مسدود كردن خطوط فرماندهي و انتقال اطلاعات
۱۴۴ ‐ به تعويق انداختن و ايجاد مانع در کارها
۱۴۵ ‐ عدم همكاري هاي اداري و اجرايي عمومي
۱۴۶ ‐ عدم همکاري قضايي
۱۴۷ ‐ عدم كارايي آگاهانه و نيز عدم همكاري با عناصر و کارگزاران اجرايي
۱۴۸ ‐ تمرد و شورش

اقدامات دولت در سطح داخلي
۱۴۹ ‐ طفره رفتن و تاخيرهاي شبه قانوني
۱۵۰ ‐ عدم همكاري با واحدهاي متشكل دولتي

اقدامات دولت در سطح بين المللي
۱۵۱ ‐ انجام تغييرات در کادر ديپلماتيك و ساير نمايندگي ها [ي سياسي و اقتصادي]
۱۵۲ ‐ تاخير انداختن و لغو اقدامات و رخدادهاي ديپلماتيک
۱۵۳ ‐ خودداري از شناسايي ديپلماتيک [کشورها، نهادها و ...]
۱۵۴ ‐ قطع روابط ديپلماتيک
۱۵۵ ‐ لغو عضويت در سازمان هاي بين المللي
۱۵۶ ‐ خودداري از عضويت در نهادهاي بين المللي
۱۵۷ ‐ اخراج [يک عضو] از سازمان هاي بين المللي


  • روش هاي تهاجم غيرخشونت آميز
تهاجم رواني
۱۵۸ ‐ سخن گفتن و ابراز نظر شخصي و بي پرده و صريح در برابر ديگران
۱۵۹ ‐ روزه گرفتن
الف) روزه فشار اخلاقي (روزه سياسي)
ب) اعتصاب غذا
ج) روزه مقاومت منفي (ساتياگراها)
۱۶۰ ‐ محکمه نمايشي
۱۶۱ ‐ تحمل مصيبت و آزاد غيرخشونت آميز (نظير خود را به زنجير کشيدن، چسب بر دهان زدن، دوختن دهان و ...)
تهاجم فيزيكي
۱۶۲ ‐ تحصن نشسته (بست نشستن)
۱۶۳ ‐ تحصن ايستاده
۱۶۴ ‐ ابراز اعتراض سواره (با استفاده از اتوموبيل، دوچرخه، اسب و ...)
۱۶۵ ‐ هجوم آوردن به سوي افراد و شخصيت ها
۱۶۶ ‐ خرد کردن اعصاب (با روش هاي گوناگون)
۱۶۷ ‐ اجراي دعا و نيايش براي تحقق اهداف
۱۶۸ ‐ حملات غير خشونت آميز
۱۶۹ ‐ پرتاب هاي غير خشونت آميز (نظير تخم مرغ، گوجه فرنگي و ...)
۱۷۰ ‐ تهاجم و پيشروي فيزيکي غير خشونت آميز
۱۷۱ ‐ توليد صداهاي غير خشونت آميز (همچون سوت، هو کردن و ...)
۱۷۲ ‐ کارشکني و اختلال غير خشونت آميز در روند جلسات گوناگون (سخنراني ها، پارلمان ها، و ...) و از رسميت انداختن آنها
۱۷۳ ‐ اشغال غير خشونت آميز (مکان هاي عمومي و دولتي، وزارتخانه ها، سفارتخانه ها و ...)

تهاجم اجتماعي
۱۷۴ ‐ ايجاد الگوهاي جديد اجتماعي
۱۷۵ ‐ ترتيب استفاده بيش از حد مجاز و ظرفيت از تجهيزات و امکانات موجود براي مختل کردن عملکرد آن ها
۱۷۶ ‐ استفاده از روش سکوت و بي اعتنايي (نسبت به وقايع)
۱۷۷ ‐ صحبت و اظهار نظر فعال در مورد مسائل سياسي و اجتماعي
۱۷۸ ‐ نمايش هاي چريکي
۱۷۹ ‐ ايجاد نهادهاي اجتماعي جايگزين
۱۸۰ ‐ ايجاد سيستم هاي ارتباطي جايگزين

تهاجم اقتصادي
۱۸۱ ‐ اعتصاب تمديدي (از نظر مدت)
۱۸۲ ‐ اعتصاب نشسته (در محل کار)
۱۸۳ ‐ تصرف غير خشونت آميز يک زمين
۱۸۴ ‐ ايجاد راهبندان در خيابان و جاده ها
۱۸۵ ‐ جعل و تقلب با انگيزه هاي سياسي
۱۸۶ ‐ جلوگيري و محدود کردن معاملات اقتصادي
۱۸۷ ‐ تصرف دارايي ها
۱۸۸ ‐ دامپينگ (فروختن يک کالا به ميزان زياد با قيمت کمتر از حد معمول براي رقابت با يک شخص يا نهاد)
۱۸۹ ‐ حمايت گزينشي (از يک کالا يا خدمت)
۱۹۰ ‐ انتخاب بازارهاي جايگزين
۱۹۱ ‐ انتخاب وسايل نقليه جايگزين [براي وسايل نقليه عمومي و دولتي]
۱۹۲ ‐ انتخاب نهادهاي اقتصادي جايگزين

تهاجم سياسي
۱۹۳ ‐ ترتيب استفاده بيش از توان و ظرفيت سازمانهاي اداري موجود
۱۹۴ ‐ افشار هويت ماموران و سازمان هاي مخفي (اطلاعاتي)
۱۹۵ ‐ تلاش براي زنداني شدن (به وسيله دولت)
۱۹۶ ‐ نافرماني مدني در برابر قوانين «خنثي»
۱۹۷ ‐ انجام يک اقدام بدون همکار و همدست
۱۹۸ ‐ ايجاد حاکميت دوگانه و دولت موازي


آموزش مقابله با ماشین های آب پاش نیروی انتظامی



ارتش سبز آزادی بخش ایران - آنطور که در ویکیپدیا نوشته، ماشین های آبپاش، از کاربرد همزمان اسلحه گرم، گاز اشک آور و باتون کم خطرتر هستند (احتمالا خطرش از چماق و قمه و تیرآهن هم کمتر باشد)؛ اما حتی استفاده از آنها، در اکثر کشورهای جهان منسوخ شده است و مثلا در آلمان از ماشین های آبپاش برای خنک کردن مردم در فصل های گرم سال استفاده میشود. دلیل عدم استفاده از ماشین های آبپاش، وجود ابزارهای غیرمرگ آور پیشرفته تر و همچنین تاثیر بسیار منفی استفاده از آن در نزد رسانه ها و افکار عمومی است. در نزد بسیاری از مردم جهان، به خصوص آمریکایی ها، مشاهده این ماشین ها یادآور مبارزات جنبش حقوق شهروندی آمریکایی های آفریقایی تبار است.

ماشین آبپاشی که اخیرا توسط رژیم ایران و بطور فوری خریداری شده است، ساخت کشور چین و بسیار شبیه به مدل DES- 516B است:


این ماشین دارای مخزن آب اصلی با گنجایش 6 تا 8 هزار لیتر است که در حالت بارگیری کامل، وزن این ماشین را به 23 تن میرساند. علاوه بر مخزن فوق، ماشین دارای سه مخزن جانبی، هر یک به حجم 100 لیتر، برای کف آتشنشان، گاز اشکآور، و رنگ است. استفاده از رنگ در آب شلیک شده ممکن است برای ایجاد وحشت یا علامتگذاری تظاهرکنندگان انجام شود. دو عدد آبپاش موجود بر بالای ماشین، می توانند جریان آب را بصورت پیوسته یا پالسی تا مسافت 70 متر وبا سرعت حداکثر 90 کیلومتر در ساعت پرتاب کنند. ماشین های آبپاش کمتر مرگ آور هستند؛ اما شواهدی نشان می دهد که ضربه آب با این سرعت می تواند سبب شکستگی استخوان یا صدمات جدی داخلی شود. در هر دو حالت فرد می تواند خود را از جلوی ضربه کنار بکشد، اما باید مورد معاینه قرار گیرد، زیرا مثلا پارگی طحال که می تواند در این مورد اتفاق بیفتد، چنانچه به حال خود رها گردد، سبب مرگ می شود. کابین آبپاش چینی گنجایش 3 نفر را داراست. خدمه ماشین معمولا از درون آن و با دسته فرمان (جوی استیک) آبپاشها را کنترل می کنند. شیشه ها دارای توری فلزی است تا در برابر پرتاب سنگ مقاوم باشند.

اما چگونه این ماشین های آبپاش پلیس را از کار بیندازیم؟
من به این موضوع خیلی فکر کردم. اولا باید بدانیم که این کار شدنی است. شکل زير ماشین آبپاشی را نشان می دهد که خدمه آن بیرون پریده اند و در حال فرار از ماشین هستند. جزییات بیشتری از این عکس در اختیار ندارم.


به نظرم کور کردن دید خدمه روش مناسبی است. نزدیک شدن به ماشین به هیچ وجه توصیه نمی شود؛ خواهش می کنم نخندید؛ اما شاید استفاده از تخم مرغ رنگی موثر باشد. اگر بتوان توری محافظ شیشه جلوی ماشین را با پرتاب فراوان تخم مرغ های رنگی سبز کور کرد، آن وقت خدمه ناچار باید توری محافظ را مطابق شکل زير بالا بزنند، که در این حالت شیشه جلو بدون محافظ و در مقابل پرتاب سنگ آسیب پذیر می گردد:


به نظر می رسد که پرتاب اشیای آتش زا مثل کوکتل مولوتف بر این زره پوش کارگر نمی افتد؛ اما تصور می کنم که چرخ های جلوی ماشین در برابر پرتاب کوکتل مولوتوف از کنار آسیب پذیر باشد:



روش ساخت گلوله تخم مرغ رنگي (کوکتل مولوتف سبز) در خانه:

ابزارهاي مورد نیاز:
- تخم‌مرغ (البته تخم اردک يا غاز به دليل محکم تر بودن جداره آن و احتمال شکستگي کمترش در حين حمل و نقل توصيه مي شود)،
- رنگ (ترجيحا رنگ روغني که به راحتي با آب پاک نشود)،
- چسب چوب برای چسبندگی بیشتر (نسبت ۱ به ۳ یا ۱ به ۴)،
- میخ بزرگ یا درفش یا تیر دارت یا ...،
- سرنگ یا قیف کوچک،
- چسب نواری.

دستور ساخت:
1- يک سوراخ کوچک روي تخم مرغ (يا تخم اردک يا غاز) درست کنید. زرده و سفيده تخم مرغ را خارج کنید برای آشپزی!



2- با سرنگ، رنگ روغن را درون تخم بریزید (پُرش نکنید).



3- حالا يک مقدار چسب چوب اضافه کنید (نسبت چسب چوب به رنگ: ۱ به ۳ یا ۱ به ۴)



4- بعدش محل سوراخ روي تخم را با چسب مُهر و مومش کنید.



5- کار تمام است! گلوله هاي رنگي شما يا به عبارتي کوکتل مولوتف هاي سبز شما آماده هستند.


راهنماي کمک هاي اوليه در برخوردهاي خياباني


اگر کمک هاي اوليه نمي دانيد با بکار بستن چند نکته اصلي مي توانيد در ثانيه هاي اول حادثه، مفيد واقع شويد و جان کسي را نجات دهيد.

به محض برخورد با کسي که مجروح شده، يا به زمين افتاده خود را به مجروح برسانيد و در راه رسيدن با فرياد ديگران را از مجروح شدن فرد مطلع کنيد و کمک بخواهيد. سپس مراحل زير را انجام دهيد:
1- تنفس: مطمئن شويد شخص مجروح مي تواند نفس بکشد. اگر چيزي جلوي نفس کشيدن او را گرفته (مثلاً لخته خون در دهان يا ماسک پارچه اي) سريعاً آنرا از دهانش دور کنيد.
2- اگر بعد از باز کردن راه هوايي، باز هم نفس نکشيد، شخص به تنفس مصنوعي دهان به دهان احتياج دارد. فرياد بزنيد و از اطرفيان بخواهيد کسي که کمک اوليه مي داند جلو بيايد و کمک کند.
3- خونريزي: فرد خونريزي کننده را روي زمين بخوابانيد. با يک پارچه تميز روي محل خونريزي فشار دهيد. اگر مکان خونريزي از گردن فرد يا اطراف دهان فرد است، مطمئن شويد فشار روي محل خونريزي تنفس فرد را مختل نمي کند. مهمتر از هر چيز تنفس زخمي است. براي جلوگيري از خونريزي طوري گردن فرد را فشار ندهيد که باعث خفگي اش شويد.
4- اگر فرد هوشياري کامل ندارد، يا روي زمين دراز کشيده، آب به دهان فرد نريزيد. آب در دهان فرد ناهوشيار باعث خفگي مي شود. همچنين سعي کنيد مجروح را به پهلو بخوابانيد. به اين صورت ترشحات و مايعات دهان وي به مجراي هوايي راه پيدا نمي کند.
5- ضربه به سر، (خصوصاً به همراه خونريزي از گوش) باعث کاهش هوشياري مي شود. فرد جهت را تشخيص نمي دهد و هر لحظه احتمال سقوط يا گم شدن در جريان اتفاقات دارد. به اين فرد کمک کنيد که از صحنه درگيري خارج شود. و تا مطمئن نشديد جاي امني نشسته است او را رها نکنيد.
6- حين حمل افراد مجروح، (خصوصاً افرادي که به کمر آنها آسيب خورده) نبايد به کمر فرد مجروح فشار وارد شود. بهترين راه حمل مجروح گذاشتن وي روي پتو يا يک پارچه بزرگ مثل چادر خانمها و حمل او با گرفتن گوشه هاي پارچه است. احتمالاً پيدا کردن برانکارد يا پتو در جريان کارزار سخت است، پس در صورت امکان فرد را بغل کنيد. ولي حمل مجروح در حالي که دست و پاي فرد از دو طرف توسط مردم کشيده مي شود مي تواند صدمات شديد به نخاع فرد وارد کند.
7- اگر افراد مسلط به کمک اوليه و کساني براي حمل مجروح بر بالين مجروح رسيدند، اطراف بيمار را خلوت کنيد. کمک کنيد که راه حمل کنندگان به سمت مکانهاي امن باز شود.
8- پليس ضد شورش مسلح به گاز اشک آور، اسپري فلفل و تانکرهاي آب جوش و مايعات اسيدي است. مايعات تخصصي مختلفي براي مقابله با هر کدام وجود دارد که متاسفانه در اين شرايط نمي توان به آنها دسترسي پيدا کرد. اما در اکثر موارد شستشوي عضو آسيب ديده، خصوصاً چشم ها با آب فراوان کمک مي کند. در مورد خاص اسپري فلفل بخاطر حلال چربي در آن، به سادگي با آب شسته نمي شود. شستشو با شير پرچرب کمک کننده است.
9- کمک بخواهيد. در حالي که سعي مي کنيد مجروح را به بيمارستان برسانيد فرياد بزنيد "پزشک". احتمال اينکه کسي که کمکهاي اوليه مي داند در نزديک شما باشد زياد است.

اگر کمک اوليه مي دانيد، خودتان به همراه دوستانتان گروههاي کوچک امداد تشکيل دهيد و مردم را ياري دهيد. يک گروه کوچک امداد متشکل از يک پرستار مجهز به وسايل کمکهاي اوليه، چند جوان قوي براي حمل مجروحين به نواحي امن که پرستارها ايستاده اند و چند وسيله نقليه (حتي موتور سوار) براي حمل مجروحين به بيمارستان هاي امن مي تواند جان ده ها نفر را به سادگي نجات دهند. امروز روزي است که با نجات هموطنانتان مي توانيد تا آخر عمر به شجاعت خود بباليد.


از کار انداختن سایت خبرگزاری های دولت کودتا با رفرش کردن جمعی آنها


اگر کاربر فایرفاکس هستید و خارج از کشور زندگی میکنید و اینترت سرعت بالا دارید و حامی جنبش سبز هستید؛ هرچه سریعتر دست به کار شوید!
هدف نافرمانی: کند کردن و یا متوقف کردن دسترسی به سایت‌های پحش کننده اخبار دروغ در روز ۲۲ بهمن – در حمایت از هموطنانمان و در اعتراض به نبود رسانه های آزاد.

فقط کافیست افزونه ReloadEvery را از آدرس زیر روی فایرفاکس نصب کنید و سپس به آدرس سایت های دولت کودتا که دوست دارید آنها را از کار بیندازید بروید (مثلا خبرگزاری فارس، یا سایت رجا نیوز) و روی هر کجای صفحه آن سایت "راست کلیک" کنید. بعد به روی گزینه “ReloadEvery” بروید و سپس دوره زمانی که دوست دارید صفحه مربوطه Reload شود را انتخاب کنید (مثلا هر 5 ثانیه یکبار):

در صورت اینکه مدت زمانی را که دوست دارید در بین گزینه ها پیدا نکردید میشود روی “Custom” کلیک کنید و زمان مورد نظر خود را وارد کنید.
اگر این کار را هزاران نفر به طور همزمان انجام دهند و مدام صفحات این سایت های لجن پراکن را پشت سر هم رفرش کنند، سرور این سایت ها ترکیده و اینترنت از بوی گند و تعفن آنها خلاصی می یابد!

آدرس برخی از سایت های لجن پراکنی دولت کودتا:
.
توجه کنید که همزمان می توانید در فایرفاکس چندین tab باز کرده و برای چند سایت مختلف این افزونه را کار بیاندازید تا صفحات آنها مدام بارگزاری شده و ترافیک آنها را بالا ببرد تا از دسترس خارج شوند.

لینک نصب افزونه “ReloadEvery” روی فایرفاکس: