web 2.0

سیاست یک بام و دو هوا با بانوان ایرانی - کاریکاتور

گشت های افساد - کاریکاتور

نام و مشخصات کامل شهدای جنبش سبز

مشخصات دقیق 72 شهید جنبش سبز

نوروز:از آنجا که در روزهای اخیر آمار غیر واقعی فراوانی از سوی مقامات رسمی و غیررسمی وابسته به کودتاگران در خصوص تعداد کشته شدگان حوادث اخیر منتشر شده که در این زمینه میتوان به آخرین آمار یعنی اظهارات فرمانده سپاه اشاره کرد، پایگاه اطلاع رسانی نوروز در پاسخ به اینگونه اظهارات بی پایه و اساس که برای پاک کردن صورت مسئله و منحرف کردن اذهان عمومی از جنایات انجام شده در حوادث پس از انتخابات بیان میشود، اقدام به انتشار اسامی دقیق این شهدا می کند تا شاید وجدان های خفته بیدار شده و از کتمان حقایق روشن دست برداشته و از اعمال و جنایات انجام شده توسط زیرمجموعه ها و عوامل کودتا را پذیرفته و سعی در سرپوش گذاشتن بر جنایات نداشته باشند.

در این خبر اسامی و مشخصات دقیق 72 شهید جنبش سبز که تاکنون احراز هویت شده اند آمده است و تلاش ها برای شناسایی و تکمیل این لیست ادامه داشته و شهداء به اسامی ذکر شده در این لیست ختم نمی گردد.

نوروز یاد آور میشود، سردار جعفری فرمانده سپاه پاسداران در آخرین ادعای خود درخصوص آمار کشته شدگان ادعا کرده بود که تعداد کشته شدگان حوادث اخیر 27 نفر بوده که تنها 7 نفر از آنها معترضین به نتیجه انتخابات بودند و 20 نفر دیگر را نیروهای انقلابی و بسیجی تشکیل داده اند که توسط معترضان به شهادت رسیده اند.

در ادامه، " نوروز" جهت تنویر افکار عمومی دو لیست از کشته شدگان ارائه می کند.

لیست اول شامل اسامی 25 شهید گلگون کفن است که تا به امروز خانواده هایشان با مراجعه به مراجع معرفی شده از سوی ستادهای انتخاباتی مهندس میرحسین موسوی و حجت الاسلام و المسلمین مهدی کروبی، شهادت فرزند یا عضو خانواده خود را اعلام کرده اند.


1. نام شهید: حسین اخترزند/ سن: 32 / تاریخ شهادت:25 خرداد / محل شهادت: اصفهان / نحوه شهادت: توسط نیروهای بسيج از طبقه سوم به پايين پرتاب شده و به شهادت رسيده است


2. نام شهید: کيانوش آسا / عنوان اجتماعی: دانشجوی كارشناسی ارشد رشته‌ی پتروشيمی و از نخبگان دانشگاه علم و صنعت ايران / تاریخ شهادت: 25 خرداد / محل شهادت: تهران، ميدان آزادي / نحوه شهادت: در اثر اصابت گلوله توسط افراد موسوم به لباس شخصی به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: پيكر وي روز سوم تیرماه در سردخانه پزشکی قانونی شناسایی شد


3. نام شهید: سهراب اعرابی / عنوان اجتماعی: سال آخر دبيرستان / سن: 19 / محل شهادت: زندان اوين، تهران بر اثر شكنجه در زندان به شهادت رسيده است / توضیحات: شهادت وي در روز 20 تیرماه پس از 26 روز سرگرداني به مادرش اعلام شد.


4. نام شهید: عليرضا افتخاري / عنوان اجتماعی: روزنامه نگار / سن:29 / تاریخ شهادت: 25 خرداد / نحوه شهادت: در اثر ضربات باتوم به سر و خونريزي مغزي به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: پیکرش در تاریخ ٢٢ تیر ماه به خانواده تحویل داده شده است.


5. نام شهید: ندا آقا سلطان/ عنوان اجتماعی: دانشجوی رشته فلسفه / سن: 27 / تاریخ شهادت:30 خرداد / محل شهادت: خیابان کارگر شمالی، تهران / نحوه شهادت: به دلیل اصابت گلوله نیروهای لباس شخصی به قلب، به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: پيكر وي یکروز بعد در قطعه 257 بهشت زهرا به خاك سپرده شده است.


6. نام شهید: امير جوادي فر/ عنوان اجتماعی: دانشجوی رشته‌ی مدیریت صنعتی دانشگاه آزاد قزوین / سن: 25 / تاریخ شهادت: 18 تير / نحوه شهادت: هنگام جابه جايي از كهريزك به اوين، در ون دچار تشنج شده و به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: بر اثر ضربات وارده به سر و صورت بينايي خود را از دست مي دهد.


7. نام شهید: محرم چگيني قشلاقي / سن: 34 / سایر توضیحات: قطعه 256 ردیف 146 شماره 13


8. نام شهید: مسعود خسروی / تاریخ شهادت: 25 خرداد / محل شهادت: ميدان آزادي، تهران / سایر توضیحات: در بهشت زهرا به خاك سپرده شده است.


9. نام شهید: عباس دیسناد / عنوان اجتماعی: کاسب/ سن:40/نحوه شهادت: با باتوم به ناحیه سر


10. نام شهید: رامين رمضانی / سن: 29 / نحوه شهادت: پس از آزادی به دليل لخته های خون موجود در سينه اش در بيمارستان بستری و به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: قطعه 257 ردیف 46 شماره 32


11. نام شهید: محسن روح الامینی / سن: 25 / تاریخ شهادت: 18 تير / نحوه شهادت: در زندان به شهادت رسيده است .


12. نام شهید: اشکان سهرابی / عنوان اجتماعی: دانشجوی رشته آی تی دانشگاه قزوین/ سن: 18 / تاریخ شهادت:30 خرداد / محل شهادت: تقاطع رودکی وسرسبیل، تهران / نحوه شهادت: بر اثر اصابت 3 گلوله از سوی نیروهای امنیتی و بسیج به شهادت رسيده است.


13. نام شهید: امير حسين طوفانپور / سن: 32 / تاریخ شهادت: 29 خرداد / نحوه شهادت: بر اثر تیرخوردگی ساق دست، پهلو وکمر و نیز آثار کبودی در پشت گردن و زخمی عمیق در پشت سر بوده که داخل آن را با پنبه پرکرده بودند و شکستگی کامل بازویی که تیرخورده بود به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: روی صورت هم بینی به نظر شکسته می نمائید.


14. نام شهید: سعید عباسی فر گلچینی / عنوان اجتماعی: فروشنده کیف و کفش / سن: 24 / تاریخ شهادت: 30 خرداد / محل شهادت: تهران / نحوه شهادت: بر اثر تیراندازی نیروهای امنیتی به شهادت رسيده است.


15. نام شهید: مصطفی غنیان / عنوان اجتماعی: دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه تهران / تاریخ شهادت:25 خرداد / محل شهادت: كوي دانشگاه، تهران / نحوه شهادت: در حمله نيروهاي امنيتي و نظامي به كوي دانشگاه تهران به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: پیکر وي روز 28 خرداد تحت تدابیر شدید امنیتی در حرم اما رضا به خاک سپرده شده است.


16. نام شهید: علی فتحعلیان / تاریخ شهادت: 30 خرداد / محل شهادت: روبروی مسجد لولاگر / سایر توضیحات: قطعه 9 ردیف 110 شماره 22


17. نام شهید: هادی فلاح منش/ عنوان اجتماعی: کاسب/ سن: 29 / محل شهادت: تهران/ سایر توضیحات: در قطعه 53 بهشت زهرا


18. نام شهید: احمد کارگر نجاتی / نحوه شهادت: بر اثر ضرب و شتم در بیمارستا جان باخته است / سایر توضیحات: قطعه 213 ردیف 15 شماره 35


19. نام شهید: بهزاد مهاجر / سن: 47 / تاریخ شهادت: 25 خرداد / نحوه شهادت: بر اثر اصابت گلوله به سينه به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: پيكر وي در سردخانه كهريزك بوده است.


20. نام شهید: نادر ناصری / تاریخ شهادت: 30 خرداد / محل شهادت: خیابان خوش، تهران / سایر توضیحات: در بابل به خاك سپرده شده است.


21. نام شهید: احمد نعيم آبادي / محل شهادت: ميدان آزادي، تهران / نحوه شهادت: توسط گردان ١١٧ عاشورا به ضرب گلوله به شهادت رسيده است.


22. نام شهید: مسعود هاشم زاده / سن: 27 / تاریخ شهادت:30 خرداد / محل شهادت: خيابان شادمان، تهران / نحوه شهادت: بر اثر اصابت گلوله به قلب و سوراخ کردن ریه، پارگی ریه و خونریزی داخلی و خارجی شدید به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: در شمال كشور به خاك سپرده شده است.


23. نام شهید: مهدی کرمی / سن: 17 / تاریخ شهادت: 5 خرداد / محل شهادت: تقاطع جنت آباد وخیابان کاشانی، تهران / نحوه شهادت: با باطوم سر او له شده و با چاقو گلویش بریده شده است / سایر توضیحات: پيكر وي در سردخانه بیمارستان پیامبر واقع در بلوار اشرفی اصفهانی بوده است.


24. نام شهید: ناصر امیر‌نژاد / عنوان اجتماعی: دانشجوی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران در رشته هوا-فضا / سن شهید: 25 / تاریخ شهادت: 25 خرداد / محل شهادت: خیابان محمد علی جناح، تهران / نحوه شهادت: در تیراندازی نیروهای بسیج به شهادت رسیده است / سایر توضیحات: پيكر وي در سردخانه بیمارستان پیامبر واقع در بلوار اشرفی اصفهانی بوده و در یکی از روستاهای یاسوج به خاک سپرده شده است.


25. نام شهید: محمود رییسی نجفی/ عنوان اجتماعی: کارگر/ تاریخ شهادت: 7 تیر/ نحوه شهادت: براثر اصابت گلوله نیروهای مسلح / سایر توضیحات: در تاریخ 25 خرداد در میدان آزادی مورد ضرب و شتم و اصابت گلوله قرار میگیرد و 13 روز بعد در منزل خود به شهادت میرسد.


لیست دوم شامل اسامی شهدایی است که خانواده های آنها هنوز برای اعلام رسمی شهادت عزیز از دست رفته خود تحت فشار هستند و به مراجع رسمی اعلام شده از سوی مهندس موسوی و مهدی کروبی مراجعه نکرده اند.



26. نام شهید: مبینا احترامی / تاریخ شهادت: 25 خرداد / محل شهادت: كوي دانشگاه، تهران / سایر توضیحات: پیکر وي بدون اطلاع خانواده به صورت مخفیانه به خاك سپرده شده است.


27. نام شهید: ندا اسدي


28. نام شهید: سعيد اسماعيلي‌خان‌ببين / سن شهید: 23 / نحوه شهادت: بر اثر ضربه به سر به شهادت رسيده است


29. نام شهید: مراد آقاسی


30. نام شهید: حسين اكبري / نحوه شهادت: بر اثر ضربه به سر به شهادت رسيده است


31. نام شهید: واحد اكبري / عنوان اجتماعی: شغل آزاد / سن شهید: 34 / تاریخ شهادت: 30 خرداد / محل شهادت: خيابان ونك، تهران / نحوه شهادت: بر اثر اصابت گلوله به پهلو به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: 2 تير در قطعه 261 به خاك سپرده شده است.


32. نام شهید: محسن انتظامی


33. نام شهید: محسن ایمانی / تاریخ شهادت: 25 خرداد / محل شهادت: كوي دانشگاه، تهران / سایر توضیحات: پیکر وي بدون اطلاع خانواده به صورت مخفیانه به خاك سپرده شده است.


34. نام شهید: فاطمه براتی / تاریخ شهادت: 25 خرداد / محل شهادت: كوي دانشگاه، تهران / سایر توضیحات: پیکر وي بدون اطلاع خانواده به صورت مخفیانه به خاك سپرده شده است.


35. نام شهید: محمد حسين برزگر / عنوان اجتماعی: شغل آزاد / سن شهید: 25 / تاریخ شهادت: 27 خرداد / محل شهادت: ميدان هفت تير، تهران / نحوه شهادت: بر اثر اصابت گلوله به سر به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: 31 خرداد بعد از تعهد گرفتن از خانواده در قطعه 302 به خاك سپرده شده است.


36. نام شهید: جعفر بروايه / عنوان اجتماعی: استاد دانشگاه چمران اهواز و دانشجوي مقطع دكتراي دانشگاه تهران / محل شهادت: ميدان بهارستان، تهران / نحوه شهادت: بر اثر اصابت گلوله به سر به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: پزشكي قانوني علت شهادت وي را خونريزي مغزي اعلام كرده است.


37. نام شهید: یعقوب بروایه / عنوان اجتماعی: دانشجوي كارشناسي ارشد رشته نمايش در دانشكده هنر ومعماري دانشگاه تهران / تاریخ شهادت: 4 تير / نحوه شهادت: بر اثر اصابت گلوله نيروهاي بسيج از بام مسجد لولاگر به شهادت رسيده است


38. نام شهید: سرور برومند / سن شهید: 58 / تاریخ شهادت: 25 خرداد / محل شهادت: خیابان محمدعلی جناح، تهران


39. نام شهید: حامد بشارتی / سن شهید: 26 / تاریخ شهادت: 30 خرداد / محل شهادت: تهران / نحوه شهادت: بر اثر تیراندازی نیروهای امنیتی به شهادت رسيده است.


40. نام شهید: فرزاد جشني / تاریخ شهادت:30 خرداد / محل شهادت: تهران


41. نام شهید: بهمن جنابی / عنوان اجتماعی: شاغل در مغازه نصب و تعمیرات شوفاژ / سن شهید: 20 / محل شهادت: تهران


42. نام شهید: محسن حدادي / عنوان اجتماعی: برنامه نویس كامپيوتر / سن شهید: 24 / تاریخ شهادت: 30 خرداد / محل شهادت: خيابان نصرت، تهران / نحوه شهادت: بر اثر اصابت گلوله بر پيشاني به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: 2 تير در قطعه 262 به خاك سپرده شده است.


43. نام شهید: شلير خضري / تاریخ شهادت: 26 خرداد / محل شهادت: بهارستان، تهران


44. نام شهید: فاطمه رجب پور / سن شهید: 38 / تاریخ شهادت: 25 خرداد / محل شهادت: خیابان محمدعلی جناح، تهران


45. نام شهید: بابک سپهر / سن شهید: 35 / تاریخ شهادت: 30 خرداد / محل شهادت: تهران / نحوه شهادت: بر اثر تیراندازی نیروهای امنیتی به شهادت رسيده است.


46. نام شهید: فهيمه سلحشور / عنوان اجتماعی: ديپلم / سن شهید: 25 / تاریخ شهادت: 25 خرداد / محل شهادت: ميدان ولي عصر، تهران بر اثر اصابت باتوم به سر و خونريزي داخلي به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: 24 خرداد بر اثر اصابت باتوم به سر و خونريزي داخلي به بيمارستان منتقل شده و در تاريخ 25 خرداد به شهادت رسيده است.


47. نام شهید: تينا سودي / عنوان اجتماعی: دانشجو / تاریخ شهادت: 30 خرداد / نحوه و محل شهادت: ميدان انقلاب، تهران بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسيده است.


48. نام شهید: حسن شاپوری


49. نام شهید: علي شاهدي / سن شهید: 24 / تاریخ شهادت: 31 خرداد / محل شهادت:تهرانپارس، تهران / سایرتوضیحات: بعد از دستگيري و انتقال به كلانتري، به دلايل نامعلوم به شهادت رسيده است. پزشكي قانوني علت شهادت وي را نامشخص اعلام كرد، اما خانواده وي معتقدند به علت ضربات باتوم در كلانتري به شهادت رسیده است.


50. نام شهید: کسری شرفی / تاریخ شهادت: 25 خرداد / محل شهادت: كوي دانشگاه، تهران / سایر توضیحات: پیکر وي بدون اطلاع خانواده به صورت مخفیانه به خاك سپرده شده است.


51. نام شهید: کامبیز شعاعی / تاریخ شهادت: 25 خرداد / محل شهادت: كوي دانشگاه، تهران / سایر توضیحات: پیکر وي بدون اطلاع خانواده به صورت مخفیانه به خاك سپرده شده است.


52. نام شهید: داوود صدري / عنوان اجتماعی: کسبه‌ی محله‌ی سلسبيل / سن شهید: 27 / تاریخ شهادت: 30 خرداد / محل شهادت: مسجد لولاگر، تهران / نحوه شهادت: بر اثر اصابت گلوله به سر به شهادت رسيده است.


53. نام شهید: سيد رضا طباطبايي / عنوان اجتماعی: ليسانس حسابداري / سن شهید: 30 / تاریخ شهادت: 30 خرداد / محل شهادت: خيابان آذربايجان، تهران / نحوه شهادت: بر اثر اصابت گلوله به سر به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: 3 تير بعد از تعهد گرفتن از خانواده در قطعه 259 به خاك سپرده شده است.


54. نام شهید: وحيد رضا طباطبايي / عنوان اجتماعی: ليسانس زبان انگليسي / سن شهید: 29 / تاریخ شهادت: 3 تير / محل شهادت: بهارستان، تهران / نحوه شهادت: بر اثر اصابت گلوله به سر به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: 6 تير در قطعه 308 به خاك سپرده شده است.


55. نام شهید: حسين طهماسبی / سن شهید: 25 / تاریخ شهادت: 25 خرداد / محل شهادت: خيابان نوبهار، كرمانشاه / نحوه شهادت: مورد حمله‌ی مأموران مسلح وابسته به دولت قرار گرفته و در اثر ضربات وارده به شهادت رسيده است.


56. نام شهید: سالار طهماسبي / عنوان اجتماعی: دانشجوي كارشناسي مديريت بازرگاني رشت / سن شهید: 27 / تاریخ شهادت: 30 خرداد / محل شهادت: خيابان جمهوري، تهران / نحوه شهادت: بر اثر اصابت گلوله به پيشاني به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: 2 تير در قطعه 254 به خاك سپرده شده است.


57. نام شهید: ميثم عبادي / عنوان اجتماعی: شاگرد فرش فروش / سن شهید: 17 / محل شهادت: صادقيه، تهران


58. نام شهید: ابوالفضل عبدالهي / عنوان اجتماعی: فوق ديپلم برق / سن شهید: 21 / تاریخ شهادت: 30 خرداد / محل شهادت: مقابل دانشگاه صنعتي شريف، تهران / نحوه شهادت: بر اثر اصابت گلوله به پشت سر به شهادت رسيده است / نحوه شهادت: 2 تير در قطعه 248 به خاك سپرده شده است.


59. نام شهید: حميد عراقي / محل شهادت: خيابان آزادي، تهران / نحوه شهادت: بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسيده است.


60. نام شهید: پور كاوه علي / سن شهید: 19 / تاریخ شهادت: 30 خرداد / محل شهادت: تهران


61. نام شهید: حسین الف / تاریخ شهادت: 27 خرداد / محل شهادت: اصفهان


62. نام شهید: رضا فتاحی


63. نام شهید: پريسا كلي / عنوان اجتماعی: فارغ التحصيل رشته ادبيات / سن شهید: 25 / تاریخ شهادت: 31 خرداد / محل شهادت: بلوار كشاورز، تهران / نحوه شهادت: بر اثر اصابت گلوله به گردن به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: 2 تير در قطعه 259 به خاك سپرده شده است.


64. نام شهید: مصطفي كيارستمي / سن شهید: 22 / تاریخ شهادت: 26 تير / نحوه شهادت: مقابل دانشگاه تهران بر اثر اصابت باتوم به سر به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: شركت در نمازجمعه


65. نام شهید: محمد کامرانی / سن شهید: 18 / تاریخ شهادت: 18 تير / محل شهادت: میدان ولیعصر، تهران / نحوه شهادت: بر اثر جراحات وارد شده در بيمارستان مهر به شهادت رسيده است.


66. نام شهید: حميد مداح شورچه / عنوان اجتماعی: فعال در ستاد مرکزی ميرحسين موسوی / تاریخ شهادت: 25 خرداد / محل شهادت: مشهد / نحوه شهادت: چند روز بعد از آزادی به دليل شدت جراحات وارده به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: پزشکی قانونی علت شهادت وی را خونريزی مغزی اعلام کرده است.


67. نام شهید: مریم مهرآذین / سن شهید: 24 / تاریخ شهادت: 30 خرداد / محل شهادت: تهران / نحوه شهادت: بر اثر تیراندازی نیروهای امنیتی به شهادت رسيده است.


68. نام شهید: ترانه موسوی / تاریخ شهادت: 7 تير / محل دستگیری: مسجد قبا، تهران / سایر توضیحات:پيكر وي در حالی که سوزانده شده بود در بیابان های بین کرج و قزوین پیدا شده است.


69. نام شهید: ایمان نمازی / عنوان اجتماعی: دانشجوی رشته عمران دانشگاه تهران / تاریخ شهادت: 25 خرداد / محل شهادت: كوي دانشگاه، تهران / نحوه شهادت: براثر حمله نيروهای یگان ويژه و مامورین امنیتی لباس شخصی به شهادت رسيده است.


70. نام شهید: محمد نيكزادي / عنوان اجتماعی: فارغ التحصيل عمران / سن شهید: 22 / تاریخ شهادت: 26 خرداد / محل شهادت: ميدان ونك، تهران / نحوه شهادت: بر اثر اصابت گلوله به سينه به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: در قطعه 257 به خاك سپرده شده است.


71. نام شهید: ايمان هاشمي / عنوان اجتماعی: شغل آزاد / سن شهید: 27 / تاریخ شهادت: 30 خرداد / محل شهادت: خيابان آزادي، تهران / نحوه شهادت: بر اثر اصابت گلوله به چشم به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: 3 تير در قطعه 259 به خاك سپرده شده است.


72. نام شهید: میلاد یزدان پناه / سن شهید: 30 / تاریخ شهادت: 30 خرداد / محل شهادت: تهران / نحوه شهادت: بر اثر تیراندازی نیروهای امنیتی به شهادت رسيده است.




زندگینامه مجتبی خامنه ای



مازيار رادمنش

مجتبی خامنه‌ ای فرزند سید علی خامنه ای رهبر کنونی نظام جمهوری اسلامی ایران است. نام سید مجتبی بعد از گلایه های کروبی مبنی بر دخالت وی در جریان رقابت انتخاباتی سال 84، داشت به بوته فراموشی سپرده می شد، اما روند حوادث اخیر و مواضع تند پدرش در برابر معترضان و اصلاح طلبان مجددا نام او را بعنوان یکی از حامیان جدی احمدی نژاد مطرح کرد. برخی رسانه‌ ها مجتبی را تند رو تر از پدرش ارزیابی کرده‌، گرچه که وی تاکنون در رسانه‌ ها ظاهر نشده ‌و اطلاعی از مواضعش نیز در دست نیست.

چندی پیش روزنامه گاردین در تحلیلی نوشت که مجتبی خامنه ‌ای ضمن آنکه در مجاب کردن پدرش به حمایت از احمدی نژاد درسال ۱۳۸۴ نقش داشته‌، در سرکوب مردم نیز دست دارد. به نوشته این روزنامه آیت الله خامنه‌ ای نیز گرایش به رهبر شدن فرزندش است. جوان 40 ساله که سابقه دوستی با سعید امامی به دلیل سفر مشترکشان در سال 67 به انگلیس دارد، این روزها یکی از موثرترین عوامل کودتای منجر به پیروزی احمدی نژاد شناخته می شود.

سید مجتبی حسینی خامنه ای کیست؟

سید مجتبی حسینی خامنه ای سال 1348 در تهران (بنا به روایتی مشهد) متولد شد. خانواده اش آخوند مسلک بودند. پدرش سید علی از آخوندهای پیرو آیت الله خمینی در مشهد بود. پدربزرگش سید جواد نیز از روحانیون مشهور زمان خود در مشهد بود. مادرش خجسته نام دارد. مجتبی دومین فرزند خانواده است، برادر بزرگتر وی مصطفی، دو برادر کوچکترش محسن و میثم نام داشته و دو خواهرش نیز بشری و هدی نام دارند. فرزندان پسر غیر از میثم همگی در حال حاضر معمم هستند. دوران کودکی اش در خیابان نایب السلطنه نزدیک مدرسه علوی و در همسایگی خانواده رفسنجانی و حوالی میدان آذربایجان گذشت. وی به مدرسه علوی رفت و از آغاز تا پایان در همان مدرسه مشغول به تحصیل بود. پیش از انقلاب کودک بود و پس از انقلاب نیز مشغول تحصیل.

مختصری در مورد خانواده، برادران و خواهران

پدرش، سید علی خامنه ای، از روحانیون ساده زیست و مبارز پیش از انقلاب بود. وی تحصیلات خود را در حوزه های مشهد، نجف، قم تکمیل کرده و از شاگردان آیت الله خامنه ای بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی محسوب می شد. وی سوابق متعدد زندان و تبعید پیش از انقلاب دارد و آنچنان که گفته می شود خویی شاعرمسلک و دستی نیز به ساز داشته است. برخی از نزدیکان وی می گویند که او ارتباط نزدیکی با استاد احمد عبادی برترین نوازنده ستار تاریخ معاصر ایران داشته و از مجلس درس وی نیز استفاده برده است. پس از انقلاب تا سال 60 به ترتیب، عضو حزب جمهوری اسلامی، معاون وزارت دفاع، سرپرست سپاه، امام جمعه تهران به پیشنهاد آیت الله منتظری و نماینده اولین دور مجلس از سوی مردم شهر تهران بود. پس از آن دو دوره متوالی رئیس جمهوری اسلامی ایران بود. علی خامنه ای در ابتدای انقلاب به عنوان روحانی طرفدار دکتر شریعتی که در مقابل انتقادات از شریعتی سرسختانه از او دفاع می کرد شناخته شده است. او اول سیگار و بعد پیپ می کشید و گفته شده است که به دستور آیت الله خمینی اعتیادش را ترک کرد. سید علی خامنه ای با محافل شعرای مشهد از جمله شفیعی کدکنی، محمد مختاری، م. آزرم ( نعمت میرزازاده)، اخوان ثالث رابطه داشت و در جلسات شعر مشهد شرکت می کرد.

با مرگ آیت الله خمینی، خبرگان رهبری در تلاش برای یافتن رهبری تازه با استناد به خاطره آیت الله رفسنجانی مبنی بر پیشنهاد رهبری آقای خامنه از سوی آیت الله خامنه ای و خواب آیت الله اردبیلی مبتنی بر موافقت رهبری فقید انقلاب، حجت السلام خامنه ای یک شبه از هیئت پیشین در آمد و به مقام فقاهت و آیت اللهی صعود کرد. تا پیش از آن آیت الله خامنه ای از روحانیون نواندیشی محسوب می شد که برای ایجاد تعادل در نظام سیاسی کشور ضروری شمرده می شود. پس از آن آیت الله خامنه ای هرچه بیشتر به جناح تندرو نزدیک شده، قدرتش را نیز گسترش داد. آیت الله خامنه ای به دلیل شراکت در دو پرونده آمیا و میکونوس از سوی برخی مراجع قضایی بین المللی تحت تعقیب است. وی در انتخابات سال 84 و 88 از محمود احمدی نژاد حمایت کرد. همچنین در میان مردم وی متهم به فرماندهی کودتایی است که منجر به ریاست جمهوری مجدد احمدی نژاد شده است.

عمویش، سید هادی خامنه ای از مبارزین دوران انقلاب و اصلاح طلبان پس از انقلاب است. وی از اعضای موسس مجمع روحانیون مبارز است که در سال ۱۳۷۲ روزنامه جهان اسلام و سال ۱۳۷۹ روزنامه حیات نو را منتشر کرد. که این روزنامه به دستور دادگاه ویژه روحانیت توقیف شد. شایان ذکر است که احضار وی به دادگاه در ارتباط با پرونده شهرام جزایری و به دلیل دریافت 500 میلیون تومان، جنجال بسیاری در محافل سیاسی بوجود آورد.

عمه اش، سیده بدری همسر شیخ علی تهرانی است. علی تهرانی روحانی فعال در دوران انقلاب اسلامی و عضو مجلس خبرگان رهبری از شهر مشهد بود که پس از انقلاب کم کم از روحانیون حکومتی فاصله گرفت و در فروردین ۱۳۶۳ به عراق که در آن زمان با ایران در حال جنگ بود، گریخت و در آنجا پناهنده سیاسی شد. پس از آن در اردیبهشت ۱۳۶۴ همسرش (بدری حسینی خامنه‌ای) نیز به همراه ۳ دختر و ۲ پسرش بطور غیرقانونی از میانه جبهه‌ها به عراق نزد وی رفتند. سال ها بعد، و در زمان جنگ خلیج وی به همراه خانواده اش با ضمانت آیت الله خامنه ای به ایران بازگشت.

برادر بزرگش، حجت السلام و المسلمین سید مصطفی خامنه ای از شاگردان پدرش، آیت الله مجتهدی و آیت الله شاهرودی بود. وی متاهل است و همسر وی دختر آیت الله عزیز خوشوقت از روحانیون راستگرای حامی احمدی نژاد است. برادران کوچکش، حجت السلام سید محسن خامنه ای نیز از شاگردان پدر، آیت الله خرازی، آیت الله مجتهدی و آیت الله شاهرودی بوده است. همسر وی دختر آیت الله خرازی و خواهر صادق خرازی است. و سید میثم، کوچکترین فرزند خانواده هنوز ازدواج نکرده، او تنها فرزند خانواده است که تا کنون معمم نشده است. دو خواهرش، یعنی بشری و هدی فارغ التحصیل مدرسه رفاه هستند. دختر بزرگ خانواده بشری، همسر فرزند آیت الله گلپایگانی رئیس دفتر رهبری نظام است.

سید مجتبی پس از انقلاب

مجتبی هنوز کودک بود که انقلاب شد. خانواده خامنه ای مثل خانواده روحانیون ارشد نظام تحت حفاظت قرار گرفتند. تا زمان ترورها وی به همراه خانواده اش در خیابان آذربایجان زنگی می کرد، اما پس از ترورهای سازمان مجاهدین خانواده رهبر فعلی نظام تحت حفاظت شدیدتری قرار گرفت. با آغاز ریاست جمهوری پدر، سید مجتبی به همراه خانواده در پاستور سکنی گزید. در همین دوران و در سال 66 توانست درس خود را به اتمام برساند. آنچنان که نزدیکان این خانواده می گویند وی به همراه برادر بزرگترش سید مصطفی سابقه حضور در جبهه های جنگ را دارد. او به همراه مهدی هاشمی به جبهه های جنگ اعزام شده و سردار فضلی و نورعلی شوشتری بر این امر صحه گذاشته اند. پس از پایان جنگ و مرگ رهبری انقلاب اسلامی، آیت الله خامنه ای به رهبری نظام رسید. از همان زمان آیت الله خامنه ای از حضور فرزندانش در محافل رسمی و انظار عمومی جلوگیری کرد. شدت محافظت از این خانواده سبب شده بود که مردم حتی ندانند رهبری نظام چند فرزند دارد. اساسا کسی نمی دانست که آیا فرزندان آیت الله خامنه ای دستی در سیاست دارند یا خیر. تا اینکه حجت السلام والمسلمین ناطق نوری در سال 84 پرده از فعالیت های سیاسی سید مجتبی برداشت.

آغاز فعالیت سیاسی

گرچه گفته می شود، سید مجتبی پیش از سال 84 نیز فعالیت سیاسی داشته است، اما مدرکی در دست نیست. وی در سال 83 و 84 با حضور در کمپین انتخاباتی قالیباف و محمود احمدی نژاد و در نهایت حمایت از او، ابتدا صدای ناطق نوری و سپس صدای یکی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری، مهدی کروبی را در آورد. مهدی کروبی در نامه ای که در روز 29 خردادماه سال 84 خطاب به رهبر نوشته بود تلویحا از اقدامات سید مجتبی شکایت کرده بود؛ "به‌رغم شفافیت مواضع جنابعالی، اخباری مبنی بر حمایت فرزند محترم شما - آقا سید مجتبی - از یکی از کاندیداها منتشر شد. پس از آن هم شنیدم که یکی از بزرگان به جنابعالی گفته‌اند که "آقازاده حضرتعالی از فلان شخص حمایت می‌کند" و شما فرموده‌اید‌ "ایشان آقا است نه آقازاده" و به هر حال مشخص شد که آن حمایت‌ها نظر شخصی آقا مجتبی بوده است .

در عین حال کماکان خبرهایی در مورد فعالیت ایشان به نفع یکی از کاندیداها - که سه روز قبل از انتخابات ناگهان ستاره بخت او افول کرد و عنایت‌ها به طرف فرد دیگر سرازیر شد - و حتی رفت و آمد به ستاد انتخاباتی آن کاندیدا منتشر شد. حضرتعالی به خوبی واقف هستید که دخالت‌های نسنجیده اطرافیان برخی از مقامات روحانی و سیاسی در سال‌های گذشته تبعات منفی فراوانی برای کشور و نظام داشته است و لذا اینجانب از سر اخلاص، احترام و دلسوزی از جنابعالی تقاضا می‌کنم اجازه ندهید تجربه دیگری به تجربه‌های تلخ گذشته اضافه شود. چون جنابعالی جانشین امامی هستید که وقتی در یک حادثه عده‌ای مدعی شدند مرحوم آیت‌الله حاج آقا مصطفی خمینی باعث ‌ایجاد محدودیت‌هایی برای ارتباط مردم با امام شده است، به‌رغم جایگاه فکری و فقهی آن مرحوم دستور داد که "‌ایشان در کارهایی که مربوط به من است دخالت نکند".

سخنان مهدی کروبی سبب شد که موج شایعات حول سید مجتبی آنچنان شدت گیرد که خبر دروغ از راست مشخص نباشد. برخی در این باره می گویند که سردار حجازی و آقای وحید همه کاره های دفتر رهبری نوکران سید مجتبی است. او به نقل از منابعش مدعی است که سید مجتبی به همراه تیم اطلاعاتی اش بسیاری از اقدامات را علیه و یا له مسئولین نظام انجام می دهد. شایعه ها تا آنجا گسترش یافت که حتی انتخاب فرماندهان نظامی یا حتی سیاست های اصلی نظام نیز به سید مجتبی نسبت داده شد. گفته می شود او به شورای فرماندهان سپاه رابطه نزدیکی دارد و دارای نفوذ بالایی در لایه های بالایی نظامی و سیاسی کشور است. آنچنان که در محافل سیاسی گفته می شود وی از سال 84 مجتهد است و اجتهاد وی به امضای آیت الله مصباح یزدی نیز رسیده است. آیت الله خامنه ای در محفلی دوستانه در سال 83-84 خبر از اجتهاد فرزندش داده بود. اما کیفیت تحصیل سید مجتبی غیر از حضور در جلسات درس پدر، آیت الله شاهرودی، آیت الله مجتهدی تهرانی، آیت الله خرازی در تهران از سال 78 نیز به قم رفت و در حوزه علمیه خارج و اصول و دوره عالی حوزوی را تحصیل کرد. از اساتیدش در قم غیر از آیات مصباح، خرازی و صافی اطلاع دیگری دسترس نیست.

مجتبی خامنه ای و کودتای انتخاباتی

پس از 22 خردادماه امسال و با اعلام پیروزی احمدی نژاد در انتخابات، نام مجتبی بیشتر از همیشه شنیده شد. این بار گفته می شد که در پس کودتای انتخاباتی که منجر به پیروزی احمدی نژاد شد، سید مجتبی و حمایت آیت الله خامنه ای قرار دارد. اما علت اینکه آیت الله خامنه ای سعی دارد با ساختن گروه جدیدی از مجتهدین جوان به یاری موسسه امام مصباح یزدی، مجلس خبرگان را به دست جوانانی بسپارد که با فرزندش انس دارند و از سوی دیگر وی را برای رهبری پس از خویش آماده سازد. همچنین به دلیل نوع تفکر سید مجتبی و آیت الله خامنه ای آنها دست به اقداماتی زدند تا مهندس موسوی، منتخب مردم به ریاست جمهوری نرسیده و محمود احمدی نژاد برای نیل به مقصود یعنی جلوگیری از به قدرت رسیدن مشارکت و سازمان مجاهدین به این مقام منصوب شود.

اما یک منبع حوزوی در قم در این باره می گوید هرچند این ها امروز شایعه است اما ممکن است بعدها به واقعیت برسند. اینکه سیدمجتبی بتواند پس از رهبری از سوی خبرگان منصوب شود فعلا به یک جوک شبیه است، چرا که بسیاری از اعضای خبرگان به این مقام نزدیکترند. اما بعید نیست با توجه به اینکه آیت الله خامنه ای تازه 70 سال سن دارد و بیماری لاعلاجی ندارد طی سال های آینده وی خود را بیش از پیش نشان داده و به این شایعات جامه عمل بپوشاند. رسانه ها عادت دارند برخی افراد را بزرگ کنند آنقدر که بعد خودشان هم از آنها می ترسند، نمونه اش مصباح یزدی و امروز هم سید مجتبی؛ "به اعتقاد من خیز سید مجتبی برای رهبری امروز تنها شایعه است." او اضافه می کند سال 78 مجتبی به قم آمد، آن زمان حتی معمم هم نبود چطور ممکن است در این کوتاه زمان به این درجه رسیده باشد؟ کدام عقل سلیم می پذیرد؟ این ها شایعاتی است که مردم می سازند وگرنه او حداکثر حجت السلام است.

سید مجتبی حسینی خامنه ای در سال 78 با دختر دکتر غلامعلی حدادعادل که آن ایام تنها استاد دانشگاه و عضو فرهنگستان بود ازدواج کرد. حداد عادل درباره کیفیت ازدواج فرزندش می گوید که همسر رهبری بار اول سال 77 زمانی که دخترش 17 ساله بوده و در سال چهارم دبیرستان درس می خوانده با آنها تماس گرفته است. او گرچه دختر را برای پسرش می پسندد اما استخاره بد می آید به همین علت ازدواج سر نمی گیرد. یک سال بعد دوباره اقدام برای خواستگاری کردند. مادر سید مجتبی دختر را پسندیده بود، برای همین بار دیگر استخاره کرد و چون خوب آمد به خواستگاری می آیند؛ "پس از مقدمات کار، یک روز پسر آقا و مادرش با یک قواره پارچه به عنوان هدیه برای عروس آمدند و صحبت کردیم و پس از رفتن آقا مجتبی، نظر دخترم را پرسیدم، ایشان موافق بودند. بعد از چند روز خدمت آقا رفتیم. آقا فرمودند آقای دکتر! داریم خویش و قوم می شویم. گفتم چطور؟ گفتند خانواده آمدند و پسندیدند و در گفتگو هم به نتیجه کامل رسیده اند، نظر شما چیست؟ گفتم آقا! اختیار ما دست شماست. آقا فرمودند نه! شما، دکتر و استاد دانشگاهید و خانمتان هم همین طور. وضع زندگی شما مناسب است، اما زندگی من اینطور نیست. اگر بخواهم تمام زندگی ام را بار کنم، غیر از کتاب هایم یک وانت بار می شود. اینجا هم دو اتاق اندرون و یک اتاق بیرونی است که آقایان و مسئولین در آنجا با من دیدار می کنند. من پول ندارم خانه بخرم. خانه ای اجاره کرده ایم که یک طبقه مصطفی و یک طبقه هم مجتبی زندگی می کند. شما با دخترت صحبت کن که خیال نکند حالا که عروس رهبر می شود، چیزهایی در ذهنش باشد. ما این طور زندگی می کنیم. اما شما زندگی نسبتا خوبی دارید. حالا اگر ایشان بخواهد وارد این زندگی شود، کمی مشکل است."

حداد عادل سپس به زندگی ساده دخترش در قم اشاره می کند و اینکه آنها از ازدواج فرزندش در نهایت سادگی برگزار شده و حتی حلقه داماد نیز مربوط به آیت الله خامنه ای بوده است. به روایت حداد مراسم آنقدر ساده بوده که "شام به آیت الله خامنه ای نرسید و ایشان شب عروسی تنها تکه ای نان خوردند"! داستان نان شب عروسی مجتبی خامنه ای، مانند داستان بلوکه شدن یک میلیارد و ششصد میلیون دلار در حساب او در لندن که اخیرا از سوی برخی سایت ها مطرح شده از جمله معماهایی است که همچون معماهای دیگر زندگی سیاسی ایران است که روزی گشوده خواهد شد .


شبکه اترنت (Ethernet) چیست؟

دستیابی به اطلاعات با روش های مطمین و با سرعت بالا یکی از رموز موفقیت هر سازمان و موسسه است . طی سالیان اخیر هزاران پرونده و کاغذ که حاوی اطلاعات با ارزش برای یک سازمان بوده ، در کامپیوتر ذخیره شده اند. با تغذیه دریایی از اطلاعات به کامپیوتر ، امکان مدیریت الکترونیکی اطلاعات فراهم شده است . کاربران متفاوت در اقصی نقاط جهان قادر به اشتراک اطلاعات بوده و تصویری زیبا از همیاری و همکاری اطلاعاتی را به نمایش می گذارند. شبکه های کامپیوتری در این راستا و جهت نیل به اهداف فوق نقش بسیار مهمی را ایفاء می نمایند.

اینترنت که عالی ترین تبلور یک شبکه کامپیوتری در سطح جهان است، امروزه در مقیاس بسیار گسترده ای استفاده شده و ارایه دهندگان اطلاعات ، اطلاعات و یا فرآورده های اطلاعاتی خود را در قالب محصولات تولیدی و یا خدمات در اختیار استفاده کنندگان قرار می دهند.
وب که عالی ترین سرویس خدماتی اینترنت می باشد کاربران را قادر می سازد که در اقصی نقاط دنیا اقدام به خرید، آموزش ، مطالعه و … نمایند.

با استفاده از شبکه، یک کامپیوتر قادر به ارسال و دریافت اطلاعات از کامپیوتر دیگر است .
اینترنت نمونه ای عینی از یک شبکه کامپیوتری است . در این شبکه میلیون ها کامپیوتر در اقصی نقاط جهان به یکدیگر متصل شده اند. اینترنت شبکه ای است مشتمل بر زنجیره ای از شبکه های کوچکتراست . نقش شبکه های کوچک برای ایجاد تصویری با نام اینترنت بسیار حایز اهمیت است . تصویری که هر کاربر با نگاه کردن به آن گمشده خود را در آن پیدا خواهد کرد.
در این بخش به بررسی شبکه های کامپیوتری و جایگاه مهم آنان در زمینه تکنولوژی اطلاعات و مدیریت الکترونیکی اطلاعات خواهیم داشت . شبکه های محلی و شبکه های گسترده تاکنون شبکه های کامپیوتری بر اساس مولفه های متفاوتی تقسیم بندی شده اند. یکی از این مولفه ها ” حوزه جغرافیایی ” یک شبکه است .
بر همین اساس شبکه ها به دو گروه عمده LAN)Local area network) و WAN)Wide area network) تقسیم می گردند.

در شبکه های LAN مجموعه ای از دستگاه های موجود در یک حوزه جغرافیایی محدود، نظیر یک ساختمان به یکدیگر متصل می گردند .
در شبکه های WAN تعدادی دستگاه که از یکدیگر کیلومترها فاصله دارند به یکدیگر متصل خواهند شد. مثلا” اگر دو کتابخانه که هر یک در یک ناحیه از شهر بزرگی مستقر می باشند، قصد اشتراک اطلاعات را داشته باشند، می بایست شبکه ای WAN ایجاد و کتابخانه ها را به یکدیگر متصل نمود. برای اتصال دو کتابخانه فوق می توان از امکانات مخابراتی متفاوتی نظیر خطوط اختصاصی (Leased) استفاده نمود. شبکه های LAN نسبت به شبکه های WAN دارای سرعت بیشتری می باشند. با رشد و توسعه دستگاههای متفاوت مخابراتی میزان سرعت شبکه های WAN ، تغییر و بهبود پیدا کرده است . امروزه با بکارگیری و استفاده از فیبر نوری در شبکه های LAN امکان ارتباط دستگاههای متعدد که در مسافت های طولانی نسبت بیکدیگر قرار دارند، فراهم شده است .
اترنت در سال ۱۹۷۳ پژوهشگری با نام ” Metcalfe” در مرکز تحقیقات شرکت زیراکس، اولین شبکه اترنت را بوجود آورد. هدف وی ارتباط کامپیوتر به یک چاپگر بود. وی روشی فیزیکی بمنظور کابل کشی بین دستگاههای متصل بهم در اترنت ارایه نمود. اترنت در مدت زمان کوتاهی بعنوان یکی از تکنولوژی های رایج برای برپاسازی شبکه در سطح دنیا مطرح گردید. همزمان با پیشرفت های مهم در زمینه شبکه های کامپیوتری ، تجهیزات و دستگاه های مربوطه، شبکه های اترنت نیز همگام با تحولات فوق شده و قابلیت های متفاوتی را در بطن خود ایجاد نمود. با توجه به تغییرات و اصلاحات انجام شده در شبکه های اترنت ،عملکرد و نحوه کار آنان نسبت به شبکه های اولیه تفاوت چندانی نکرده است .

در اترنت اولیه، ارتباط تمام دستگاه های موجود در شبکه از طریق یک کابل انجام می گرفت که توسط تمام دستگاهها به اشتراک گذاشته می گردید. پس از اتصال یک دستگاه به کابل مشترک ، می بایست پتانسیل های لازم بمنظور ایجاد ارتباط با سایر دستگاههای مربوطه نیز در بطن دستگاه وجود داشته باشد (کارت شبکه ) . بدین ترتیب امکان گسترش شبکه بمنظور استفاده از دستگاههای چدید براحتی انجام و نیازی به اعمال تغییرات بر روی دستگاههای موجود در شبکه نخواهد بود. اترنت یک تکنولوژی محلی (LAN) است. اکثر شبکه های اولیه در حد و اندازه یک ساختمان بوده و دستگاهها نزدیک به هم بودند. دستگاههای موجود بر روی یک شبکه اترنت صرفا” قادر به استفاده از چند صد متر کابل بیشترنبودند.اخیرا” با توجه به توسعه امکانات مخابراتی و محیط انتقال، زمینه استقرار دستگاههای موجود در یک شبکه اترنت با مسافت های چند کیلومترنیز فراهم شده است . پروتکل پروتکل در شبکه های کامپیوتری به مجموعه قوانینی اطلاق می گردد که نحوه ارتباطات را قانونمند می نماید. نقش پروتکل در کامپیوتر نظیر نقش زبان برای انسان است . برای مطالعه یک کتاب نوشته شده به فارسی می بایست خواننده شناخت مناسبی از زبان فارسی را داشته باشد. بمنظور ارتباط موفقیت آمیز دو دستگاه در شبکه می بایست هر دو دستگاه از یک پروتکل مشابه استفاده نمایند. اصطلاحات اترنت شبکه های اترنت از مجموعه قوانین محدودی بمنظور قانونمند کردن عملیات اساسی خود استفاده می نمایند.


بمنظور شناخت مناسب قوانین موجود لازم است که با برخی از اصطلاحات مربوطه در این زمینه بیشتر آشنا شویم :

Medium (محیط انتقال ) . دستگاههای اترنت از طریق یک محیط انتقال به یکدیگر متصل می گردند.
Segment (سگمنت ) . به یک محیط انتقال به اشتراک گذاشته شده منفرد، ” سگمنت ” می گویند.
Node ( گره ) . دستگاههای متصل شده به یک Segment را گره و یا ” ایستگاه ” می گویند.
Frame (فریم) . به یک بلاک اطلاعات که گره ها از طریق ارسال آنها با یکدیگر مرتبط می گردند، اطلاق می گردد فریم ها مشابه جملات در زبانهای طبیعی ( فارسی، انگلیسی … ) می باشند. در هر زبان طبیعی برای ایجاد جملات، مجموعه قوانینی وجود دارد مثلا” یک جمله می بایست دارای موضوع و مفهوم باشد. پروتکل های اترنت مجموعه قوانین لازم برای ایجاد فریم ها را مشخص خواهند کرد .اندازه یک فریم محدود بوده ( دارای یک حداقل و یک حداکثر ) و مجموعه ای از اطلاعات ضروری و مورد نیار می بایست در فریم وجود داشته باشد. مثلا” یک فریم می بایست دارای آدرس های مبداء و مقصد باشد. آدرس های فوق هویت فرستنده و دریافت کننده پیام را مشخص خواهد کرد. آدرس بصورت کاملا” اختصاصی یک گره را مشخص می نماید.( نظیر نام یک شخص که بیانگر یک شخص خاص است ) .

دو دستگاه متفاوت اترنت نمی توانند دارای آدرس های یکسانی باشند. یک سیگنال اترنت بر روی محیط انتقال به هر یک از گره های متصل شده در محیط انتقال خواهد رسید. بنابراین مشخص شدن آدرس مقصد، بمنظوردریافت پیام نقشی حیاتی دارد. مثلا” در صورتیکه کامپیوتر B ( شکل بالا) اطلاعاتی را برای چاپگر C ارسال می دارد کامپیوترهای A و D نیز فریم را دریافت و آن را بررسی خواهند کرد. هر ایستگاه زمانیکه فریم را دریافت می دارد، آدرس آن را بررسی تا مطمین گردد که پیام برای وی ارسال شده است یا خیر؟ در صورتیکه پیام برای ایستگاه مورد نظر ارسال نشده باشد، ایستگاه فریم را بدون بررسی محتویات آن کنار خواهد گذاشت ( عدم استفاده ).

یکی از نکات قابل توجه در رابطه با آدرس دهی اترنت، پیاده سازی یک آدرس Broadcast است . زمانیکه آدرس مقصد یک فریم از نوع Broadcast باشد، تمام گره های موجود در شبکه آن را دریافت و پردازش خواهند کرد. CSMA/CD تکنولوژی CSMA/CD )carrier-sense multiple access with collision detection ) مسیولیت تشریح و تنظیم نحوه ارتباط گره ها با یکدیگررا برعهده دارد. با اینکه واژه فوق پیچیده بنظر می آید ولی با تقسیم نمودن واژه فوق به بخش های کوچکتر، می توان با نقش هر یک از آنها سریعتر آشنا گردید.

بمنظور شناخت تکنولوژی فوق مثال زیر را در نظر بگیرید :
فرض کنید سگمنت اترنت، مشابه یک میز ناهارخوری باشد. چندین نفر ( نظیر گره ) دور تا دور میز نشسته و به گفتگو مشغول می باشند. واژه multiple access ( دستیابی چندگانه) بدین مفهوم است که : زمانیکه یک ایستگاه اترنت اطلاعاتی را ارسال می دارد تمام ایستگاههای دیگر موجود ( متصل ) در محیط انتقال ، نیز از انتقال اطلاعات آگاه خواهند شد.(.نظیر صحبت کردن یک نفر در میز ناهار خوری و گوش دادن سایرین ). فرض کنید که شما نیز بر روی یکی از صندلی های میز ناهار خوری نشسته و قصد حرف زدن را داشته باشید، در همان زمان فرد دیگری در حال سخن گفتن است در این حالت می بایست شما در انتظار اتمام سخنان گوینده باشید. در پروتکل اترنت وضعیت فوق carrier sense نامیده می شود.قبل از اینکه ایستگاهی قادر به ارسال اطلاعات باشد می بایست گوش خود را بر روی محیط انتقال گذاشته و بررسی نماید که آیا محیط انتقال آزاد است ؟ در صورتیکه صدایی از محیط انتقال به گوش ایستگاه متقاضی ارسال اطلاعات نرسد، ایستگاه مورد نظر قادر به استفاده از محیط انتقال و ارسال اطلاعات خواهد بود. Carrier-sense multiple access شروع یک گفتگو را قانونمند و تنظیم می نماید ولی در این رابطه یک نکته دیگر وجود دارد که می بایست برای آن نیز راهکاری اتخاذ شود.فرض کنید در مثال میز ناهار خوری در یک لحظه سکوتی حاکم شود و دو نفر نیز قصد حرف زدن را داشته باشند.در چنین حالتی در یک لحظه سکوت موجود توسط دو نفر تشخیص و بلافاصله هر دو تقریبا” در یک زمان یکسان شروع به حرف زدن می نمایند.چه اتفاقی خواهد افتاد ؟ در اترنت پدیده فوق را تصادم (Collision) می گویند و زمانی اتفاق خواهد افتاد که دو ایستگاه قصد استفاده از محیط انتقال و ارسال اطلاعات را بصورت همزمان داشته باشند. در گفتگوی انسان ها ، مشکل فوق را می توان بصورت کاملا” دوستانه حل نمود. ما سکوت خواهیم کرد تا این شانس به سایرین برای حرف زدن داده شود.همانگونه که در زمان حرف زدن من، دیگران این فرصت را برای من ایجاد کرده بودند! ایستگاههای اترنت زمانیکه قصد ارسال اطلاعات را داشته باشند، به محیط انتقال گوش فرا داده تا به این اطمینان برسند که تنها ایستگاه موجود برای ارسال اطلاعات می باشند. در صورتیکه ایستگاههای ارسال کننده اطلاعات متوجه نقص در ارسال اطلاعات خود گردند ،از بروز یک تصادم در محیط انتقال آگاه خواهند گردید. در زمان بروز تصادم ، هر یک از ایستگاههای مربوطه به مدت زمانی کاملا” تصادفی در حالت انتظار قرار گرفته و پس از اتمام زمان انتظار می بایست برای ارسال اطلاعات شرط آزاد بودن محیط انتقال را بررسی نمایند! توقف تصادفی و تلاش مجدد یکی از مهمترین بخش های پروتکل است .

محدودیت های اترنت یک شبکه اترنت دارای محدودیت های متفاوت از ابعاد گوناگون (بکارگیری تجهیزات ) است .طول کابلی که تمام ایستگاهها بصورت اشتراکی از آن بعنوان محیط انتقال استفاده می نمایند یکی از شاخص ترین موارد در این زمنیه است . سیگنال های الکتریکی در طول کابل بسرعت منتشر می گردند. همزمان با طی مسافتی، سیگنال ها ضعیف می گردند. وچود میدان های الکتریکی که توسط دستگاههای مجاور کابل نظیرلامپ های فلورسنت ایجاد می گردد ، باعث تلف شدن سیگنال می گردد. طول کابل شبکه می بایست کوتاه بوده تا امکان دریافت سیگنال توسط دستگاه های موجود در دو نقطه ابتدایی و انتهایی کابل بصورت شفاف و با حداقل تاخیر زمانی فراهم گردد. همین امر باعث بروز محدودیت در طول کابل استفاده شده، می گردد پروتکل CSMA/CD امکان ارسال اطلاعات برای صرفا” یک دستگاه را در هر لحظه فراهم می نماید، بنابراین محدودیت هایی از لحاظ تعداد دستگاههایی که می توانند بر روی یک شبکه مجزا وجود داشته باشند، نیز بوجود خواهد آمد. با اتصال دستگاه های متعدد (فراوان ) بر روی یک سگمنت مشترک، شانس استفاده از محیط انتقال برای هر یک از دستگاه های موجود بر روی سگمنت کاهش پیدا خواهد کرد. در این حالت هر دستگاه بمنظور ارسال اطلاعات می بایست مدت زمان زیادی را در انتظار سپری نماید . تولید کنندگان تجهیزات شبکه دستگاه های متفاوتی را بمنظور غلبه بر مشکلات و محدودیت گفته شده ، طراحی و عرضه نموده اند. اغلب دستگاههای فوق مختص شبکه های اترنت نبوده ولی در سایر تکنولوژی های مرتبط با شبکه نقش مهمی را ایفاء می نمایند. تکرارکننده (Repeater) اولین محیط انتقال استفاده شده در شبکه های اترنت کابل های مسی کواکسیال بود که Thicknet ( ضخیم) نامیده می شوند. حداکثر طول یک کابل ضخیم ۵۰۰ متر است . در یک ساختمان بزرگ ، کابل ۵۰۰ متری جوابگوی تمامی دستگاه های شبکه نخواهد بود. تکرار کننده ها با هدف حل مشکل فوق، ارایه شده اند. . تکرارکننده ها ، سگمنت های متفاوت یک شبکه اترنت را به یکدیگر متصل می کنند. در این حالت تکرارکننده سیگنال ورودی خود را از یک سگمنت اخذ و با تقویت سیگنال آن را برای سگمنت بعدی ارسال خواهد کرد. بدین تزتیب با استفاده از چندین تکرار کننده و اتصال کابل های مربوطه توسط آنان ، می توان قطر یک شبکه را افزایش داد. ( قطر شبکه به حداکثر مسافت موجود بین دو دستگاه متمایز در شبکه اطلاق می گردد ) Bridges و سگمنت شبکه های اترنت همزمان با رشد (بزرگ شدن) دچار مشکل تراکم می گردند. در صورتیکه تعداد زیادی ایستگاه به یک سگمنت متصل گردند، هر یک دارای ترافیک خاص خود خواهند بود . در شرایط فوق ، ایستگاههای متعددی قصد ارسال اطلا عات را دارند ولی با توجه به ماهیت این نوع از شبکه ها در هر لحظه یک ایستگاه شانس و فرصت استفاده از محیط انتقال را پیدا خواهد کرد. در چنین وضعیتی تعداد تصادم در شبکه افزایش یافته و عملا” کارآیی شبکه افت خواهد کرد.

یکی از راه حل های موجود بمنظور برطرف نمودن مشکل تراکم در شبکه تقسیم یک سگمنت به چندین سگمنت است . با این کار برای تصادم هایی که در شبکه بروز خواهد کرد، دامنه وسیعتری ایجاد می گردد.راه حل فوق باعث بروز یک مشکل دیگر می گردد: سگمنت ها قادر به اشتراک اطلاعات با یکدیگر نخواهند بود. بمنظور حل مشکل فوق، Bridges در شبکه اترنت پیاده سازی شده است . Bridge دو و یا چندین سگمنت را به یکدیگر متصل خواهد کرد. بدین ترتیب دستگاه فوق باعث افزایش قطر شبکه خواهد شد. عملکرد Bridge از بعد افزایش قطر شبکه نظیر تکرارکننده است ، با این نفاوت که Bridge قادر به ایجاد نظم در ترافیک شبکه نیز خواهد بود . Bridge نظیر سایر دستگاههای موجود در شبکه قادر به ارسال و دریافت اطلاعات بوده ولی عملکرد آنها دقیقا” مشابه یک ایستگاه نمی باشد. Bridge قادر به ایجاد ترافیکی که خود سرچشمه آن خواهد بود، نیست ( نظیر تکرارکننده ) .Bridge صرفا” چیزی را که از سایر ایستگاهها می شنود ، منعکس می نماید. ( Bridge قادر به ایجا د یک نوع فریم خاص اترنت بمنظور ایجاد ارنباط با سایر Bridge ها می باشند ) همانگونه که قبلا” اشاره گردید هر ایستگاه موجود در شبکه تمام فریم های ارسال شده بر روی محیط انتقال را دریافت می نماید.(صرفنظر ازاینکه مقصد فریم همان ایستگاه باشد و یا نباشد.) Bridge با تاکید بر ویژگی فوق سعی بر تنظیم ترافیک بین سگمنت ها دارد. همانگونه که در شکل فوق مشاهده می گردد Bridge دو سگمنت را به یکدیگر متصل نموده است . در صورتیکه ایستگاه A و یا B قصد ارسال اطلاعات را داشته باشند Bridge نیز فریم های اطلاعاتی را دریافت خواهد کرد. نحوه برخورد Bridge با فریم های اطلاعاتی دریافت شده به چه صورت است؟ آیا قادر به ارسال اتوماتیک فریم ها برای سگمنت دوم می باشد؟ یکی ازاهداف استفاده از Bridge کاهش ترافیک های غیرضروری در هر سگمنت است . در این راستا، آدرس مقصد فریم ، قبل از هر گونه عملیات بر روی آن، بررسی خواهد شد. در صورتیکه آدرس مقصد، ایستگاههای A و یا B باشد نیازی به ارسال فریم برای سگمنت شماره دو وجود نخواهد داشت . در این حالت Bridge عملیات خاصی را انجام نخواهد داد. نحوه برخورد Bridge با فریم فوق مشابه فیلتر نمودن است . درصورتیکه آدرس مقصد فریم یکی از ایستگاههای C و یا D باشد و یا فریم مورد نظر دارای یک آدرس از نوع Broadcast باشد ، Bridge فریم فوق را برای سگمنت شماره دو ارسال خواهد کرد. با ارسال و هدایت فریم اطلاعاتی توسط Bridge امکان ارتباط چهار دستگاه موجود در شبکه فراهم می گردد. با توجه به مکانیزم فیلتر نمودن فریم ها توسط Bridge ، این امکان بوجود خواهد آمد که ایستگاه A اطلاعاتی را برای ایستگاه B ارسال و در همان لحظه نیز ایستگاه C اطلاعاتی را برای ایستگاه D ارسال نماید.بدین ترتیب امکان برقراری دو ارتباط بصورت همزمان بوجود آمده است .

روترها : سگمنت های منطقی با استفاده از Bridge امکان ارتباط همزمان بین ایستگاههای موجود در چندین سگمنت فراهم می گردد. Bridge در رابطه با ترافیک موجود در یک سگمنت عملیات خاصی را انجام نمی دهد. یکی از ویژگی های مهم Bridge ارسالی فریم های اطلاعاتی از نوع Broadcast برای تمام سگمنت های متصل شده به یکدیگر است. همزمان با رشد شبکه و گسترش سگمنت ها، ویژگی فوق می تواند سبب بروز مسایلی در شبکه گردد. زمانیکه تعداد زیادی از ایستگاه های موجود در شبکه های مبتنی بر Bridge ، فریم های Broadcast را ارسال می نمایند، تراکم اطلاعاتی بوجود آمده بمراتب بیشتر از زمانی خواهد بود که تمامی دستگاهها در یک سگمنت قرار گرفته باشند. روتر یکی از دستگاههای پیشرفته در شبکه بوده که قادر به تقسیم یک شبکه به چندین شبکه منطقی مجزا است .
روتر ها یک محدوده منطقی برای هر شبکه ایجاد می نمایند. روترها بر اساس پروتکل هایی که مستقل از تکنولوژی خاص در یک شبکه است، فعالیت می نمایند. ویژگی فوق این امکان را برای روتر فراهم خواهد کرد که چندین شبکه با تکنولوژی های متفاوت را به یکدیگر مرتبط نماید. استفاده از روتر در شبکه های محلی و گسترده امکان پذیراست . وضعیت فعلی اترنت از زمان مطرح شدن شبکه های اترنت تاکنون تغییرات فراوانی از بعد تنوع دستگاه های مربوطه ایجاد شده است . در ابتدا از کابل کواکسیال در این نوع شبکه ها استفاده می گردید.امروزه شبکه های مدرن اترنت از کابل های بهم تابیده و یا فیبر نوری برای اتصال ایستگاه ها به یکدیگر استفاده می نمایند. در شبکه های اولیه اترنت سرعت انتقال اطلاعات ده مگابیت در ثانیه بود ولی امروزه این سرعت به مرز ۱۰۰و حتی ۱۰۰۰ مگابیت در ثانیه رسیده است . مهمترین تحول ایجاد شده در شبکه های اترنت امکان استفاده از سوییچ های اترنت است .سگمنت ها توسط سوییچ به یکدیگر متصل می گردند. ( نظیر Bridge با این تفاوت عمده که امکان اتصال چندین سگمنت توسط سوییچ فراهم می گردد) برخی از سوییچ ها امکان اتصال صدها سگمنت به یکدیگر را فراهم می نمایند. تمام دستگاههای موجود در شبکه، سوییچ و یا ایستگاه می باشند . قبل از ارسال فریم های اطلاعاتی برا ی هر ایستگاه ، سوییچ فریم مورد نظر را دریافت و پس از بررسی، آن را برای ایستگاه مقصد مورد نظر ارسال خواهد کرد . عملیات فوق مشابه Bridge است ، ولی در مدل فوق هر سگمنت دارای صرفا” یک ایستگاه است و فریم صرفا” به دریافت کننده واقعی ارسال خواهد شد. بدین ترتیب امکان برقراری ارتباط همزمان بین تعداد زیادی ایستگاه در شبکه های مبتنی بر سوییچ فراهم خواهد شد. همزمان با مطرح شدن سوییچ های اترنت مسیله Full-duplex نیز مطرح گردید. Full-dulex یک اصطلاح ارتباطی است که نشاندهنده قابلیت ارسال و دریافت اطلاعات بصورت همزمان است . در شبکه های اترنت اولیه وضعیت ارسال و دریافت اطلاعات بصورت یکطرفه (half-duplex) بود.در شبکه های مبتنی بر سوییچ، ایستگاهها صرفا” با سوییچ ارتباط برقرار کرده و قادر به ارتباط مستقیم با یکدیگر نمی باشند. در این نوع شبکه ها از کابل های بهم تابیده و فیبر نوری استفاده و سوییچ مربوطه دارای کانکنورهای لازم در این خصوص می باشند.. شبکه های مبتنی بر سوییچ عاری از تصادم بوده و همزمان با ارسال اطلاعات توسط یک ایستگاه به سوییچ ، امکان ارسال اطلاعات توسط سوییچ برای ایستگاه دیگر نیز فراهم خواهد شد. اترنت و استاندارد ۸۰۲.۳ شاید تاکنون اصطلاح ۸۰۲.۳ را در ارتباط با شبکه های اترنت شنیده باشید . اترنت بعنوان یک استاندارد شبکه توسط شرکت های : دیجیتال، اینتل و زیراکس (DIX) مطرح گردید. در سال ۱۹۸۰ موسسه IEEE کمیته ای را مسیول استاندار سازی تکنولوژی های مرتبط با شبکه کرد. موسسه IEEE نام گروه فوق را ۸۰۲ قرار داد. ( عدد ۸۰۲ نشاندهنده سال و ماه تشکیل کمیته استاندارسازی است ) کمیته فوق از چندین کمیته جانبی دیگر تشکیل شده بود . هر یک از کمیته های فرعی نیز مسیول بررسی جنبه های خاصی از شبکه گردیدند. موسسه IEEE برای تمایز هر یک از کمیته های جانبی از روش نامگذاری : x۸۰۲.x استفاده کرد. X یک عدد منصر بفرد بوده که برای هر یک از کمیته ها در نظر گرفته شده بود . گروه ۸۰۲.۳ مسیولیت استاندارد سازی عملیات در شبکه های CSMA/CD را برعهده داشتند. ( شبکه فوق در ابتدا DIX Ethernet نامیده می شد ) اترنت و ۸۰۲.۳ از نظر فرمت داده ها در فریم های اطلاعاتی با یکدیگر متفاوت می باشند. تکنولوژی های متفاوت شبکه متداولترین مدل موجود در شبکه های کامپیوتری( رویکرد دیگری از اترنت ) توسط شرکت IBM و با نام Token ring عرضه گردید. در شبکه های اترنت بمنظور دستیابی از محیط انتقال از فواصل خالی (Gap) تصادفی در زمان انتقال فریم ها استفاده می گردد. شبکه های Token ring از یک روش پیوسته در این راستا استفاده می نمایند. در شبکه های فوق ، ایستگاه ها از طریق یک حلقه منطقی به یکدیگر متصل می گردند. فریم ها صرفا” در یک جهت حرکت و پس از طی طول حلقه ، فریم کنار گذاشته خواهد شد. روش دستیابی به محیط انتقال برای ارسال اطلاعات تابع CSMA/CD نخواهد بود و از روش Token passing استفاده می گردد. در روش فوق در ابتدا یک Token ( نوع خاصی از یک فریم اطلاعاتی ) ایجاد می گردد . Token فوق در طول حلقه می چرخد . زمانیکه یک ایستگاه قصد ارسال اطلاعات را داشته باشد، می بایست Token را در اختیار گرفته و فریم اطلاعاتی خود را بر روی محیط انتقال ارسال دارد. زمانیکه فریم ارسال شده مجددا” به ایستگاه ارسال کننده برگشت داده شد ( طی نمودن مسیر حلقه )، ایستگاه فریم خود را حذف و یک Token جدید را ایجاد وآن را بر روی حلقه قرار خواهد داد. در اختیار گرفتن Token شرط لازم برا ی ارسال اطلاعات است . سرعت ارسال اطلاعات در این نوع شبکه ها چهار تا شانزده مگابیت در ثانیه است . اترنت با یک روند ثابت همچنان به رشد خود ادامه می دهد. پس از گذشت حدود سی سال ازعمر شبکه های فوق استانداردهای مربوطه ایجاد و برای عموم متخصصین شناخته شده هستند و همین امر نگهداری و پشتیبانی شبکه های اترنت را آسان نموده است . اترنت با صلابت بسمت افزایش سرعت و بهبود کارآیی و عملکرد گام بر می دارد.


سمبل نئو فاشیسم اسلامی - طرح

شعر ایرج میرزا درباره چادر



بیا گویم برایت داستانی که تا تأثیر چادر را بدانی

در ایامی که صاف و ساده بودم دم کریاسِ در استاده بودم

زنی بگذشت از آنجا با خش و فش مرا عرق النسا آمد به جنبش

ز زیر پیچه دیدم غبغبش را کمی از چانه قدری از لبش را

چنان کز گوشه ابر سیه فام کند یک قطعه از مّه عرض اندام

شدم نزد وی و کردم سلامی که دارم با تو از جایی پیامی

پری رو زین سخن قدری دو دل زیست که پیغام آور و پیغامده کیست

بدو گفتم که اندر شارع عام مناسب نیست شرح و بسط پیغام

تو دانی هر مقالی را مقامیست برای هر پیامی احترامیست

قدم بگذار در دالان خانه به رقص آر از شعف بنیان خانه

پریوش رفت تا گوید چه و چون منش بستم زبان با مکر و افسون

سماجت کردم و اصرار کردم بفرمایید را تکرار کردم

به دستاویز آن پیغام واهی به دالان بردمش خواهی نخواهی

چو در دالان هم آمد شد فزون بود اتاق جنب دالان بردمش زود

نشست آنجا به صد ناز و چم و خم گرفته روی خود را سخت و محکم

شگفت افسانه ای آغاز کردم در صحبت به رویش باز کردم

گهی از زن سخن کردم، گه از مرد گهی کان زن به مرد خود چه‌ها کرد

سخن را گه ز خسرو دادم آیین گهی از بی‌وفایی‌های شیرین

گه از آلمان بر او خواندم، گه از روم ولی مطلب از اول بود معلوم

مرا دل در هوای جستن کام پریرو در خیال شرح پیغام

به نرمی گفتمش کای یار دمساز بیا این پیچه را از رخ برانداز

چرا باید تو رخ از من بپوشی مگر من گربه می باشم تو موشی؟

من و تو هر دو انسانیم آخر به خلقت هر دو یکسانیم آخر

بگو، بشنو، ببین، برخیز، بنشین تو هم مثل منی ای جان شیرین

ترا کان روی زیبا آفریدند برای دیده‌ی ما آفریدند

به باغ جان ریاحینند نسوان به جای ورد و نسرینند نسوان

چه کم گردد ز لطف عارض گل که بر وی بنگرد بیچاره بلبل

کجا شیرینی از شکر شود دور پرد گر دور او صد بار زنبور

چه بیش و کم شود از پرتو شمع که بر یک شخص تابد یا به یک جمع

اگر پروانه‌ای بر گل نشیند گل از پروانه آسیبی نبیند

پریرو زین سخن بی حد برآشفت زجا برجست و با تندی به من گفت

که من صورت به نامحرم کنم باز؟ برو این حرف ها را دور انداز

چه لوطی ها در این شهرند، واه واه خدایا دور کن، الله الله

به من گوید که چادر واکن از سر چه پرروییست این، الله اکبر

جهنم شو مگر من جنده باشم که پیش غیر بی روبنده باشم

از ین بازی همین بود آرزویت که روی من ببینی؟ تف به رویت

الهی من نبینم خیر شوهر اگر رو واکنم بر غیر شوهر

برو گم شو عجب بی‌‌چشم و رویی چه رو داری که با من همچو گویی

برادر شوهر من آرزو داشت که رویم را ببیند، شوم نگذاشت

من از زنهای تهرانی نباشم از آنهایی که می‌دانی نباشم

برو این دام بر مرغ دگر نه نصیحت را به مادر خواهرت ده

چو عنقا را بلند است آشیانه قناعت کن به تخم مرغ خانه

کنی گر قطعه قطعه بندم از بند نیفتد روی من بیرون ز روبند

چرا یک ذره در چشمت حیا نیست؟ به سختی مثل رویت سنگ پا نیست؟

چه می‌گویی مگر دیوانه هستی؟ گمان دارم عرق خوردی و مستی

عجب گیر خری افتادم امروز به چنگ الپری افتادم امروز

عجب برگشته اوضاع زمانه نمانده از مسلمانی نشانه

نمی‌دانی نظر بازی گناهست ز ما تا قبر چار انگشت راه است؟

تو می‌گویی قیامت هم شلوغ است؟ تمام حرف ملاها دروغ است؟

تمام مجتهد‌ها حرف مفتند؟ همه بی‌غیرت و گردن کلفتند؟

برو یک روز بنشین پای منبر مسائل بشنو از ملای منبر

شب اول که ماتحتت درآید سر قبرت نکیر و منکر آید

چنان کوبد به مغزت توی مرقد که می‌رینی به سنگ روی مرقد

غرض، آنقدر گفت از دین و ایمان که از گُه خوردنم گشتم پشیمان

چو این دیدم لب از گفتار بستم نشاندم باز و پهلویش نشستم

گشودم لب به عرض بی‌گناهی نمودم از خطاها عذر خواهی

مکرر گفتمش با مد و تشدید که گه خوردم، غلط کردم، ببخشید

دو ظرف آجیل آوردم ز تالار خوراندم یک دو بادامش به اصرار

دوباره آهنش را نرم کردم سرش را رفته رفته گرم کردم

دگر اسم حجاب اصلاَ نبردم ولی آهسته بازویش فشردم




گستاخی احمدی نژاد به ارباب بزرگ - نیک آهنگ


زندگینامه : انریکه میگوئل ایگلسیاس پریسلر


زندگی نامه انریکه ایگلسیاس و آنا کورنیکووا - ENRIQUE IGLESIAS

نام : انریکه میگوئل ایگلسیاس پریسلر
تاریخ تولد : 8 می 1975
ملیت : اسپانیایی
قد : 189 سانتی متر
جنسیت : مرد
مکان تولد : مادرید – اسپانیا
شغل : موزیسین ، بازیگر

نام پدر : خولیو ایگلسیاس ( بازیگر و موزیسین ، متولد 23 سپتامبر 1943 که در 20 جولای 1971 با مادر انریکه ، ایزابل ازدواج کرده و در تاریخ 1978 از هم جدا شدند ).
نام مادر : ایزابل پریسلر ( متولد 18 فوریه 1951 )
نام خواهر : ماریا ایزابل ایگلسیاس پریسلر ( خواننده و بازیگر اسپانیایی متولد 3 سپتامبر 1971 ).
نام برادر : خولیو خوزه ایگلسیاس پریسلر ( متولد 25 فوریه 1973 )
خواهران ناتنی : ویکتور ایگلسیاس رینز برگر و کریستینا ایگلسیاس رینز برگر ( این دو دوقلو هستند که در سال 2001 متولد شده اند و مادرشان میراندا رینز برگر بوده که سابقاً یک مدل هلندی بوده است ) آنا ( متولد 1989 )، تامارا ( متولد 1983 ).
برادران ناتنی : الخاندرو ایگلسیاس رینز برگر ( متولد 9 سپتامبر 1997 که مادرش میراندا رینز برگر بوده است ) رودریگو ایگلسیاس رینز برگر ( متولد 3 آپریل 1999 که مادرش میراندا رینز برگر بوده است ).
روابط دوستانه : آنا کورنیکووا ( جزء 10 بازیکنان برترین تنیس دنیا که در حال حاضر با ایشان ازدواج کرده ) جنیفر لاوهویت ( هنرپیشه زن ).
نام همسر : آنا کورنیکووا ( متولد مسکو-روسیه که جزء سکسی ترین زنان دنیا محسوب می شود و تمام شهرت آنا به خاطر اندام و هیکل بسیار زیبای وی می باشد که توانسته در یک مسابقه تنیس قهرمان تنیس زنان دنیا را شکست دهد. هم اکنون آنا به ورزش تنیس همانند گذشته نمی پردازد ).

انریکه و علاقه به ایران و ایرانیان
« انریکه ایگلسیاس » فرزند « خولیو »ی بزرگ خواننده و آهنگساز مشهور اسپانیایی که در اسپانیا و سراسر جهان سر بلند کرده، در دو سه سال اخیر در کنار ستارگانی همچون ریکی مارتین ، رابی ویلیامز ، جنیفر لوپز ، بریتنی اسپیرز، سلن دیون ، شکیرا و ماریا کری خود را به عنوان یک سوپر استار محبوب مطرح نموده است. انریکه که به هفت زبان زنده دنیا آواز می خواند، حرفه خود را در سال 1995 هنگامیکه تقریباً 20 ساله بود، آغاز کرد و حضور خود را در دنیای موسیقی با نخستین آلبومش که مخفیانه و بدون کمک هیچ کس و حتی بدون اطلاع خانواده از 16 سالگی طراحی و برنامه ریزی کرده بود، آماده کرد. از آن زمان تا کنون انریکه همواره در اوج بوده است.

میلیونها نسخه از نخستین آلبوم وی در سه ماهه ی اول به فروش رفت و نخستین رکورد طلا را در پرتغال پس از سه هفته فروش آلبوم به دست آورد. انریکه که عمدتاً به سه زبان اسپانیایی ، ایتالیایی و پرتغالی ترانه اجرا نموده و حرفه اش را با زبان اسپانیایی شروع کرد، نخستین آلبوم به زبان انگلیسی خود را در سال گذشته( 1999 ) منتشر ساخت. وی تاکنون ترانه های بسیاری را به زبان انگلیسی سروده و برای بیش از 16 ترانه از سه آلبوم خود شعر و موسیقی نوشته است. « انریکه ایگلسیاس » همیشه شوخ طبع، بذله گو، با اخلاق ورزشکارانه و جوانمردانه، پرشور و حرارت، رمانتیک، قدیمی مسلک و فردی خوش بین با تفکر مثبت است. انریکه عاشق سینما و بیننده ی پروپاقرص تلویزیون است و هر نوع موسیقی که فرصت کند گوش می دهد. وی از عکاسی، ریاکاری، لیموزین و افرادی که انگیزه های بی اهمیت دارند و یا صبح ها زود بیدار می شوند، متنفر است ! وی در عین حال عاشق فوتبال و طرفدار تیم « رئال مادرید » است. انریکه از سن هفت سالگی در « شهر میامی ایالت فلوریدا » زندگی کرده و همان جا به مدرسه رفته، وی از سه فرهنگ کشورهای اسپانیولی زبان، اروپایی و آمریکایی مهمترین بهره را برده که هر کدام از این فرهنگ ها با جذابیت های موسیقیایی خاص خود بر وی تأثیر گذاشته اند. جالب اینکه موسیقی اسپانیولی انریکه حتی آسیا را هم فتح کرده است.

نخستین آلبوم انریکه که در اواخر سال 1995 منتشر شد، وی را در طول سال 1996 محبوب ترین هنرمند موسیقی لاتین نمود. وی دیگر بار در سال 1997 با آلبوم « ویویر » مطرح شد و در سال 1999 امتیاز فوق العاده ایی در عرصه بین المللی با ترانه ی تکی دلنشین Bailamos به دست آورد. وی در پی آن، سال بعد آلبوم زیبای « انریکه » را منتشر ساخت. به واقع انریکه تا به امروز کاری فشرده ، مترقی و البته موفق را انجام داده، تصویر او بر روی جلد بیش از 250 مجله چاپ شده و خود نیز در بیش از 190 برنامه ی تلویزیونی در 23 کشور جهان حضور یافته یا برنامه ضبط کرده است. انریکه دومین تور موسیقی به دور دنیا را در سال 1999 شروع کرد و در اروپا،آمریکا و آسیا ، بیش از 80 کنسرت اجرا نمود. انریکه در سال گذشته ترانه Could I Have This Kiss Forever را همراه ویتنی هوستون خواننده و بازیگر سیاه پوست اجرا کرد که مورد توجه بیش از حد علاقمندان موسیقی قرار گرفت.

ضمن اینکه چندی پیش ترانه ی « با تو بودن » از از انریکه در رده ی نخست بیلبورد، جدول رده بندی موسیقی پاپ ، جای داشت. به جرأت می توان گفت انریکه یکی از محبوب ترین و پرفروش ترین خوانندگان لاتین در بازار جهانی موسیقی است. انریکه ی جوان در ایران نیز بسیار محبوب است و هواداران بی شماری دارد. انریکه علاقمندی خود را به ایران و ایرانیان ابراز کرده و با خواندن ترانه ی « باور کن » با زبان فارسی، به ابراز احساسات علاقمندان ایرانی اش پاسخ داد و از آنها خواست تا او را باز هم بیشتر باور کنند و اینگونه است بر محبوبیت خود در بین جوانان ایرانی افزود.


گشت هاي ارشاد كرج ، دختران را به زندان رجايي شهر تهديد مي كنند


سمیه بهادری - دوباره خرداد آمد با حوادث پر شورش. همیشه اتفاقات وتحولات تعیین کننده و سرنوشت ساز، متعلق به این ماه یوده است.شاید به نوعی از خرداد1342این روند به یک سنت تبدیل شده است.

من نمی خواهم تاریخ را هزارباره کالبدشکافی کنم.تنها می خواهم از اول خرداد 1389 بگویم،از گشت ارشادی که سالهاست به لطف دولت عدالت و مهرپرور، سعی در مبارزه با بدحجابی زنان این کشور دارد.چرا که به نظر آنها این تنها زنانند که برای از بین بردن کانون خانواده همدست شیطان محسوب می شوند .

من،سمیه، ساکن کرج هستم.در سالهای پیشین گشت ارشاد در تهران ،تنها حضور داشت، حضوری تقریباَ غیرفعال! اما امسال،بعد از انتخابات ،بازی درا ینجا شکل دیگری به خود گرفته و گشت ارشاد عزم خود را بطور مضاعفی جزم کرده که جبران مافات كند و از همین امروز، اول خرداد،شمشیر را از رو بسته است تا نشان دهد که همچنان در موضع قدرت قرار دارد و می تواند و قدرتمند عمل كند. پس باید حساب برد،ترسید و محجبه شد!

تا سر کوچه رفته بودم که دیدم آنطرف خیابان دو ماشین سمند نیروی انتظامی یعنی ون ویژه گشت ارشاد ایستاده است. علیرغم،عدم وجود آرایش و پوششی معمولی راهم را دور کردم که به پست شان نخورم،ولی امروز روز من بود!از خیابان می گذشتم که یکی از ماَموران نیروی انتظامی از ماشین پیاده شد و صدایم کردوگفت:"دخترم!!یک لحظه بیا !کارت شناساییات رو بده"! پرسیدم برای چی؟ اتفاقی افتاده؟ گفت:"بهت میگم بده ،بده،بحث نکن بیا سوار شو".

گفتم:به چه جرمی؟چی کار کردم؟ تا به من نگیید جرمم چیه سوار نمیشم". سرگرد مربوطه کیفم را کشید و من فریاد زدم که" به من دست نزن.تو نامحرمی"خودش را کمی عقب کشید و پليس زني را که داخل ماشین بود صدا زد که با زوررمن را سوار ماشین کند و من همچنان پافشاری میکردم که چرا.
سرگرد مربوطه با عصبانیت گفت":بی حجابی"! گفتم:"این روسری چیه پس؟حجاب نیست؟" گفت:"بدحجابی، مانتوت تنگه الان هم داری جو سازی می کنی". (مردم جمع شده بودند یکی از مامورها پیاده شد و به مردم گفت:"مگه فیلم سینمایی جمع شدین پراکنده شین".)

صدایش را کمی پایین آورد و گفت:"بیا سوار شو به خدا قسم کمی بالاتر پیادت می کنیم".وقتی سوار شدیم بد وبیراه بود که به من گفتند و پليس زن که تا آن لحظه ساكت بود؛ بد و بیراه گفت:" جوسازی کردی ومردم داشتن فیلم میگرفتن. توی کلانتری صورت جلسه می شه تا تکلیفت معلوم بشه."

در کلانتری تماس گرفتم به خواهرم که:"مانتویی برایم بیاور که وقتی این آقایون میبینند خوششان بیاد وبپسندن". ما را در اتاقی بردند که 10- 12 دخترآنجا بودند و پليس زن دیگري درحال پرونده سازی وبازجویی بود.

سرگرد مربوطه وارد شد و گفت که کنار خودش بایستم.گفت :تو به من بعنوان مامور نیروی انتظامی توهین کردی.گفتم:"تو قسم "خدا" راخوردی که منو اینجا نمیاری!به کدوم خدا قسم خوردی؟" گفت:"همونی که تو قبولش نداری و من دارم"

گفتم":خدای تو بهت اجازه میده قسم دروغ بخوری"!!عصبانی شد و با فریاد گفت: "تو میکروبی.تو و امثال تو میکروبن و جامعه را به فساد میکشند ." چند فحش رکیک که قابل ذکر نیست نثارم کرد

منم با صدای بلند گفتم "اگه ما میکروبا نبودیم شماها الان بیکار بودین". گفت:"کاری نکن با یه گلوله مغزتو بیرم توی دهنت".گفتم":مگه مملکت بی قانونه که هرکاری دلت خواست بکنی "

گفت:"من خودم مجری قانونم و تو به من توهین کردی .مرد نیستم اگه با دستبند خودم تحویل دادگاه و از اونجا تحویل زندان گوهردشت پیش قاتلا ندمت.چندتا تبصره و ماده هم می چسبونم بهش، طوری که نفهمی چه بلایی سرت اومده.اگه این کارو نکردم بعد 24سال این لباس رو آتیش می زنم.میتونم الان خفه ات کنم."و دستش را تا نزدیک گردنم آورد.بعد از اینکه گفتم" هرکاری میخوای بکن"دستش را بلند کرد که سیلی بزند ولی در لحظه آخر پشیمان شد و اتاق را ترک کرد.

وقتی گفت مرا به زندان گوهردشت می برد ، در دلم گفتم چه چیزی بهتر ازآنکه فکر کنی در نزدیکی زیدآبادی، باستانی، سحرخیز ،محمودیان، هستی .

چند نفری را هم با پسرهای همراه شان گرفته بودند.خانمی را با برادرزاده اش!یکی را با همکلاسی اش ودیگری را با همکارش که مسیرشان از منزل تا محل کار یکی بود .

پليس زن گفت:" روابط تو با همکارت فقط در محل کار معنی داره.مگه خودت نمی تونستی بیای که خواستی همکارت برسوندت."و از یکی دیگر می پرسید :"شما با چه هدفی از خونه اومدین بیرون؟"این سؤال مثل پتکی بود که بر سرم فرود آمد یعنی حالا باید دلیل بیرون آمدن از منزل را هم برای نیروی انتظامی توضیح بدهیم .یا شاید فقط زنان یا به قول جناب سرگرد میکروبها –باید هدف ازبیرون آمدن از خانه و حرف زدن شان را گزارش بدهند .

این سؤالات و پرسش هایی مشابه آن مرا یاد فیلم زندگی دیگران و گفتگو در کاتدرال یوسا انداخت که چگونه آدم ها در نظام های این چنینی خودشان به دیکتاتورهای کوچکی در حوزه هایی که هستند تبدیل می شوند.

دیگر با من کاری نداشتند تا نمی دانم چه طور شد که سرگرد مربوطه راضی شده بود به حرفهای پدرم گوش بدهد- چون به وی گفته بودند که به نیروی انتظامی و ماَمورش توهین کرده و امشب را بازداشت است و نمی تواند مرا ببیند –و وقتی به اتاق برگشت به من گفت:" اگه میخوای این مدلی بگردی وبپوششی باید از اینجا بری! برو اونور آب." و چند بار هم تاَکید کرد.گفتم:"کجا برم؟ا ینجا همونقدر که برای شماست برای منم هست منم شهروند اینجام"(در حال گفتن این حرفها این فکر به ذهنم رسید که اصلاَ میداند "شهروند " و" حقوق شهروندی " یعنی چه؟)

گفت:"اگه میخوای اینجا بمونی باید درست لباس بپوشی یا نکنه میخوای اینجارم مثل اونجا بکنی."

من آخرین نفری بودم که بازجویی شدم.پليس زن وقتی کارش رو به اتمام بود به یکی از افسرها که از همه جوانتر بود گفت:"آقای فلانی نمی خوای بری خونه و منم سرراه برسونی؟" به زور جلوی زبانم را گرفتم که چند دقیقه پیش داشتی میگفتی رابطه با همکار فقط در محل کار معنی دارد،حالا چه شد؟دیگر این کار جرم نیست و یادم افتاد این روابط فقط برای میکروبها جرم است!!!!

پليس زن وقتی من را بازجویی می کرد میگفت (با صدای بلند)"مانتوت تنگه(!!!)(نمیدانم یک آدمی کمتر از50 کیلو هرچقدر هم مانتویش تنگ باشد چه اتفاقی می افتد !).یکی از دخترها گفت:"اینا رو از مغازه هایی می گیریم که دولت اجازه میده تولید بشن"پليس زن گفت :"خب اونها می فروشن چرا می خرید! برید از همون جایی که من مانتو می خرم بخرید".

و در نهایت من آزاد شدم و سرگرد مربوطه برای یادآوری اینکه من چه میکروب خطرناکی هستم به پدرم ،گفت :"دخترت تنها کسیه که تو طول این 24سالي که این لباس تنمه اینجوری منو خرد کرده اونم جلو همه".



اولین عکس های جعفر پناهی بعد از آزادی




علت تمام نشدن جنگ بعد از 3 خرداد 61 – کاریکاتور

جام زهر خامنه ای – کاریکاتور

فاطمه معتمد آریا حامی جنبش آزادی خواهی مردم ایران – عکس

چرا نيش حشرات بيماري، را منتقل نمي كند؟




چرا نيش حشرات بيماري، را منتقل نمي كند؟
خون آلوده مكيده شده بوسيله حشرات به سرعت توسط آنزيمهاي حشره پاره شده و ويروس خارج شده از سلول ميزبان قادر به ادامه حيات در داخل بدن حشره نمي باشد و حشره با گزش فرد ديگر، نمي تواند ويروس فعال را منتقل كند

آيا تيغ استفاده شده كه خوني روي آن ديده نشود هم مي تواند بيماري را منتقل كند ؟
بلي ، تيغ به ظاهر سالم مي تواند لخته هاي خون بسيار كوچك كه با چشم غير مسلح ديده نمي شود داشته باشد و ويروس تا يك هفته در چنين لخته هایی زنده و عفونت زا باقي بماند .

آيا مصرف مشروبات الكلي مي تواند عامل ابتلا به ويروس HIV باشد ؟
مشروبات الكلي باعث اختلال در قدرت تصميم گيري مي شود و هم ميل جنسي فرد افزايش پيدا مي كند و قادر به تصميم گيري صحيح جهت حفظ سلامت خودش نمي باشد و اكثر تماس هاي جنسي همراه با استفاده از مشروبات الكلي بدون استفاده از كاندم است .
آيا دستشويي هاي فرنگي راه انتقال ويروسHIV محسوب مي شود ؟
امکان انتقال HIV از سطح پوست سالم و عرق بدن كه در تماس با اين نوع دستشويي ها ميباشند ، وجود ندارد

چرا تماس جنسي راه انتقال محسوب مي شود ؟
در ترشحات جنسي مرد آلوده و یا زن آلوده٬ HIV وجود دارد و ويروس قادر است به مخاط دستگاه تناسلي چسبيده و به داخل بدن راه يافته و خود را به سلولهاي ميزبان اصلي يعني "لنفوسيت هاي كمك كننده" برساند.

چرا احتمال انتقال HIV در همجنس بازان بيشتر است ؟
اين مربوط به نوع تماس جنسي است :
1- مخاط روده ظريفتر از مخاط دستگاه تناسلي زنان (واژن ) است
2- مويرگهاي زير مخاط روده بيشتر از مويرگهاي زير مخاط دستگاه تناسلي است
3- احتمال آسيب و زخم شدن در روده بيشتر است
4- مدت زمان تماس ترشحات آلوده با مخاط روده بيشتر است
علاوه بر اين فاكتور هاي اندامي افراد همجنس باز٬ داراي شركاء جنسي و فعاليت آميزشي بيشتر هستند و اين عوامل احتمال ابتلا را افزايش مي دهد

آيا در اثر تماس جنسي انسان با حيوان احتمال ابتلا به بيماري وجود دارد؟
يكي از فرضيه هاي اوليه در پيدايش اين بيماري تماس جنسي انسان با ميمون بوده است اما با شناخت ويروس و مشخص شدن محدوديت ميزبان اين ويروس، احتمال انتقال ويروس از اين راه ممكن نمي باشد .

آيا همجنس بازي زن با زن راه انتقال محسوب مي شود ؟
با توجه به اين امر كه معمولا اين زنان از وسايل مصنوعي استفاده مي كنند و قادر به انتقال ترشحات جنسي بطور مستقيم نمي باشند ،احتمال انتقال کمتر میشود.

آيا همجنس بازي در صورت سالم بودن افراد راه انتقال محسوب مي شود ؟
خير بيماري ايدز يك بيماري عفوني است و ايجاد بيماري بدون حضور عامل عفونت امكان پذير نمي باشد . همانطوري كه تا قبل از پيدايش اين بيماري افراد هم جنس باز و معتاد تزريقي در همه جوامع بوده است اما بيماري ايدز مشاهده نشده بود .

چرا آزمايش تشخيص قبل از ازدواج اجباري نمي شود ؟
داشتن يك پاسخ منفي دليلي بر اينكه فرد آلوده نمي باشد، نيست . و ممكن است فرد در چند ماه اخير آلوده شده باشد و هنوز جواب ايشان مثبت نشده باشد . از طرفي فردي كه داراي رفتارهاي پر خطر مانند اعتياد تزريقي و داشتن آميزش با شركاء جنسي متعدد باشد مي تواند در هر زمان آلوده شود و داشتن سلامت قبل از ازدواج ضامن پايداري و سلامت خانواده نخواهد شد.
فاصله زماني بين ابتلا و ظهور علائم باليني چقدر است ؟
از زماني كه ويروس وارد بدن و وارد اولين سلولهاي دفاعي مي شود ابتلا صورت پذيرفته است. اما بطور معمول حداقل 15-10 سال طول ميكشد كه شخص وارد مرحله بيماري ایدز شود. اين مدت در صورت وجود عواملي مانند فقر غذايي و عدم رعايت بهداشت و ابتلا به عفونت هاي مختلف و تعداد بیشتر ويروس وارد شده٬ مدت زمان كوتاه تر مي شود و استفاده از غذاي مغذي و بهداشتي، مصرف ويتامين هاي لازم، انجام ورزش و داشتن روحيه بالا و تشخيص و درمان عفونت ها در اين مسير٬ مدت زمان را طولاني تر كرده و منابع پزشكي تا 20 سال را هم گزارش نموده اند.

فمینیسم چیست؟

واژه ي فمينيسم را نخستين بار چارلز فوريه سوسياليست قرن نوزدهم براي دفاع از حقوق زنان به کار برد. در ابتداي قرن بيستم ميلادي و در جريان موج اول فمينيسم و تلاش براي کسب حق رأي، عده ي زيادي از زنان خود را فمينيست ناميدند. واژه اي با که با آغاز دهه هاي شصت و هفتاد ميلادي و اوج گرفتن موج دوم جاي خودش را در ادبيات، سياست، هنر، تاريخ، اقتصاد، حقوق، انسان شناسي و جامعه شناسي نيز باز کرد. فمينسم در پي نقد همه ي انديشه ها بود.

در پاسخ به سؤالي در باره ي چيستي فمينيسم، پاسخي جامع و مانع نمي توان داد. گروهي آن را جنبشي سازمان يافته براي به دست آوردن حقوق زنان قلمداد مي کنند، گروهي آن را چشم اندازي در پي رفع کردن فرودستي، ستم، نابرابري ها و بي عدالتي ها عليه زنان مي دانند و گروهي نيز آن را يک ايدئولوژي مي پندارند که هدفش نه فقط برابري زنان و مردان که دگرگون سازي تمام ساختارهاي اجتماعي است. با وجود تعريف هاي گوناگون، فمينيست ها همگي معتقدند که به زنان به خاطر جنس شان (جنسيت شان) ظلم شده است.

تعريف هايي که فمينيست ها از فمينيسم کرده اند تحت تأثير تربيت، ايدئولوژي يا طبقه ي آن ها شکل گرفته است. فمينيست هاي ليبرال بر لزوم برابري در عرصه ي عمومي تأکيد مي کنند، فمينيست هاي مارکسيست نظام سرمايه داري را عامل اصلي تبعيض جنسيتي بر مي شمارند، فمينيست هاي راديکال مردسالاري در حوزه ي عمومي و خصوصي را زير سؤال مي برند و از نظريات روان کاوانه براي تفسير نابرابري سود مي برند و فمينيست هاي سوسياليست مردسالاري و سرمايه داري را با هم نقد مي کنند و راهکار ارائه مي دهند.

فمينيسم سياه، اکوفمينيسم، فمينيسم پسااستعماري و پسافمينيسم نيز نمونه هايي از ديگر انواع فمينيسم است که در موج سوم فمينيسم پا به عرصه ي وجود گذاشته اند. در ادامه، گرايش هاي مختلف فمينيستي به اختصار معرفي مي شوند:

فمينيسم ليبرال

فمنيسم ليبرال يکي از شناخته شده ترين گرايش هاي انديشه فمنيستي است، چهره معتدل يا رسمي فمنيسم را نشان مي دهد و به تبيين جايگاه زنان بر اساس 1) حقوق برابر، و 2) موانع مصنوعي در برابر مشارکت زنان در عرصه عمومي که فراسوي خانواده و خانه داري واقع شده مي پردازد. بيشتر نوشته هاي مردم پسند در مورد مشاغل زنان، برابري زن و مرد در مقام والدين، و نياز به آموزش فارغ از جنسيت براي کودکان بر پايه همين نظريه هستند.

فمنيستهاي ليبرال، در تبيين نابرابري جنسي به مواردي همچون تقسيم کار جنسي، جدايي عرصه عمومي و خصوصي (که مردان بيشتر در عرصه نخستين و زنان عرصه دوم جاي دارند)، و فرايند اجتماعي کردن کودکان بگونه اي که بتوانند در بزرگسالي نقشي متناسب با جنسيت شان ايفا کنند، اکتفا مي کنند.

به نظر فمينستهاي ليبرال، نظام ليبراليستي با برخورداري از نهادها و حقوق معين قانوني اش بيش از هر جامعه ديگري اجازه آزادي و برابري فردي مي دهد؛ اما حتي اينجا هم فرصتهاي برابر، با نژادپرستي و تبعيض جنسي مخدوش مي گردد. تبعيض جنسي مثل نژادپرستي انسانها را در قالب شخصيتي انعطاف ناپذير محبوس و اجتماع را از شکوفايي استعداد اعضاي آن محروم مي کند، از آنجا که زنان را دست کم مي گيرد از شکوفايي گرامي ترين ارزشهاي فرهنگي جلوگيري مي کند.

ليبرالها معتقدند به بيشتر انسانها مي توان آموزش داد تا منطقي بودن انتقاد فمنيسمي از روابط تبعيض آميز اجتماعي را درک کنند. برنامه هاي فمنيسم ليبرال براي از ميان برداشتن نابرابري جنسي عبارتند از 1) بسيج امکانات سياسي و قانوني که در حال حاضر براي تغيير وضع در دسترس اند؛ 2) تامين فرصت هاي برابر اقتصادي؛ و 3) اصلاح نهادهاي خانواده، مدرسه، و رسانه هاي همگاني. در مجموع، تمرکز فمنيسم ليبرال بر اصلاح جامعه است، نه تغيير انقلابي آن.

فمينيسم مارکسيستي

مباني و چارچوب نظري فمينيسم مارکسيستي برآمده از آراء مارکس و انگلس است. کتاب «منشاء خانواده، مالکيت خصوصي و دولت» انگلس، منبعِ کلاسيکِ فمينيست هاي مارکسيست است. بسياري از داده هاي انسان شناسانه اين رويکرد بر اساس نظريات مورگان طرح ريزي شده است. افرادي همچون اگوست ببل، کلارا زتکين، الکساندرا کولنتاي، ايولين ريد، و ليز واگل، صاحب نظران اصلي فمينيسم مارکسيستي به شمار مي آيند.

اين گرايش از انديشه فمينيستي بر اساس الگوي تحليلي انديشه مارکسيستي به تبيين چرايي موقعيت تحت ستم زنان مي پردازد و پس از آن توضيح مي دهد که براي تغيير اين وضعيت چگونه بايد مبارزه کرد. معتقدين به فمينيسم مارکسيستي بر اين نظرند که اساس ستمي که بر زنان روا مي رود ناشي از مالکيت خصوصي، تقسيم کار جنسيتي و در آخر نظام خانواده مردسالار است. از ديگر سو، نظام سرمايه داري را عامل اصلي بازتوليد اين نابرابري مي دانند. به بيان ديگر، دشمن اصلي فمينيست هاي مارکسيست، نظام طبقاتي (اقتصادي) است که زنان را در موقعيت فرودست جاي داده است. استراتژي پيشنهادي فمينيست هاي مارکسيست براي تغيير وضعيت موجود و رفع نابرابري هاي جنسيتي، تلاش براي تحقق انقلاب سوسياليستي و تاسيس جامعه کمونيستي است که تحت لواي آن موقعيت زنان با مردان برابر خواهد شد.

بدين ترتيب، جنبش فمينيستي بايد بر زنان کارگر متمرکز باشد و مبارزه اصلي خود را مبارزه طبقاتي بداند. حوزه عمل فمنيست هاي مارکسيست، عرصه عمومي است، و بيشتر بر طبقات فرودست جامعه تمرکز دارد. فمنيست هاي مارکسيست تلاش دارند تا زنانِ کارگر را به جمع نيروهاي خواهان انقلاب سوسياليستي ملحق کنند.

فمينيسم راديکال

يکي از اصلي ترين تفاوت هاي فمينيسم راديکال با گرايش هاي فمينيستي متقدم بر آن، نشات نگرفتنش از دستگاه هاي ديگر انديشه است، دستگاه هايي که فمينيست هاي راديکال «مردانه» تلقي مي کنند. فمينيسم راديکال به زنانگي ارزش مثبتي بخشيده و زنان را به مثابه طبقه اي فرودست در برابر مردان قلمداد مي کند. شايد بتوان گفت عمده ترين مفهوم در اين جريان فمينيستي «ستم جنسي» به عنوان کهن ترين و شديدترين شکل نابرابري است، ستمي که زنان به واسطه زن بودن خود متحمل آن مي شوند. البته فمينيست هاي راديکال تنها به نقد ستمي که بر زنان روا داشته مي شود اکتفا نمي کند بلکه پيشتر رفته و تمامي اشکال سلطه و سرکوب را ناشي از تفوق مردانه اعلام مي دارد.

فمينيسم راديکال به رغم شباهت روش شناختي با جريان هاي سوسياليستي – مارکسيستي، از منتقدان جدي آنان به شمار مي رود. آنان به جاي مساله «کار و توليد»، بر احساسات جنسي و جامعه پذيري زنان تاکيد مي کنند و اعلام مي دارند که هر زني، فارغ از طبقه، نژاد، گروه سني و… منافع مشترکي با ديگر زنان دارد. توالي منطقي چنين تفکري، تلقي مردان به عنوان يک گروه دشمن و جدايي طلبي جنسيتي است؛ امري که خود به نقد «ناهمجنس گرايي» نيز منتهي مي شود.

راديکال ها اگرچه سلطه طلبي مردانه را نه امري ذاتي، بلکه ساختاري اجتماعي تلقي مي کنند، اما از آن جا که ستم جنسي را عميقاً تثبيت شده مي دانند از مدلي انقلابي براي تغيير اجتماعي دفاع مي کنند.

فمينيسم روانکاوانه

اصطلاح «روان کاوي» برگرفته از نظريهاي است که فرويد در سه مقاله درباره ي نظريه ي جنسي از آن استفاده کرد و رشد زنانگي را بر اساس «رشک ورزي به آلت نرينه» در دختر، و رشد مردانگي را بر حسب «عقده ي اديپ» به مثابه ي نفي مادر دانست. با نقدهايي که فمينيستها، به خصوص موج دوميها، به فرويد وارد آوردند و نظريات روان کاوانهي او را داراي سوگيري جنسيتي دانستند، نظريههاي روان کاوانهي جديدي شکل گرفتند که به نظريه هاي جنسيت معروف شدند.

فمينيست ها از نظريات روان کاوانه ي فرويد براي توضيح اين مسأله استفاده کردند که چهطور آموزشهاي دوران کودکي بر ناخودآگاه انسان اثر گذاشته و در دوران بزرگسالي سرباز مي کند. نانسي چودوروف، کارول گيليکان، کيت ميلت و ژوليت ميچل را مي توان جزء فمينيست هاي روانکاو به حساب آورد. به طور مثال چودوروف به نقش مادر در به آغوش کشيدن فرزند و هويت يابي جنسي فرزند از طريق مادر اشاره مي کند و توضيح مي دهد که چرا پسران زودتر مستقل شده و دختران علاقهمند به برقراري ارتباطهاي عاطفي هستند.

ژاک لاکان، يکي ديگر از مفسران روش فرويد و از تأثيرگذاران بر فمينيسم روانکاوانه است که عدم برخورداري از آلت تناسلي را نمادي فرهنگي مي داند و از تعبيرات زيست شناختي فرويد فاصله مي گيرد. او در عين حال بر رابطه ي هويت يابي جنسي و يادگيري زبان تأکيد مي کند. ايريگاري، يکي از شاگردان و منتقدان لاکان است و در کنار هلن سيکسو از بانيان مکتب “نوشتار زنانه” شمرده مي شود. مکتبي که مي خواهد از موضع بدن زنان بنويسد و زنانه نوشتن را ترويج دهد.

فمينيسم سوسياليستي

در نتيجه مجادلات ميان فمينيست هاي راديکال و فمينيست هاي مارکسيست، بر سر علتِ فرودستي زنان و چگونگي تغيير وضعيت در دهه 1970 رايج بود؛ نظريه هاي جديدي شکل گرفتند که به فمينيسم سوسياليستي شهرت يافتند. ژوليت ميشل، هايدي هارتمن، و آليسون جگر از جمله صاحب نظران اصلي اين گرايش نظري هستند. مقاله «ازدواج ناموفق فمينيسم و مارکسيسم»، اثر هايدي هارتمن، از جمله آثار کلاسيک اين جريان فکري است.

مسئله اصلي فمينيست هاي سوسياليست توضيح چگونگي ترکيب نظام سرمايه داري و نظام مردسالاري است. به بيان ديگر، آنها معتقدند که براي تحليل وضعيت فرودستي زنان و همچنين طراحي استراتژي مبارزاتي براي تغيير وضعيت نبايد صرفاً نگاهي تک بعدي داشت (صرفاً طبقاتي مانند مارکسيست ها و يا صرفاً روانکاوانه مانند برخي راديکال ها)؛ بلکه بايد مجموعه اي از شرايط و علل را در ايجاد موقعيت فرودست زنان بررسي نمود.

از اين رو، فمينيست هاي سوسياليست، معتقدند که براي تغيير وضعيت موجود در جهت رسيدن به جامعه برابر بايد مبارزه اي «همزمان» با نظام مردسالاري و سرمايه داري صورت پذيرد. بدين ترتيب، فضاي عمل و حوزه مبارزه از نظر فمنيست هاي سوسياليست محدود به کارخانه ها نيست، بلکه مجموعه حوزه هاي عمومي و خصوصي که زنان در آنها مورد تبعيض قرار دارند، مکاني براي مبارزه است. در واقع، شيوه عمل فمينيست هاي سوسياليست، شيوه چند جانبه است.

فمينيسم سياه

جرقه زير سوال بردن جامعيت مفهوم زن در فمينيسم از مبارزات زنان سياه پوست (در جهت رفع ستم از خود) زده شد. جريان فمينيسم سياه در موازات مبارزات دهه هاي 50 و 60 سياه پوستان آمريکا و در کنار موج دوم مبارزات ضد آپارتيد تئوريزه شد که از بزرگان اين گرايش فمينيسم مي توان به بل هوکس اشاره کرد. در واقع فمينيستهاي سياه اين مساله که همه زنها صرف زن بودن در يک جبهه اند را زير سوال برد. نتايج مصيبت بار مبارزات فمينيست هاي پيشين (که بيشترشان سفيد و بورژوا بودند) و تناقضات موجود، در واقع برهان هايي قوي براي لزوم بازنگري بودند. به عنوان مثال، خانواده که يکي از نهادهاي مورد انتقاد فمينيسم (الالخصوص راديکال) بود، اتفاقاً براي زنان سياه نهادي بود که از آنها در مقابل اشکال ديگر سرکوب (نژادي) محافظت مي کرد، و سعي فمينيستهاي غالب آن زمان براي تضعيف آن مي توانست معادل تشديد سرکوب زنان سياه باشد. در واقع فمينيست هاي سياه معتقد بودند اين نظر بايد در فمينيسم تئوريزه شود که سرکوب ماهيتي چند وجهي دارد و بايد که کليت آنرا در مورد زنان مورد انتقاد قرار داد. ايده اين حرکت فمينيستهاي سياه از نظرات فمينيستهاي سوسياليست مي آمد که به ماهيت دوگانه سرکوب طبقاتي – جنسي معتقد بودند و فمينيستهاي سياه با تاکيدي زياد نژاد را هم به عنوان يکي از عظيم ترين نمادهاي سرکوب وارد اين چند وجهي مي کردند.

فمينيسم پساساختارگرا

تحت تاثير تئوري هاي پساساختارگرايانه و پسامدرن که توسط فيسوفاني چون فوکو (به عنوان فيلسوفي پساساختارگرا) و دريدا و ليوتار (به عنوان تئوريسين هاي پسامدرنيسم) نقش بارزي در گفتمان غالب دهه 80 داشتند، باعث بوجود آمدن ترکيبي شد بنام فمينيسم پسامدرن يا پساساختار گرا. در واقع، فمينيسم پساساختارگرا از طريق فوکو به تئوريهاي روانشناسي (فرويد، لاکان، باتاي) وصل مي شد. فمينيستهاي سياه پيش از آن جرقه اين مساله را زده بودند که در کليت مفهوم «زن» مي توان تشکيک کرد. هرچند جواب آنها به مساله اضافه کردن جنبه اي بنام نژاد بر چند وجهي سرکوب بود اما به اين مساله مي توان اينگونه هم پاسخ داد که اصولا مفهوم زن کليت ندارد و فمنيست ها با پذيرفتن اين کليت مرتکب اشتباه مفهومي مهلکي شده اند. اين ديدگاه کاملاً با نگاه پسامدرن به مفاهيم سازگار است؛ در نتيجه بوجود آمدن اين ترکيب (فمينيسم با پسامردنيسم) اجتناب ناپذير مي نمود. حتي شايد بشود اينگونه هم به مساله نگاه کرد که يک پسامدرن صرف پسامدرن بودن، هر نوع مفهومي که بر گرفته از ذهنيت کليت ساز (يکي از مفاهيم پايه اي مدرنيته) است را رد مي کند. پس نمي تواند پذيراي مفاهيم زن و مرد، و تفکيک دو جنس باشد و صرفِ پسامدرن بودن بالاجبار به نوعي فمينيست هم هست. اين نکته هم حائز اهميت است که با وجود تفکيکهايي که بسياري بين پسامدرنيته و پساساختارگرايي قائلند، به دليل همپوشاني زياد و تمرکز مطلب حاضر روي فمينيسم، در مطلب حاضر اين دو را معادل و در يک مفهوم کلي فمينيسم پساساختارگرا – پسامدرن مورد بررسي قرار داديم.

فمينيسم پسااستعماري

فينيسم پسااستعماري (Postcolonial) از آبشخور فکري فمينسم پسامدرن – پساساختارگرا و بستر مبارزات ضد استعماري ملت هاي شرقي جوانه زد. اين گرايش فمينيستي شباهت زيادي به فمينسم سياه دارد با اين تفاوت که جامعه به حاشيه رانده شده اي که در تعريف «زن» آنرا ناديده مي گيرند، بجاي اينکه درون جامعه اصلي باشد در سرزمين ديگري است. از يک طرف آليس واکر از نظريه پردازاني است که حيطه کارهايش کلاً شامل جوامع در حاشيه، چه سياه چه مستعمرات مي شود (مي توان از او به عنوان حلقه ارتباطي فمينسم سياه و پسااستعماري نام برد)؛ از طرف ديگر متفکراني چون فرانس فانون و ادوارد سعيد در جوامع آزاد شده از استعمار مستقيم در حال نقد قوم مداري غربي بودند. در نهايت افرادي چون گاتاري، اسپيواک و رِي چاو در اين فضا به توليد انديشه فمينيسم پسااستعماري پرداختند که در واقع وارد کردن مساله زنان در نقد قوم مداري غربي بود. مشابه شرايط سياهان، ناديده گرفتن شرايط خاص آن جوامع در تعريف فمينيسم عوارض جانبي حضور فمينيسم در آن جوامع را موجب شده است. براي مثال مي توان به مساله حجاب اشاره کرد. فمينيستهاي غربي از ابتدا اين مفهوم را به سرکوب زنان پيوند زدند و سعي کردند کشف حجاب را در بسته مدرنيته اعمال شده از طرف استعمارگران که با عنوان متمدن سازي سعي در تزريق آن به جوامع استعمار شده داشت، جاي دهند. اين اشتباه باعث شد جنبشهاي ضد استعماري و ملي اين سرزمينها با حجاب زنان پيوند خورد. در واقع عکس العمل اين جوامع در مقابل اعمال فرهنگ بيگانه (به نام مدرنيزاسيون) متاسفانه با تاکيد روي مفهوم حجاب – که نوعي سرکوب زنان است – همراه شد. سرکوبي که يکي از دلايل اصلي آن اشتباه فمينيست هاي سفيد غربي در پيوند ناميمون مساله حجاب با پروژه متمدن سازي است.

پسافمينيسم

بد نيست اشاره اي هم به پسافمينيستها داشته باشيم. پسا فمينيست ها مشابه فمينست هاي پست مدرن دست روي مفهوم کلي زن مي گذارند با اين تفاوت که بحث آنها تنها نقد نيست بلکه اين تاکيد روي کليت مفهوم زن را نه تنها اشتباه (چونان فمينيست هاي پسامدرن) بلکه «مضر» مي دانند و بر اين عقيده اند که با تعريف فمينيسم، خود پايه اول ستم بر بخشي از جامعه که مدعي دفاع از آنها هستيم را گذاشته ايم: يعني تفکيک مفهومي زن و مرد. بر اساس اين استدلال پسافمينيست ها خود را صراحتاً مخالف فيمينسم معرفي مي کنند.

در پايان، جا دارد اشاره اي هم به نظريه کوئير داشته باشيم که مدعي طيفي بودن جنسيت است. اين نظريه روي ترنس ها و وجود انواع مختلف بدن و روحيات (مثلاً تن زنانه روحيات مردانه، تن مردانه روحيات زنانه، تن ترنس روحيات مردانه، تن ترنس روحيات زنانه و…) تاکيد دارد و هم مي شود گفت الهام گرفته از ترکيب فمينيسم روانشناسانه و گفتمان پسامدرن بوده و شاهدي است بر ايده فمينيستهاي پسامدرن و پسافمينيست ها. البته يک استفاده ديگر از ترکيب پسافمينيسم مي شود. در اين کاربرد پسافمينيسم معادل جامعه اي در نظر گرفته مي شود که به برابري جنسيتي رسيده و عده اي مدعي اين اند که حداقل در جامعه آنها چنين است.

********
فمینیسم باور داشتن به حقوق زنان و برابری سیاسی، اجتماعی، و اقتصادی زن و مرد است. فمینیسم مباحثه‌ای است که از جنبش‌ها، نظریه‌ها و فلسفه‌های گوناگون تشکیل شده است که در ارتباط با تبعیض جنسیتی هستند و از برابری برای زنان دفاع کرده و برای حقوق زنان و مسایل زنان مبارزه می‌کند.

واژهٔ فمينيسم را نخستين بار شارل فوريه، سوسياليست قرن نوزدهمی برای دفاع از جنبش حقوق زنان به کار برد.

فمینیسم مجموعهٔ گسترده‌ای از نظریات اجتماعی، جنبش‌های سیاسی، و بینش‌های فلسفی است که عمدتاً به وسیلهٔ زنان برانگیخته شده‌اند یا از آنان الهام گرفته‌اند، مخصوصا در زمینه شرایط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آن‌ها. به عنوان یک جنبش اجتماعی، فمینیسم بیش‌ترین تمرکز خود را معطوف به تحدید نابرابری‌های جنسیتی و پیشبرد حقوق، علایق و مسایل زنان کرده‌است. فمینیسم عمدتاً از ابتدای قرن ۱۹ پدید آمد. زمانی که مردم به طور وسیع این امر را پذیرفتند که زنان در جوامع مرد محور، سرکوب می‌شوند.

در طی یک قرن و نیم، جنبش رو به رشد زنان هدف خود را تغییر ساختارهای اقتصادی-اجتماعی و سیاسی مبتنی بر تبعیض جنسیتی علیه زنان قرار داده‌ است.

فمینیست‌های اوّلیه را به اصطلاح «موج اوّل» می‌نامند. نهضت‌های حق‌طلبانه زنان تا سال ۱۹۶۰ جزء موج اوّل هستند. اوّلین آثار زنان در این موج از نقش محدود زنان انتقاد می‌کنند، بدون این‌که لزوماً به وضعیت نامساعد آنان اشاره کرده و یا مردان را از این بابت سرزنش کنند. موج اوّل فمینیستی با روشنگری‌های مری ولستون کرافت و بیانیه ۳۰۰ صفحه‌ای‌اش در سال ۱۷۹۲ در انگلستان آغاز شد.

این جنبش در طول سال‌های بعد، با ظهور موج دوم فمینیسم و موج سوم فمینیسم کامل‌تر شد. فمینیسم سعی می‌کند تا ضمن درک دلایل نابرابری‌های موجود، تمرکز خود را به سیاست‌های جنسیتی، معادلات قدرت و جنسیت معطوف نماید.

موضوع‌های کلّی مورد توجه فمینیسم تبعیض، رفتار قالبی، شیء‌انگاری، بی‌داد و مردسالاری/پدرسالاری هستند. فعّالان فمینیست به مواردی مانند حقوق تولیدمثلی، خشونت خانگی، برابری دستمزد، آزار جنسی، و تبعیض جنسیتی می‌پردازند.

جوهرهٔ فمینیسم آن است که حقوق، مزیت‌ها، مقام، و وظایف نبایستی از روی جنسیت مشخص شوند. به رغم این‌که بسیاری از رهبران فمینیسم زنان بوده‌اند ولی این بدان معنا نیست که تمام فمینیست‌ها زن بوده‌اند/هستند.

تمام فمینیست‌ها به اصل موضوع تلاش برای احقاق حقوق زنان معتقد هستند، ولی در مورد علل این ستم‌دیدگی و روش‌های مبارزه با آن اختلاف وجود دارد و همین مسأله موجب همراهی فمینیسم با پسوندهای متفاوت شده‌ است.

فمینیسم (به عنوان جنبش اصالت زنان) بخشی از پدیده یا جنبش توجه به دیگری یا اصالت دیگری است، جنبشی

که در قلمرو نژاد، قومیت و جنسیت پدیدار شد‌. فمینیسم در عین حال توجّه‌برانگیزترین بخش این جنبش نیز هست که روایت‌های مختلفی چه در جهت موافق و چه در جهت مخالف دارد.

خاستگاه‌ها

در طول تاریخ حامیان برابری جنسیت‌ها و حقوق زنان را می‌توان یافت. برای مثال، ملکه تئودورا از روم شرقی یکی از طرفداران وضع قوانینی بود که موجب حمایت‌های بیشتر از زنان و آزادی‌های بیش‌تر در امور زنان می‌گشت، و کریستین د پیزان، اولین نویسنده حرفه‌ای زن، بسیاری از عقاید فمینیستی را بسیار زودتر از سال ۱۳۰۰ میلادی در مقابله با کوشش‌هایی که جهت محدود کردن ارث‌بری زنان و عضویت در اتحادیه انجام می‌گرفت ارتقا داد. به هر حال، بیش از چند قرن از یکپارچگی فمینیسم به عنوان یک فلسفه گسترده و جنبش اجتماعی نگذشته‌است.


تاریخ فمینیسم مدرن به عنوان یک فلسفه و جنبش اغلب باز می‌گردد به روشنفکری با روشنفکرانی همچون مری ورتلی مونتاگو و مارکوئیز د کاندورست که از تحصیلات زنان پشتیبانی می‌کردند. اولین مجمع علمی زنان در سال ۱۷۸۵ در میدلبورگ، شهری در جنوب جمهوری هلند بنیان نهاده شد. در طی این دوره وجود روزنامه‌هایی برای زنان که مبتنی بر موضوعاتی همچون علم بود به خوبی عمومی گردید. مری ولستن کرفت «یک حمایت کننده از حقوق زنان» در سال (۱۷۹۲) یکی از اولین عاملانی است که بدون شک می‌تواند فمینیست نامیده شود.

فمینیسم در قرن نوزدهم یک جنبش نهادینه شد تا این که مردم به گونه‌ای افزون‌تر نسبت به رفتار ناعادلانه با زنان آگاهی یابند. شارل فوریه سوسیالیست آرمان‌خواه در سال ۱۸۳۷ کلمه «فمینیسم» را اختراع نمود، و معتقد بود که گسترش پشتیبانی از حقوق زنان در همه جوامع زودتر از سال ۱۸۰۸ پیشرفت خواهد کرد. از اولین همایش حقوق زنان در سنکا فالز، نیویورک در سال ۱۸۴۸ جنبشی سازمان‌یافته تاریخ‌گذاری شد. در سال ۱۸۶۹، جان استوارت میل کتاب پیروی از زنان را به جهت اثبات این که «تبعیت قانونی تنها یک جنس از دیگری اشتباه بوده... و ...یکی از رئوس موانع جهت پیشرفت انسان است» منتشر نمود.

در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم زنان در بسیاری از کشورها توانستند به حق رای و شرکت در انتخابات دست یابند. نیوزیلند در سال ۱۸۹۳ اولین این کشورها بود. با کمک کیت شپارد طرفدار دادن حق رای یا حق انتخاب به زنان، مخصوصا در سال‌های پایانی جنگ جهانی اول پیشرفت کرد. دلایل این امر متفاوت بود، اما همه آن‌ها یک خواسته را که تصدیق همکاری و مساعدت زنان در طول جنگ بود در بر داشت، و همچنین تحت تأثیر قدرت نطق و بیانی که دو طرف در زمان توجیه تلاش‌های جنگی‌شان استفاده کردند واقع شد. برای مثال از زمانی که نکات چهارده‌گانه وودرا ویلسون خود تصمیم‌گیری را به عنوان اساس جامعه به رسمیت شناخت، تزویر در نظر نگرفتن حق نیمی از جوامع مدرن از دادن حق رای مشکل شد.

گرایش‌های فمینیسم

برخی از تئوریهای فمینیستی فرضیات پایه راجع به جنسیت، تفاوت جنسیت و تمایلات جنسی، شامل مقوله خود زنان را به عنوان یک عقیده کل نگر مورد تحقیق قرار می‌دهند، سایر تئوریها (به جای ارائه تعدد جنسیتها) مذکر / مونث بودن را کاملاً به صورت دوشاخه‌ای مورد تحقیق قرار می‌دهند. معذالک دیگر تئوریهای فمینیستی مفهوم «زن» را بصورت عادی تلقی و تحلیلها و مقالات انتقادی خاص از نابرابری جنسیت، تهیه می‌کنند،

و بیشتر جنبشهای اجتماعی فمینیستی حقها، علایق و مسائل زنان را ترویج می‌کنند. سالهاست که چندین زیر مجموعه از ایدئولوژی فمینیستی گسترش پیدا کرده‌است. جنبشهای فمینیستی اولیه و نخستین اغلب موج اولیه فمینیستها، و فمینیستهای حدودا بعد از سال ۱۹۶۰ موج دوم فمینیستها نامیده می‌شوند. اخیرا، در حالی که موج دوم فمینیستها هنوز فعال می‌باشند بعضی از فمینیستهای جوانتر خود را به عنوان موج سوم فمینیستها معرفی کرده‌اند.

وندی کامینر، در کتاب خود «یک آزادی هراسناک: گریز زنان از برابری» تضادهای دیگر میان فرمهای فمینیسم را شناسائی می‌کند: تضاد میان چیزی که او آن را فمینیسم «تساوی گرا» و «طرفدار حمایت از مصنوعات داخلی» می‌نامد. او فمینیسم تساوی گرا را به عنوان ارتقا دهنده برابری بین زنان و مردان از طریق اهدای حقوق برابر در نظر می‌گیرد. فمینیستهای طرفدار حمایت از مصنوعات داخلی ترجیح می‌دهند که بر روی حمایتهای قانونی برای زنان، همچون قوانین استخدام و قوانین طلاق که از زنان محافظت می‌نمایند متمرکز باشند، گاه از محدودیت حقوق مردان، همچون سخنرانی آزاد (مخصوصا، حق تولید و مصرف نقاشیهای مستهجن) حمایت می‌کنند. اگرچه کتاب متعلق به زمان پیش از وقوع موج سوم فمینیست می‌باشد، کمینر هر دو جریان محافظه کار و تساوی گرا را در محدوده موج اول و موج دوم فمینیسم شناسائی می‌کند.

برخی از فمینیستهای طرفدار اصلاحات اساسی، همچون مری دالی، شارلوت بانچ و مریلین فریه، از جداسازی & امدش؛ یک جداسازی کامل از مذکر و مونث در جامعه و فرهنگ & امدش حمایت کرده اند؛ در حالی که دیگران نه تنها ارتباط مابین مردان و زنان را بلکه بسیاری از معانی «مرد» و «زن» را به خوبی مورد تحقیق قرار می‌دهند (تئوری غیر عادی را در نظر بگیرید). بعضی معتقدند که وظایف جنسی، هویت جنسی و تمایلات جنسی خودشان ساختهای اجتماعی می‌باشند (همچنین پیروی از قانون دیگران را در نظربگیرید). برای این فمینیستها، فمینیسم یکی از مفاهیم ابتدائی نجات بشریت می‌باشد (یعنی، آزادی مردان بمانند آزادی زنان است.)

«درباره» فمینیسم در باب این که کدام یک از انواع آن باید منحصرا برچسب خورده یا مورد تفکر قرار گیرد مباحثاتی وجود دارد. همچنین اعتقادات مشترکی هچون ظلم به وسیله پدر سالاری و یا سرمایه داری ، و اعتقاد به این که آنها با هم مترادف هستند وجود دارد.

زیرمجموعه‌هایی از فمینیسم
فمینیسم سوسیالیستی
فمینیسم لیبرال
فمینیسم مارکسیستی
فمینیسم آنارشیستی
فمینیسم رادیکال
فمینیسم مدرن
فمینیسم اسلامی
فمینیسم آفریقائی
فمینیسم آمازونی
فمینیسم ضد نژاد پرستانه
فمینیسم سیاه پوستان
فمینیسم مغلطه‌ای
فمینیسم فرهنگی
فمینیسم متضاد
فمینیسم اقتصادی
فمینیسم هستی گرایی
فمینیسم ژاپنی
فمینیسم فرانسوی
فمینیسم فردگرایی (همچنین به عنوان فمینیسم طرفدار آزادی نیز شناخته می‌شود)
فمینیسم همجنس باز(زن)
فمینیسم مذکر یا فمینیست موافق مردان
فمینیسم مادی
فمینیسم جدید
فمینیسم پاپ
فمینیسم بعد از - مستعمرات
فمینیسم پست مدرنی که شامل نظریه فراهنجار می‌باشد.
فمینیسم طرفدار جنس (همچنین به عنوان فمینیسم آزادی جنسی نیز شناخته می‌شود، فمینیسم جنس مطلق و فمینیسم خود خواه)
فمینیسم روانکاوانه
فمینیسم طرفدار اصلاحات سیاسی
فمینیسم جداگرایی
فمینیسم معنوی
فمینیسم دیدگاه
فمینیسم جهان سوم
فمینیسم تغییر ملیت
فمینیسم تغییر(جابجائی)
زن گرایی

فعالیتهای مطمئن، مشی‌ها و مردم همچنین می‌توانند به عنوان فمینیست مقدماتی یا پست فمینیست توصیف شوند.


ارتباط با جنبش‌های دیگر

برخی از فمینیستها با اعتقاد به گفته مارتین لوتر کینگ جی آر.، که می‌گوید «تهدید عدالت در هر جا تهدید عدالت در همه جاست»، یک مشی خصمانه نسبت به سیاست را در پی می‌گیرند . به اعتقاد آن ، بعضی فمینیستهای خودشناخته دیگر جنبشها همچون جنبش حقوق مدنی و جنبش حقوق همجنس خواهی را مورد حمایت قرار می‌دهند. در همین زمان، بسیاری از فمینیستهای سیاه پوست همچون بل هوکسها جنبشی را که جهت تسلط زنان سفیدپوست باشد را مورد انتقاد قرار می‌دهند. ادعاهای فمینیست درباره چهره زنان به قول معروف بی فایده در جامعه غربی اغلب کمتر به زندگی زنان سیاهپوست مربوط می‌شود.

این تصور در فمینیسم از پیش مستعمراتی کلیدی است. بسیاری از زنان فمینیست سیاهپوست واژه زن گرائی را جهت دیدگاههای خود ترجیح می‌دهند.

فمینیسم اغلب با مطالعات همجنس خواهی، همجنس باز (زن) و تغییر جنسیت مرتبط شده‌است و درمواردی فمینیسم روانکاوی بر پیشرفت روانکاوی جنسیتی منطبق می‌باشد. برخی از فمینیستها نسبت به جنبش تغییر جنسیت بسیار محتاط می‌باشند چرا که آن را به عنوان رقیب تمایز میان مرد و زن می‌بینند. افرادی که به عنوان جنس مونث تغییر جنسیت و تغییر تمایلات جنسی داده‌اند از برخی گرد آوریها و وقایع فقط- زنان محروم شده و توسط عده‌ای از فمینیستها، که می‌گویند کسی که از بدو تولد به عنوان جنس نر قلمداد می‌شود قادر به فهم ستمی که در مواجهه با زنان می‌شود نیست، طرد می‌شوند. این محرومیت توسط مردمی که تغییر جنسیت داده‌اند به عنوان تغییر تشویشی مورد انتقاد واقع می‌شود، اشخاصی که از اینکه کشمکشهای سیاسی و اجتماعیشان با فمینیستها مرتبط شود، و این که تبعیض در برابر مردمی که تغییر جنسیت داده‌اند شکلی ازپدر سالاری است حمایت می‌کنند.

در سال ۱۸۰۰ در جنبش حقوق زنان در ایالات متحده آمریکا بر سر تصویب قوانین چهاردهمین و پانزدهمین شکاف ایجاد شد. اصلاحات قانون اساسی ایالات متحده حق رای را به مردان آفریقائی-آمریکائی اهداء نمود. الیزابت کیدی استنتن و سوزان بی. آنتونی، از جمله دیگران، مدعی شدند که مردان سیاهپوست نباید حق رای داشته باشند مگر این که مشابه این حق به «کلیه» زنان اهدا شود، از سال ۱۸۶۸ تا ۱۸۷۰، زمانی که پانزدهمین اصلاح تصویب شد، در بخش وسیعی از ایالات متحده جنبش حقوق مدنی به وجود آمد، و در سال ۱۸۶۹، باعث یک انفصال در جنبش حق رای و انتخاب زنان شد، و منجر به جدائی انجمن ملی حق رای و انتخاب زنان (ان دبلیو اس ای) و انجمن حق رای و انتخاب زنان آمریکائی (ای دبلیو اس ای) در ایالات متحده شد.

فمینیسم مدرن

بسیاری از فمینیستها معتقدند كه در بخش وسیعی از دنیا هنوز تبعیض در برابر زنان وجود دارد. اما در داخل جنبشها راجع به شدت مسایل جاری، اینكه مشكلات چه هستند، و چگونه می‌توان آنها را حل كرد، اختلافاتی وجود دارد.

از سوی دیگر افراطیهای شامل برخی از فمینیستهای طرفدار اصلاحات سیاسی همچون گلوریا آلرد و مری دالی كسانی هستند كه استدلال می كنند كه جامعه انسانی با تعداد كم مردان به طرز چشمگیری بهتر خواهد شد. همچنین مخالفانی نیز، همچون كریستینا هاف سامرز یا كمیل پاگلیا وجود دارند، كسانی كه خود را به عنوان فمینیست می‌شناسند اما همین افراد جنبش متعصب ضد مردانه را متهم می كنند.

مشکل بسیاری از فمینیستها استفاده از واژه "فمینیست" در مورد گروهها یا مردمی است كه در تشخیص یک برابری اساسی میان جنسیتها درمانده اند. برخی از فمینیستها، همچون كاتا پولیت یا نادین استروسن (رئیس آی سی ال یو و مولف کتاب "حمایت از هرزه گر و شهوتران") بر در نظر گرفتن تعریف فمینیسم بسادگی این عبارت كه "زنان هم انسان هستند" تأکید می‌کند. نظریاتی كه به جای متحد كردن جنسها آنها را از یكدیگرجدا می كنند به اعتقاد این افراد به جای "فمینیست" بودن "جنسگرا" هستند.

همچنین مشاجراتی میان فمینیستهای تفاوت گرا همچون كارول گیلیگان از یك سو، كسی كه معتقد است فرقهای مهمی بین جنسها وجود دارد (كه ممكن است ذاتی باشد یا نباشد، اما نمی‌تواند نادیده گرفته شود)، و كسانی كه معتقدند تفاوتهای غیر ضروری مابین جنسها وجود دارد،‌ موجود می‌باشد، و نقشهای مشاهده شده در جامعه به شرایط بستگی دارند

ماریلین فرنچ در تحقیقات خود پدر سالاری و تاثیرات آن بر دنیا را بصورت جامع تجزیه و تحلیل می‌کند. او پدر سالاری را به عنوان سیستمی معرفی می كند كه قدرت بر روی زندگی،‌ كنترل برروی لذت و غلبه بر شادی را گرامی می‌دارد. مطابق نظر فرنچ، " تنها ابداع یك سیرت كه به نسل بشریت اجازه خواهد داد بسادگی زنده بماند كافی نیست. بقا زمانیكه مستلزم وجودی آن یك حالت بدبختی باشد یك شر است. بلکه زمان شایسته است که باقی ماندن و ادامه حیات خوشی/لذت هدف آن باشد. مفهوم لذت توسط فیلسوفان و فاتحان هر چه بیشتر به‌عنوان صفت ناشایست و به عنوان ارزشی برای انسان ترسو، كوته فكر و پر رو تقلیل یافته است. تقوا هم اغلب به نام بعضی اهداف بالاتر درگیر چشم پوشی از لذت است، هدفی كه درگیرقدرت (برای مردان) یا فداكاری(برای زنان) می‌شود. در دنیای بزرگ و دارای اهداف جدی، لذت به عنوان یک مسأله سطحی و پوچ توصیف می‌شود. اما لذت از دایره پیگردهای جدی یا اغراض خارج نیست، به واقع، لذت در آنها پیدا می‌شود، و این تنها دلیل واقعی جهت زنده ماندن است. این فلسفه چیزی است كه ماریلین فرنچ به عنوان یك جانشین برای ساختار جاری، که در آن قدرت ارزش بالاتری داشته است، پیشنهاد می كند.

كارول تاوریس، مولف "خشم: احساس بد تعبیر شده" و "عدم سنجش صحیح زنان: چرا زنان جنس بهتر نیستند، جنس درجه دو، یا جنس مقابل می‌باشند"، مدعی است كه در آینده نیز برای زمانی طولانی تجربیات مردان به عنوان استانداردهای انسانی در نظر گرفته می‌شوند و زنان همواره در آمریكای شمالی یا نقاط دیگر جهان همچنان با تبعیض مواجه خواهند بود.


تأثیرات بر حقوق مدنی

فمینیسم بر روی بسیاری از تغببرات، شامل حق رای و شرکت در انتخابات زنان، استخدام وسیع زنان با دستمزدهای مساوی تر، حق آغاز کردن طلاق عایدیها و معرفی "گناه نبودن طلاق، حق فراهم کردن وسائل جلوگیری از بارداری و سقط جنینهای سالم، و حق تحصیلات دانشگاهی در جامعه غرب تأثیر گذاشته‌است.

تاثیرات فمینیسم در غرب

در حالی که تعدادی از فمینیستها استدلال می‌کنند که اختلافات زیادی تا رسیدن به تساوی وجود دارد دیگران موافق نیستند و مشاهده می‌شود که بسیاری از مبارزه طلبیها مغلوب شده اند. برای مثال، در جوامع پیشرفته، امروزه در هر دو مورد فارغ التحصیل شدن از مدارس عالی و ثبت نام در دانشگاه تعداد زنان بیشتر از مردان برآورد می‌شود. زنان در نرخهایی برابر و یا بیش از مردان در مدارس حرفه‌ای پذیرفته می‌شوند. این در حالیست که در قیاس با مردان، زنان کمتری در زندانها بر اثر شکنجه جان می سپارند. خشونت بر علیه زنان بازتاب به مراتب بیشتری در برابر خشونت بر علیه مردان دارد و مردان بسیار بیشتری به جبهه های جنگ فرستاده می شوند و مرگ در مورد آنان تاثیر بسیار کمتری بر جنبشهای مدعی برابری حقوق زنان و مردان در مقایسه با مرگ یک زن می گذارد.

تاثیر بر زبان

بسیاری از فمینیستهای انگلیسی-زبان اغلب از آنچه که فکر می‌کنند زبان غیر-جنسیتی است طرفداری می‌کنند. استفاده از "Ms" به معنی "خانم" جهت اشاره به هر دو دسته زنان چه آنها که ازدواج کرده اند یا نکرده اند یا استفاده از "he (ضمیر اشاره به مرد) یا she (ضمیر اشاره به زن)" (یا دیگر ضمایر خنثی-جنسیتی) به جای "he (ضمیر اشاره به مرد)" در جاهایی که جنسیت مشخص نیست.

همچنین فمینیستها اغلب از طرفداران استفاده از زبان "جنسیت-شمولی" می‌باشند، همچون “human” (به معنی بشر) به جای “mankind” (این واژه نیز به معنی بشر است اما واژه به معنی مرد نوعی دید مذکرگرا به بشریت ایجاد می‌کند).

فمینیستها استفاده مطلوب از زبان را در بیشتر موقیتها هم جهت آنچه که آنها ادعا می‌کنند نوعی برابری و رفتار محترمانه با زنان است یا جهت تاثیر گذاشتن بر لحن سخنرانی سیاسی، گسترش داده اند. این می‌تواند حرکتی در جهت تغییر زبان به نظر آید که توسط برخی از فمینیستها به عنوان جنسیت گرایی تلقی می‌شود. این فمینیستها استدلال می‌کنند که زبان ادراک واقعیت را مستقیما تحت تاثیر قرار می‌دهد.

از آنجایی که بسیاری از زبانهای غیرهندو-اروپایی ساختار گرامری جنسیتی ندارند در فمینیسم قبل از دوران استعمار موضوع زبان اغلب کمتر مورد تاکید قرار می‌گیرد.

در تغییرات زبانی تحت تأثیر فمینیسم می‌توان نوعت رویکرد متفاوت را نسبت به زبان فرانسه دید. ساختار گرامری جنسیتی در فرانسه بسیار نافذتر از انگلیسی می‌باشد، این ساختار عملا ایجاد یک زبان فارغ از جنسیت را غیر ممکن می سازد. در عوض، نامهایی که در اصل فقط یک شکل مذکر داشتند اکنون قرینه‌های مونثی دارند که برای آنها ایجاد شده است. کلمه "پرافسیر" به معنی معلم در زبان فرانسه، سابقا همیشه صرفنظر از جنسیت معلم مذکر بود، حالا یک شکل مونث برابر دارد "پرافسیوز". مواردی که شکلهای مذکر و مونث جدا می‌شوند همیشه وجود داشته است، زمانی حالت استاندارد برای توصیف گروهی از مردان و زنان به این صورت بود که حالت جمع مذکر را استفاده می نمودند. امروزه، شکلهایی متفاوت برای هر جنس رایجتر هستند. چنین عبارتی در کانادا و فرانسه مصطلح هستند. اما عملا در سایر کشورهای دیگر که به فرانسه صحبت می‌کنند ناشناخته می‌باشد.




این رویکرد ایجاد ساختار زبانی کلی برای هر دوجنس در سایر زبانها نیز در حال گسترش است و بسیاری از فمنیستها در سراسر جهان تلاش می‌کنند ساختارهایی را که در آن نشانه‌های مذکر برای اشاره به انسان به معنای کلی به کار می‌رود از زبان حذف کنند.

تاثیر بر مذهب
فمینیسم تاثیری عظیم بر بسیاری از جنبه‌های مذهب داشته است. در شاخه‌های روشنفکری مسیحیت پروتستان (و به طور برجسته در برخی استیلاهای محافظه کارانه وابسته به علوم الهی، همچون انجمنهای الهی زنان روحانی تلقی شده‌اند، و در یهودیت نوگرا ، زنان می‌توانند خاخام شوند. در درون این گروههای مسیحی و یهودی، زنان بتدریج با به دست گرفتن مواضع قدرت با مردان بیشتر برابر شده اند، اکنون نقش آنها در توسعه زمینهای جدید اعتقادی مورد توجه قرار گرفته است.

از طرف دیگر رهبری زنان در مسایل مذهبی توسط مذهب کاتولیک رومی رد شده است. به گونه‌ای تاریخی مذهب کاتولیک رومی زنان را از ورود به کشیشی و دیگر مقامهای روحانیت محروم کرده است، زنان به نقش راهبه‌ها یا مردم خارج از سلک روحانیت محدود شدند.

فمینیسم همچنین نقش مهمی در پذیرش شکلهای جدید مذهبی داشته است. مذاهب نیوپاگان مخصوصا گرایش به تاکید بر اهمیت روحانیت رب النوع داشته، و سوال می‌کند که چرا آنها در قالب خصومت مذهبی کهن به زنان و جنس مقدس زن می نگرند. فمنسیم در مذاهب بیشتر در بینش نوین به جایگاه حضرت مریم، دیدگاههای نوین اسلامی در مورد فاطمه زهرا، و مخصوصا اعتقاد کاتولیک به کوردمپتیکس نمود یافته است.