web 2.0

عکس های زنده یاد محمد مختاری


کلیک روی هر عکس برای دیدن سایز بزرگتر























حضور مردم بالای صد هزار نفر ارزيابی می شود، ندای سبز آزادی


بنا بر آخرين خبرها حضور مردم تاکنون در خيابان ها بالای صد هزار نفر ارزيابی ميشود. بنا به گزارش ندای سبز ازادی ازتهران از ساعت ۲/۳۰ بعد از ظهر مردم از مسيرهای مختلف به سمت ميدانهای انقلاب ويا ازادی در حرکت بودند.

به عنوان نمونه از قبل از ميدان فردوسی ساعت ۳ بعد ازظهر پياده رو های دو طرف خيابان انقلاب بند آمده بود وملت به سمت ميدان انقلاب حرکت ميکردند .تا قبل از ميدان فردوسی نيروی های معمولی وکادری نيروی انتظامی بودند وبعداز ميدان فردوسی حضور نيروهای لباس شخصی وگارد ضد شورش مشهور بود .از سوی ديگر در محل سفاترسابق امريکا دپوی نيروی های لباس شخصی که از قرارگاه ثارالله هدايت ميشدند ديده ميشد. ساعت ۳/۳۰ دقيقه در ۴راه ولی عصر تعداد ۵۰ عدد موتور سوار بسيجی از پايين به سمت ميدان ولی عصر در حرکت بودند که به ميرحسين موسوی وکروبی فحاشی ميکردند و مردم هم در پياده رو انها را به شدت "هو "کردند که موجب حمله نيرو های پياده لباس شخصی به مردم شد. در اين هنگام بين فرمانده نيروی انتظامی مستقر در ۴ راه ولی عصر و فرمانده بسيجی درگيری لفظی شديدی رخ داد. فرمانده نيروی انتظامی به شدت بر سر سر دسته بسيجی ها فرياد ميزد "برای چی تحريک ميکنی؟" که درمقابل اين داد و فرياد او فرمانده با بی سيمش به جايی گزارش ميداد ومدام تکرار ميکرد که باهات برخوردی ميکنم تا ادب شوی."

در اين هنگام به خاطر عدم ارتباط يافتن مردم با يکديگر به صورت طولی ۴راه ولی عصر به سمت انقلاب بسته شد و لباس سياهها و بسيجی ها با گاز فلفل وباتوم به مردم حمله ور شدند وآنها را به سمت خيابانهای فرعی متفرق ميکردند. درب دفتر پی گيری وزارت اطلاعات بر سر ۴راه ولی عصر که هميشه بسته است امروز باز بود و نيرو های اطلاعاتی مدام در حال ترد د به داخل وخارج آن بودند. ساعت ۴ بعد از ظهر درگيری در ۴راه ولی عصر بسيار بالا گرفت.

در گزارش های ديگر بيان شده است که حرکت مردم از ميدان انقلاب به سمت ازادی در تقاطع جمالزاده متوقف ميشد و برخورد سختی با مردم معترض صورت ميگرفت به طوريکه حجم خشونت صورت گرفته در اين ميدان از ديگر نقاط بيشتر گزارش شده است. مسجد امير المونين ويگان فرماندهی نيروی انتظامی در اين ميد ان محل سازمان دهی نيرو های سرکوب گر بود. نکته مهم در ساعتهای اوليه تجمع اين بود که نيروی ها لباس شخصی به شدت دنبال عصبانی کردن مردم وايجاد درگير بودند ولی نيروی انتظامی در ساعت های اوليه بنا را بر مدارا گذاشته بود. نيروهای لباس شخصی مشخص بود که از حضور وسيع مردم غافل گير شده بودند.واين خشم وعصبا نيت خود را با فحاشی وخوشنت با مردم نشان ميدادند.در ساعت ۵ بعد از ظهر به بعد در خيابان انقلاب سر وصال گاز اشک اور شليک شد وبا اسلحه های پين بال به مردم شليک ميشد.

شعر «آزادی » از پل الوار - ترجمه ای از : بامداد حمیدیا


قطعه ی آزادی را پی الوار در سال 1941 ، در بحبوحه ی اشغال فرانسه توسط آلمان سروده است. بنا به گفته ی خود شاعر ، در ابندای تنسیق کلمات آن ، شعری بوده است صرفا ً عاشقانه ، مسمّی یه "یک اندیشه ی تنها Une Seule Pensee " و در مورد زنی که او را دوست می داشته؛ اما به مرور که ستایش عاشقانه در آن توسعه می یافت ، شاعر به این واقعیت پی می برد که شعرش نمی تواند تنها مختص یک انسان باشد که در آن ، نام محبوبش را می نگارد ، بلکه تمام انسانهای در بند را در این جهان شامل می شود که در حالت اسارت ، هر یک ، نام عشق خویش را می نویسند و همه ی این نامها در نام "آزادی" خلاصه می شود.



Liberté
Paul Eluard (1895-1952)


Sur mes cahiers d'écolier
Sur mon pupitre et les arbres
Sur le sable sur la neige
J'écris ton nom


Sur toutes les pages lues
Sur toutes les pages blanches
Pierre sang papier ou cendre
J'écris ton nom


Sur les images dorées
Sur les armes des guerriers
Sur la couronne des rois
J'écris ton nom


Sur la jungle et le désert
Sur les nids sur les genêts
Sur l'écho de mon enfance
J'écris ton nom


Sur les merveilles des nuits
Sur le pain blanc des journées
Sur les saisons fiancées
J'écris ton nom


Sur tous mes chiffons d'azur
Sur l'étang soleil moisi
Sur le lac lune vivante
J'écris ton nom


Sur les champs sur l'horizon
Sur les ailes des oiseaux
Et sur le moulin des ombres
J'écris ton nom


Sur chaque bouffée d'aurore
Sur la mer sur les bateaux
Sur la montagne démente
J'écris ton nom


Sur la mousse des nuages
Sur les sueurs de l'orage
Sur la pluie épaisse et fade
J'écris ton nom


Sur les formes scintillantes
Sur les cloches des couleurs
Sur la vérité physique
J'écris ton nom


Sur les sentiers éveillés
Sur les routes déployées
Sur les places qui débordent
J'écris ton nom


Sur la lampe qui s'allume
Sur la lampe qui s'éteint
Sur mes maisons réunis
J'écris ton nom


Sur le fruit coupé en deux
Dur miroir et de ma chambre
Sur mon lit coquille vide
J'écris ton nom


Sur mon chien gourmand et tendre
Sur ces oreilles dressées
Sur sa patte maladroite
J'écris ton nom


Sur le tremplin de ma porte
Sur les objets familiers
Sur le flot du feu béni
J'écris ton nom


Sur toute chair accordée
Sur le front de mes amis
Sur chaque main qui se tend
J'écris ton nom


Sur la vitre des surprises
Sur les lèvres attentives
Bien au-dessus du silence
J'écris ton nom


Sur mes refuges détruits
Sur mes phares écroulés
Sur les murs de mon ennui
J'écris ton nom


Sur l'absence sans désir
Sur la solitude nue
Sur les marches de la mort
J'écris ton nom


Sur la santé revenue
Sur le risque disparu
Sur l'espoir sans souvenir
J'écris ton nom


Et par le pouvoir d'un mot
Je recommence ma vie
Je suis né pour te connaître
Pour te nommer
Liberté





"آزادی"


بر روی دفتر های مشق ام

بر روی درخت ها و میز تحریرم

بر برف و بر شن

می نویسم نامت را.



روی تمام اوراق خوانده

بر اوراق سپید مانده

سنگ ، خون ، کاغذ یا خاکستر

می نویسم نامت را.



بر تصاویر فاخر

روی سلاح جنگیان

بر تاج شاهان

می نویسم نامت را.



بر جنگل و بیابان

روی آشیانه ها و گل ها

بر بازآوای کودکیم

می نویسم نامت را.



بر شگفتی شبها

روی نان سپید روزها

بر فصول عشق باختن

می نویسم نامت را.



بر ژنده های آسمان آبی ام

بر آفتاب مانده ی مرداب

بر ماه زنده ی دریاچه

می نویسم نامت را.



روی مزارع ، افق

بر بال پرنده ها

روی آسیاب سایه ها

می نویسم نامت را.



روی هر وزش صبحگاهان

بر دریا و بر قایقها

بر کوه از خرد رها

می نویسم نامت را.



روی کف ابرها

بر رگبار خوی کرده

بر باران انبوه و بی معنا

می نویسم نامت را.



روی اشکال نورانی

بر زنگ رنگها

بر حقیقت مسلم

می نویسم نامت را.



بر کوره راه های بی خواب

بر جاده های بی پایاب

بر میدان های از آدمی پُر

می نویسم نامت را.



روی چراغی که بر می افروزد

بر چراغی که فرو می رد

بر منزل سراهایم

می نویسم نامت را.



بر میوه ی دوپاره

از آینه و از اتاقم

بر صدف تهی بسترم

می نویسم نامت را.



روی سگ لطیف و شکم پرستم

بر گوشهای تیز کرده اش

بر قدم های نو پایش

می نویسم نامت را.



بر آستان درگاه خانه ام

بر اشیای مأنوس

بر سیل آتش مبارک

می نویسم نامت را.



بر هر تن تسلیم

بر پیشانی یارانم

بر هر دستی که فراز آید

می نویسم نامت را.



بر معرض شگفتی ها

بر لبهای هشیار

بس فراتر از سکوت

می نویسم نامت را.



بر پناهگاه های ویرانم

بر فانوس های به گِل تپیده ام

بر دیوار های ملال ام

می نویسم نامت را.



بر ناحضور بی تمنا

بر تنهایی برهنه

روی گامهای مرگ

می نویسم نامت را.



بر سلامت بازیافته

بر خطر ناپدیدار

روی امید بی یادآورد

می نویسم نامت را.



به قدرت واژه ای

از سر می گیرم زندگی

از برای شناخت تو

من زاده ام

تا بخوانمت به نام:

آزادی.



سروده ی پل الوار

ترجمه ی بامداد حمیدیا