web 2.0

کاریکاتور - جنگ قدرت رفسنجانی و یزدی



کاری از نیک آهنگ کوثر

سرنوشت همراه خمینی در پرواز بازگشت به ایران چه شد ؟




گرفته شده از وبلاگ جمهوری ایرانی





نفر سمت راست گوشه، ابوالحسن بنی صدر است. او که با 11 میلیون رای نخستین رئیس جمهور ایران شده بود، با جمله تاریخی آیت الله خمینی در 25 خرداد 60:" 35 میلیون نفر بگویند بله، من میگویم نه." کنار زده شد. 7 تن از مشاورانش اعدام شدند، هزاران تن از هوادارنش به زندان رفتند و خودش رهسپار تبعید شد.

درست بالای سر خمینی، مرد روحانی با عمامه سفید آیت الله لاهوتی است. او که از زندانیان با سابقه قبل از انقلاب به همراه منتظری و طالقانی بود، بعد از پیروزی انقلاب از سرسخت ترین هواداران رئیس جمهور بنی صدر، به شمار میرفت. به فاصله 2 ماه پس از کنار زدن بنی صدر توسط لاجوردی به زندان اوین برده شد و اعدام شد. جمله معروف او خطاب به سران حزب جمهوری اسلامی (بهشتی،خامنه ای و رفسنجانی) این بود: "مردم انقلاب نکردند تا من وشما بر آنها حکومت کنیم . اگر قرار بود با چماق و زورگویی بتوانند حکومت کنند قبل از شما آریامهر بود.حاکمیت تک حزبی است که صدای پای فاشیزم را به گوش میرساند. وای به حال آن انقلابی که 8 درصد به 80 درصد حکومت کنند. اگر زور میتوانست آدم را جای خودش بنشاند، پیش از شما زورمند تر از شما بودند. شما جز اینکه خفقان ایجاد کنید و برای مردم مشکل درست کنید کار دیگری نمیکنید."( روزنامه انقلاب اسلامی، ۲۲ فروردین ۱۳۶۰- انقلاب اسلامی، ۸آذر ۱۳۵۹)

نفرایستاده میان آیت الله مطهری و لاهوتی، صادق قطب زاده است. او که به همراه ابراهیم یزدی و بنی صدر راه انقلاب را در پاریس هموار کرده بود، 24 شهریور 1361، به اتهام توطئه انفجار جماران، زندانی و اعدام شد. آیت الله منتظری بعدها در خاطراتش نوشت:"بعدا شنيدم آقاي حاج احمد آقا در زندان سراغ آقاي قطب زاده رفته و به او گفته است شما مصلحتا اين مطالب را بگوييد و اقرار كنيد و بعد امام شمارا عفو ميكنند، ولي او را اعدام كردند. بعدها از طريق موثقي شنيدم كه جريان ريختن مواد منفجره در چاه نزديك محل سكونت مرحوم امام بكلي جعلي است و واقعيت نداشته است."(خاطرات آیت الله منتظری،ج۱،ص۴۸۵)

قطب زاده دردادگاه پرسيده بود:"روشنفکران و روحانيانی که بنيادگذار انقلاب بودند کجا هستند؟ آيا حتی يک تن از آنها در کاری هست؟ اينها که امروز بر کارند در جريان انقلاب چه می کردند؟"(ایستاده بر آرمان،ص ۲۷)


پی نوشت : آن که در کنار بنی صدر ایستاده، صادق طباطبایی است. سخنگوی دولت مهندس بازرگان بود. بعد به بازرگان پشت کرد و به صف حکومتی ها پیوست.در سال 61 به دلیل قاچاق 3.75 پوند تریاک توسط پلیس آلمان دستگیر و در دادگاه دوسلدورف به 3 سال زندان محکوم شد.( پس از بحران،خاطرات هاشمی رفسنجانی،صص ۳۵۹،۴۱۱،۴۱۹) با پادرمیانی وزیرخارجه آلمان و مصونیت سیاسی به عنوان عنصر نامطلوب از آن کشور اخراج شد. او همچنان به حمایت از جمهوری اسلامی ادامه میدهد.


منبع نقل قول ها: کتاب ایستاده بر آرمان، روایت فروپاشی یک انقلاب،علی غریب، انتشارات انقلاب اسلامی

عکس لحظه اعدامی علی خامنه ای در میدان آزادی !





آشنایی بیشتر با گوه خوار سابق و تواب فعلی + عکس


برای خواندن مصاحبه این فرد که خودش را محمد رضا رضایی معرفی کرده است اینجا کلیک کنید .




شاه و خمینی در آن دنیا درباره چه صحبت میکنند ؟



کاریکاتور جالب از فردوسی پور و برنامه نود


فضای رایگان برای آپلود عکس و فیلم و هر نوع فایلی




http://imageshack.us/index.php

سایتی برای آپلود انواع عکس و فایلهای فلش.

http://www.hostedpictures.com

آپلود هر بار یک عکس بدون ثبت نام تا حجم 500 کیلوبایت

http://www.imagehigh.com

آپلود 10 عدد فایل عکس همزمان. حداکثر 2 مگابایت. خیلی کارامد!

http://img.majidonline.com

سیستم آپلود عکس مجید آنلاین. حداکثر تا 1 مگابایت بدون ثبت نام (ایرانی)

http://tinypic.com

آپلود فایل عکس تا حجم 250 کیلو بایت بدون ثبت نام.

http://www.imagedad.com

آپلود عکس تا حجم 1 مگابایت. بدون ثبت نام

http://xs.to

آپلود فایلهای گیف حداکثر تا حجم 500 کیلوبایت بدون ثبت

http://streamload.com

یک سایت فوق العاده برای آپلود بیش از 10 گیگ فایل ( حداکثر آپلود ماهیانه 100 مگابایت )

http://www.megaupload.com

آپلود انواع فایل تا 500 مگابایت.

http://www.uploadr.com

برای آپلود هر نوع فایل تا 300 مگابایت. بدون ثبت نام

http://rapidshare.de

فضای رایگان برای آپلود فایل تا 50 مگابایت.

http://www.picvista.com

پیک ویستا. آپلود انواع عکس بدون ثبت نام (ایرانی)

http://www.kazimages.com

آپلود فایلهای عکس تا حجم 100 کیلوبایت. بدون ثبت نام

http://www.podomatic.com

فضای رایگان برای آپلود پادکست



بدون نیاز به هرگونه ثبت نام و عضویت و ...

http://mypictures.ir

http://persiandrive.com

http://www.justupit.com/

www.space4upload.com

www.jahanupload.com




مست شدن بسیجیها از بوی پای آغا





مست شدن بسيجي ها از بوي پاي آغـــــــــــــــا !!!!!


عکس تعدادی از جنایتکاران جمهوری اسلامی


روی عکس کلیک کنید تا آنرا در اندازه بزرگ ببینید

دانلود و آموزش فیلتر شکن پوف

آنتی فیلتر - نرم افزار فیلتر شکن پوف (puff) یک برنامه مختص به کاربران چینی میباشد که سرور آن در کشور آمریکا قرار دارد ولیکن کاربران سایر کشورها نیز میتوانند از آن استفاده کنند .
برای استفاده از این فیلتر شکن ابتدا باید آن را از لینک زیر دانلود و سپس با کلیک بر روی آیکون نرم افزار آنرا اجرا و نصب کنید ( مراحل نصب آن بسیار ساده و همانند سایر برنامه های کاربردی میباشد )

دانلود نرم افزار فیلتر شکن پوف (puff) از 4 shared

بعد از نصب این برنامه فیلتر شکن باید یک تنظیم جزئی را بر روی internet browser ( اینترنت اکسپلورر – موزیلا فایرفاکس – اپرا ) خود انجام دهید :

بعد از این تنظیمات به اینترنت متصل شوید برنامه پوف ( همان شورت کات اژدهای سبز رنگ ) را اجرا کنید و سپس دکمه اولی( connect) را فشار دهید تا نرم افزار با سرور ارتباط برقرار کند هر وقت آن دو مونیتور که در بالای دکمه connect قرار دارد هر دو از رنگ سیاه به سبز یا آبی تغییر رنگ دادند آنوقت فیلتر شکن آماده خدمت سرانی به شما میباشد !

روش مقابله با عوارض زندان انفرادی وبرخوردهای بازجوها

کمیته حقوق بشر انجمن اسلامی پلی تکنیک


بازداشت

در صورت احضار فقط با احضار کتبی و فقط به مراجع قضایی مراجعه کنید. قانون این اجازه را می دهد که بدون احضاریه کتبی و به مراجع غیر قضایی شما مراجعه نفرمائید. در قانون احضار تلفنی فقط از طریق وکیل قانونی شمرده شده است. احضار شما را به صورت تلفنی فقط می توانند به وکیل شما اطلاع دهند.

در صورت بازداشت خیابانی با آرامش تمامی مدارک؛ کارت شناسایی و حکم قضایی را از ضابطین بخواهید و با آرامش با بازداشت کنندگان برخورد کنید.

در زمان بازداشت یا احضار از هر گونه حرکت یا فعالیت مشکوک بپرهیزید و در صورتی که مداک یا اسناد حساسی در دست دارید سریعا به امحای آن پرداخته یا در غیر این صورت با زیرکی از لو رفتن آن خودداری کرده و در اولین فرصت آن ها را از بین ببرید. مدارکی که نباید به شما منسوب شود و شما در دست دارید را از خود دور کنید. درباره این مدارک مسئله مهم این است که به شما منسوب نشود و یافتن آن اهمیتی ندارد.

در زمان بازداشت باید به شما دلیل بازداشت عنوان شود. این به مثابه تفهیم اتهام شما می باشد. شما بدون تفهیم اتهام نه تمکینی از بازداشت کننده داشته باشید و نه به پاسخ سوالات بپردازید. اما با او درگیر نشوید و از هرگونه درگیری بدنی و لفظی اجتناب کنید. تفهیم اتهام می باید توسط مرجع قضایی یا ضابط قضایی به اذن مرجع قضایی باشد.

تفهیم اتهام مشمول بر ذکر عنوان اتهامی به صورت مشروح که به یکی از موارد ذکر شده در قانون کیفری و حقوقی آمده، اشاره داشته باشد و علاوه بر آن می باید دلیل این اتهام نیز ذکر گردد. مثلا در صورت بازداشت اتهام اقدام علیه امنیت ملی به تنهایی نمی تواند مصداق تفهیم اتهام باشد بلکه باید با مسائلی که در قانون آمده است چون اقدام علیه امنیت ملی از طریق 1- تجمع و تبانی 2- تبلیغ علیه نظام 3- تشکیل گروه غیرقانونی 4- عضویت در گروه غیرقانونی و ... باشد. همچنین علاوه بر عنوان کامل اتهام که به صورت بالا می می باشد تفهیم اتهام زمانی صورت پذیرفته است که دلیل این اتهام (بزه انتسابی) نیز ذکر گردد. مثلا در مورد تبلیغ گفته شود که تبلیغ علیه نظام به دلیل فلان مصاحبه شماست یا در فلان مکان تجمعی وجود داشته و شما در آنجا بوده اید و ...

تفهیم اتهام اهمیت ویژه ای دارد تا قبل از تفهیم اتهام فقط بر تفهیم خود اصرار داشته باشید و به هیچ سوالی پاسخ ندهید. پس از تفهیم اتهام شما فقط لازم است در موراد تفهیم شده به پاسخ و توضیح بپردازید. اگر در ذکر تجمع و تبانی (به شرحی که در بالا رفت) به یک روز خاص اشاره کردند لازم نیست به سایر تجمعات خود اشاره داشته و یا پاسخی دهید. در صورت فشار بیش از اندازه در پاسخ به سوالات دیگر در وهله نخست خواهان تفهیم جدید در آن موارد شوید. البته تسلط شما و میزان فشار گاه باعث می شود برخی موارد و مطالب دیگر ذکر شود و با برخی توضیحات از سوال و موشوع طرح شده عبور نمایید که این مسئله به اختیار فرد بازداشت شده می باشد ولی توصیه در این موارد دقت و صحبت کمتر است.

البته ممکن است اصرار شما بر تفهیم اتهام جدید به سنگین شدن پرونده شما در دادگاه دامن بزند و بازجوها را مصرتر کند که موارد متعدد و مختلف اتهامی را به شما منتسب و مرجع قضایی را دعوت به تفهیم آن ها نمایند. بنابراین توصیه اساسی این است که نوع بیان شما در اعتراض به عدم تفهیم اتهام، بسنده به جمله هایی باشد که "این اتهام به من تفهیم نشده و من به این دلیل بازداشت نشده ام و چرا باید پاسخ بگویم؟" باشد. بازجو همیشه به شما می گوید که او تعیین می کند به چه باید جواب بدهید و اتهام شما چیست که شما توجه نکنید و سعی کنید در حالی که صحبت ها را مدیریت می کنید به گفتگو با او بپردازید.

باید توجه داشت مواردی که خارج از تفهیم اتهام از فرد پرسیده می شود یا به تفهیم ابتدایی ارتباط داده می شود و در پرونده ارسالی به مرجع قضایی درج می گردد و یا اساسا هیچ ارتباطی به پرونده نداشته و فقط جهت فشار بیشتر و حتی ممکن است در پرونده سازی های بعدی علیه خود فرد یا دیگران به کار گرفته شود.

باید توجه داشته یاشید مرجع قضایی (در ابتدای بازداشت بازپرس و در پرونده های امنیتی دادسرای امنیت و انقلاب هستند) که در مورد شما تصمیم می گیرد و این تصمیم گیری حتی در مورد نگهداری شما در انفرادی یا عمومی نیز صدق می نماید.

شما باید یا توسط حکم قضایی بازداشت شوید و یا ظرف 24 ساعت از بازداشت شما، حکم قضایی برای ادامه بازداشت اخذ شود. اگر شما در روز اول بازداشت به دادسرا اعزام نشدید یا مرجع قضایی به شما مراجعه نکرد احتمال آزادی شما در همان 24 ساعت نخست فراوان است. اما پس از تعیین قرار شما؛ اگر قرار بازداشت موقت باشد که باید تبدیل شود و قرار وثیقه و کفالت هم در صورت تامین به آزادی شما منجر خواهد شد و البته قرارهایی معادل تعهد و منع تعقیب هم وجود دارد. اما پس از صدور قرار بازجو نمی تواند شما را آزاد کند و نباید به حرف های او توجه کنید.

در 24 ساعت نخست بازداشت و در صورتی که قراری برای شما صادر نشده و احتمال می دهید که بازداشت شما به پاره ای سوال و جواب محدود خواهد شد و قراری برای شما صادر نمی شود باید به نحوی تعامل داشته باشید که بازجوها را تحریک به صدور قرار و بازجویی های بعدی نکنید. تاکید بر تفهیم اتهام می تواند در این شرایط مفید نباشد. در این شرایط با بازجو به گفتگو بپردازید و از اینکه "شاید بد نباشد که با هم صحبت می کردیم. شاید این بازداشت بد هم نباشد. ما صحبت ها و تذکرهای شما را هم می شنویم. من اتهام خاصی که ندارم؟ روش درست نظارت امنیتی بر فعالان مدنی و دانشجویی و ... باید با تذکرو هشدار همراه باشد نه یکباره رفتن بر بازداشت و زندان و ..."

در زمان ارائه حکم بازداشت؛ یا از پذیرش حکم بازداشت امتناع کنید و اگر نهایتا پذیرفتید اتهامات را نپذیرید و به بازداشت خود نیز اعتراض کنید. در پایین برگه این عبارات نوشته شود که اتهامات را نمی پذیرید و به بازداشت خود اعتراض دارید. در این زمان تمام تلاش خود را برای تفهیم اتهام کامل به کار ببرید.

از ابتدای بازداشت بر چند مسئله اصرار داشته باشید؛ بی گناهی، حق داشتن وکیل، حق تماس با خانواده و رعایت حقوق شهروندی و ... . اگرچه در مورد آن ها اتفاق مثبتی صورت نپذیرد اصرار شما می تواند مثمر به نتایج مناسبی باشد.

بازداشتگاه

پس از اعزام به بازداشتگاه آمادگی برخوردهای غیرقانونی، غیراخلاقی و غیرانسانی را داشته باشید ولی همچنان بر حقوق خود اصرار کرده و با خونسردی کار خود را ادامه دهید. به محض ورود به بازداشتگاه مشخصات شما توسط مسئولین بازداشتگاه اخذ می شود. شما به این افراد فقط اطلاعات لازم مندرج در فرم اطلاعات شخصی متهم را داده و تمامی ملاحظات خود را اعمال نمائید.

در صورتی که در زمان بازداشت و یا انتقال و یا محل نگهداری قبلی مورد بدرفتاری و حتی ضرب و شتم قرار گرفته اید در فرم پذیرش در بازداشتگاه درج کرده و به اطلاع مسئولین بازداشتگاه برسانید. از این مسئله ترسی نداشته حتی اگر مطمئن هستید که مسئولین بازداشتگاه همداستان بازداشت کنندگان هستند. این اعلام شما مبنی بر وجود بدرفتاری در مراحل بازداشت و انتقال و نگهداری پیشین علاوه بر پیام برای مراقبین و بازجویان ثبت شکنجه و مواردی از این دست در گذشته است که بعدا در دادگاه می توان به آن استناد کرد. ولو که مسئولین بازداشتگاه از ارائه آن به دادگاه سر باز زنند.

به محض ورود به بازداشتگاه اگر شما را به بهداری بردند که چه خوب! وگرنه خواهان اعزام به بهداری شده و در بهداری تمامی مشکلات خود را حتی شده با بزرگ نمایی به اطلاع مسئولین بهداری رسانده و خواهان ثبت آن شوید. توجه داشته باشید که موارد بدرفتاری و برخورد و شکنجه را نیز چه در بازداشتگاه و حتی قبل از آن در حین انتقال یا در محل نگهداری قبل، را نیز در بهداری مکتوب نمائید. باید توجه داشته باشید ذکر بیماری های خاص یا مشکلات ویژه شما که احتیاج به مراقبت ها یا ملاحظات خاص در دوران بازداشت است، بسیار به شما کمک می کند. این کمک هم در محل نگهداری شما و هم در نوع برخورد حین بازجویی ها به چشم خواهد خورد. شما در طول بازداشت هر وقت که خواستید درخواست بهدار و پزشک داشته باشید. درخواست های خود را به صورت مکتوب به مسئولین ذی ربط بنویسید. این درخواست های مکرر اگر اشاره به عدم رسیدگی پیشین باشد بسیار مناسب برای طرح در دادگاه است. شما در درخواست های متعدد با ابراز نارضایتی از سلامتی و وضعیت جسمی از عدم رسیدگی با توجه به درخواست های مکرر شکوه کرده و خواهان رسیدگی شوید تا هم رسیدگی شود و هم به فشارهای موجود اشاره کرده باشید.

علاوه بر چشم بند که به محض ورود به بند امنیتی مجبور به استفاده از آن هستید و بر خلاف قوانین حقوق شهروندی است. لباس زندان و گاه تراشیدن موهای سر در بدو ورود اگرچه مغایر با قوانین است ولی صورت می گیرد. شما به این موارد و به خصوص به تراشیدن سر می توانید اعتراض کنید. البته اگر بتوانید با این موارد کنار بیایید برای شما بد نخواهد بود. با توجه به وضعیت بهداشت و راحتی لباس زندان و تراشیدن مو برای شما بد نخواهد بود. با چشم بند هم کم کم کنار بیایید ولی آن را به تدریج و با درک شرایط به بالاتر بکشید تا به خوبی از زیر آن بتوانید ببینید. زیاد تذکرها و سر و صداهای خشن نگهبان ها و بازجوها را در این موارد جدی نگیرید. در مورد تراشیدن موهای سر فقط یک نکته وجود دارد که این می تواند به معنای پیامی برای بازداشت چند ماهه برای شما باشد. بازداشتی که حداقل از یک ماه باید عبور کند. با این وجود اصلا خودتان را نبازید و با قدرت با مسائل کنار بیایید. تراشیدن موهای سر ممکن است بارها در طول بازداشت شما تکرار شود(ممکن است در آینده برای فریب شما از تراشیدن موی سر در آستانه آزادی هم استفاده شود که تا امروز معمول نبوده است)

شما در انفرادی از هیچ امکاناتی برخوردار نیستید ولی از نگهبان بخواهید که کاغذ درخواست و خودکار آورده تا شما درخواست خود را بنویسید. در ضمن برای به دست آوردن هر امکانی بارها به نگهبان ها گوشزد کنید. رفتن به هواخوری یا تعویض کتاب ها می تواند چند روز برای شما روحیه ی تازه ای را ایجاد کند. (در بند 209 فقط قرآن و مفاتیح به زندانیان داده می شود. در صورتی که این کتاب ها، یا یکی از آن ها یا نسخه های بدون ترجمه آن ها را دارید می توانید آن ها را تعویض کنید. شاید بتوانید کتاب هایی چون نهج البلاغه و رساله ها و ... را هم از نگهبان ها بگیریدو ولی روزنامه را فقط باید از بازجوهایتان بخواهبد)

هر بازداشتگاهی مسئولی دارد که در نهایت همه کارهای شما با اوست ولی از ابتدا با او به مکاتبه نپردازید. در هر بازداشتگاه علاوه بر نگهبان، پاسبخش، افسرنگهبان، مسئول بند حاضر هستند در زندانهای عادی مدیریت زندان از مدیران داخلی و حراست گرفته تا مسئول زندان حاضر هستند و در بند امنیتی نیز مسئول اجرای احکام، نماینده دادستانی نیز حاضرند و مسئولیت نهایی آنجا نیز با معاون امنیتی دادستان است.

مسائل شما را به صورت شفاهی نگهبان ها باید منتقل نمایند. اما شما از نگهبان برگه درخواست و همچنین صحبت با افسر نگهبان یا پاسبخش را بخواهید. در هر زمانی که شما کاری داشته باشید می بایست افسرنگهبانی در بازداشتگاه حاضر باشد که مسائل شما در ابتدا باید با او طرح شود. در ساختارهای امنیتی شما گاه اجازه دیدن چهره نگهبان ها را ندارید. آن ها خود را از شما مخفی می کنند. شما توجهی به این مسائل نداشته باشید. شما در مسائل پیش آمده با هریک از افراد ذکر شده می توانید مکاتبه داشته باشید.

شما در طول بازداشت ممکن است از اطراف صداهای گوناگونی از جمله فریاد، ناله، عزاداری، ضربان قلب و ... را بشنوید. از آن ها به صورت عادی بگذرید زیرا برخی به دلیل شرایط ویژه انفرادی و توهمات شماست و برخی دیگر ارتباطی با شما ندارد و آن هایی هم که برای شما صورت می پذیرد با طرح قبلی و مغرضانه از سوی بازجوست که نباید تحت تاثیر قرار بگیرید. به هر حال در یک زندان امنیتی صداهای جیغ، گریه و فریاد عادی است که سایر زندانیان بنا به شرایطشان به آن موارد دست می زنند. البته صداهای زوزه مانند طول شب فریادهای هشیاری - بیداری نگهباننان زندان است که از برجک های نگهبانی همدیگر را صدا می زنند که نباید آن را با چیز دیگری اشتباه بگیرید. اصولا اگر در طول بازداشت هر امر و مسئله ای را بر نیک ترین حالت تصور کنید به نفع شما بوده و راحت تر زندان را تحمل می تمائید.

نامه های شما باز خواهد بود و ممکن است به دست فرد مورد نظر شما نرسد ولی شما نامه خود را بنویسید. نماینده دادستانی، افسر نگهبان به عنوان دو نهاد اسما مجزا و در صورت عدم پیگیری نامه به مسئول بند و دادستانی.

باید به این مسئله توجه ویژه داشته باشید که نگهبانان را از بازجوها تفکیک کرده و 2 مشی متفاوت در برابر آن ها اتخاذ کنید. در بند امنیتی بازجوها نمی گذارند شما آن ها را ببینید و دائما بر چشمان شما چشم بند وجود دارد. شما به این مسئله اعتراض مکرر داشته باشید ولی درگیر نشوید. بازجوها هر بار که با شما کار داشته باشند باید شما را از نگهبان ها تحویل بگیرند و نهایتا به آن ها پس بدهند. در صورت هرگونه برخوردی در زمان بازجویی به نگهبان اطلاع داده و بخواهید به بهداری منتقل شوید. حتی اگر به درخواست شما توجه نکنند. البته عدم توجه را به اطلاع افسرنگهبان و سایر مسئولین به شرح بالا برسانید.

هواخوری، غذا، استفاده از سرویس ها بهداشتی و حمام براساس آیین نامه ای به مسئولین بند و نگهبان ها مرتبط است و هیچ ارتباطی به بازجو ها ندارد. شما از همه حقوق خود به ویژه هواخوری استفاده کنید. مثلا در 209 اگرچه در زمان انفرادی شما را به هواخوری اصلی نمی برند ولی براساس آیین نامه شما می توانید از اتاقک هواخوری ابتدای هر سالن در هفته 3 بار استفاده کنید. شما اصرار کنید اگر ندادند اهمیتی ندارد.

هرگونه صدای بلند و آواز خوانی و ارتباط با زندانیان دیگر غیرمجاز است. اما شما تمام تلاشتان را برای شکستن این فضا داشته باشید. مهمترین کاری که در زندان به شما روحیه می دهد، شکستن فضای زندان و جو آن است. ارتباط با سایر زندانیان و اطلاع از اخبار بیرون زندان. (با توجه به تفاوت زمان بازداشت) ارتباط با هم پرونده ای ها و کمک به دفاع و مقاومت بهتر. سرگرم شدن و ...

همچنین شما می توانید با ارتباط کوتاهی در عبور از راهروها به دوستتان بفهمانید در ساعت خاصی با شما صحبت کند. یا در حمام یا دستشویی یا هواخوری یادداشت و پیغامی را از شما بگیرد یا برای شما بنویسد. شما با رعایت احتیاط های فراوان و با درج عباراتی که مشخصا دوست شما متوجه شود یادداشت هایی را می توانید در مکان هایی چون حمام و توالت و هواخوری جاسازی کنید. در این مورد باید توجه داشته باشید که زمان قرار دادن یادداشت را طوری تنظیم کنید که دوست شما به سرعت بتواند آن را بردارد و حتی باعلامت هایی زمان برداشت را به او برسانید. در ضمن برای دریافت و ارسال پیغام بعدی و اعلام وصول نشان هایی مثل ضربه زدن به دیوار را داشته باشید. در این موارد باید بسیار احتیاط کنید و در صورتی که یادداشتی لو رفت شما باید همه یادداشت نویسی ها و را منکر شوید. کمتر از اسم به وضوح استفاده کنید. اگر یک طرف لو رفت نباید طرف دوم را لو بدهد. بادداشت ها را بعد از مطالعه سریع از بین ببرید.

بندهای امنیتی معمولا شنود نمی شوند. اگر هم شنودی باشد مورد استناد در بازجویی ها نخواهد بود و در حد طرح آن و یا یکدستی بازجو به شما برای اعتراف از زبان خود شماست که نباید توجه ای بکنید. شما در سلول آواز بخوانید و با آواز خواندنتان علاوه بر روحیه ای که به دیگران می دهید زمینه یافتن دوستانتان را فراهم کنید. با آوازخوانی مدام حساسیت صحبت های چند کلمه ای هم از بین می رود زیر تصور نگهبان ها این است که باز دارید آواز می خوانید و یا با خودتان حرف می زنید و ... . اساسا صحبت کردن و ارتباط گرفتن در بند یکی از تخلفاتی است که باید حتما انجام بدهید و اثرات مثبت زیادی خواهد داشت و برخوردها نیز در این موارد ضعیف و مقطعی است.

افزایش روحیه و تقویت حافظه و روش های ارتباط گیری در زندان اهمیت زیادی دارد. شما در بند می توانید با ساده تربن ابزار موجود روش هایی برای ارتباط گیری و تقویت حافظه و افزایش روحیه خود بیابید. تهیه قلم از پوشش روی مربا یا ماستی که به شما داده می شود با مفتول کردن آن پوشش قلعی و نوشتن جملات و سرود و مسائل فلسفی و ... بر روی حاشیه های مفاتیح و قرآنی که دارید. یا جدا کردن کاغذ کره از لایه فلزی نازک رویش و شستن آن برای نوشتن بر روی آن، قطعه قطه کردن و نوار ساختن از ظروف یک بار مصرف و طرح مسائل ریاضی که همگی به افزایش روحیه و حافظه شما کمک می کند.

در روزهای نخست بازداشت سعی کنید اگر نمی دانید کجا هستید مکان نگهداریتان را از نگهبان ها بپرسید. برای اطمینان از پاسخ صحیح آن ها در چند شیفت مختلف نگهبانی از چند نفر بپرسید. در یک شیفت از چند نفر پرسیدن ممکن است هماهنگی دروغ گویی را بین نجهبان ها افزایش دهد.

بازجویی

بازجویی در اکثر پرونده ها توسط یک تیم بازجویی زیر نظر مسئول پرونده و در معاونت مربوطه به اتهام رسیدگی می گردد. اگرچه در مواردی بازداشت های پرتعداد چند تیم کامل یا غیر کامل زیر نظر مسئول پرونده و معاونت مربوطه مشغول می باشند. تیم بازجویی متشکل از 3 نفر؛ کارشناس، کمک کارشناس و کارآموز (کارورز) می باشد که بر اساس تخصص ها و مدارج کاری تعیین می شوند. ولی نهایتا مسئول پرونده است که تصمیم نهایی را می گیرد.

در طول بازجویی، با توجه به فشارهای فراوانی که به شما وارد می شود گاه یکی از بازجوها که احتمال دارد تا آن زمان با شما برخورد نداشته سراغ شما بیاید. این تاکتیک بازجویی که بازجوی خوب و بازجوی بد نامیده می شود برای اخذ اطلاعات از شماست. توجه داشته باشید هیچ بازجویی با شما صادقانه برخورد نمی کند. شما به همه بازجوها به یک چشم نگاه کنید. ولی با مهارت وارد بازی آن ها شوید. مطمئن باشید شرایط راحت تر می شود اگر شما سوار بر امور و بازجویی باشید.

هنگام انتقال شما به اتاق بازجویی گاه شیطنت هایی در چرخاندن شما در راهروها، نشاندن و بلند کردن و حرکت به چپ و راست و مواردی از این دست به مدت طولانی صورت می پذیرد. توجهی نکنید اتاق بازجویی در جای نزدیکی قرار دارد و شما را همیشه به آنجا می برند و سایر کارها جهت تاثیر بر شماست.

بازجوها در ابتدا مشخصات شما را اخذ می کنند و سپس به طرح سوالات پرداخته و در پایان گزارش کار را نوشته و مصاحبه ای از شما می گیرند و پرونده را به بازپرسی ارسال می نمایند. شما توجه داشته باشید در چه مرحله ای از پرونده هستید.

پرونده در بازپرسی پس از سوالات لازم که گاه یک سوال جهت اخذ دفاع نهایی است به پایان می رسد. البته ممکن است بازپرسی چندین جلسه به طول بکشد ولی پس از اخذ دفاع نهایی پرونده با صدور کیفر خواست به دادگاه ارسال می گردد و تا زمان تشکیل جلسات دادگاه با شما کاری ندارند. در هر مرحله ای از بازداشت قرار شما می تواند تغییر کند. شما یا با قرار بازداشت موقت در زندان هستید که باید در فواصل معین تمدید شود که همیشه به تمدید آن اعتراض کنید و یا قرار وثیقه، کفالت و ... است که با تامین آن آزاد می شوید. البته با درخواست شما هر قراری را می توان کاهش داد و در زمان های مشخصی نیز بدون گفتن شما مرجع صادر کننده قرار خود باید این کار را انجام دهد. البته اگر تصمیمی بر رها کردن شما باشد وگرنه که باید صبر کنید.

در اتاق بازجویی فقط به سوالات مرتبط به اتهام خود پاسخ دهید و با دقت در لزوم پاسخ گویی یا عدم آن با بازجو به بحث بپردازید. با بازجو به جدل نپردازید. مگر مجبور باشید. اجازه توهین و شکنجه و تحقیر خود را با بازجو ندهید. به او با احترام اعتراض کنید و در اولین فرصت اعتراض خود را به مسئولین بند، بهداری (در صورت شکنجه) و ... رسانده و حتی درخواست تغییر بازجو را داشته باشید و در صورت درگیری با بازجو خواهان تغییر بازجو شده و به سوالات و خواسته های او توجهی نکنید و منتظر فرد بعدی باشید.

اجازه شکنجه خود را به بازجوها ندهید. در صورتی که شما مورد ضرب و شتم قرار گرفتید سریع خود را بر روی زمین پرتاب کنید و اجازه ادامه شکنجه را ندهید. از خود شکنجه ای به شدت اجتناب کنید. منظور مواردی از شکنجه است که شما به شدت اذیت می شوید ولی بازجو به خود زحمتی نمی دهد. مثل نشستن و برخاستن های مکرر و ایستادن های طولانی مدت و یا ایستادن بر روی یک پا و مواردی از ان دست. در این موارد به اعتراض بر روی زمین بنشینید و به خواسته بازجو توجه ای نکنید. بگویید نمی توانید بایستید. توان ندارید. اگر به ضرب و ستم شما پرداخت اعتراض کنید.

وقتی فرد در بازداشتگاه شناخته شده ای و با قرار بازداشت قضایی در زندان است نباید نگران شکنجه هایی باشد که آثار بسیار شدیدی بر جای می گذارد. اساسا مواردی از جمله تجاوز و استعمال باتوم و شیشه نوشابه و تخم مرغ فراتر از تهدید نخواهد رفت. حتی شلاق نیز به ندرت صورت تحقق به خود می گیرد. در صورت تهدید شدن به این موارد یا شدیدا خود را هراسان نشان داده و با اعترافات دروغ و همکاری کاذب بازجو را به کلی فریب بدهید و یا بدون گفتن حرفی تحریک کننده به مقاومت خود ادامه دهید و یا کارهایی مشابه. (برای بازداشت شدگان شناخته شده و مورد حمایت و همچنین در بازداشتگاه های رسمی و تحت نظارت)

امکان صدور حکم تعزیر در مورد بازداشت شدگان وجود دارد ولی این حکم به دلایلی چون درگیری و یا دروغ گویی و .. صادر می شود. به حکم تعزیر اعتراض کنید و توجه داشته باشید به بازجوها بهانه ندهید. در صورت صدور حکم تعزیر حتما آن را با دقت رویت و مطالعه کنید.

مسئله شکنجه از جمله مواردی است که به صورت عادی و به ویژه در پرونده اهی دانشجویی از سوی بازجوها به شدت و البته کنترل شده تا مرز خاصی از شکنجه صورت می گیرد. شما باید با اشراف به پاره ای سختی ها پا در اتاق بازجویی بگذارید و با توسل به اینکه شما فرد شناخته شده ای هستید و یا خبر بازداشت شما منتشر شده که مانع از بروز آزادی هر نوع رفتاری با شما می شود، به تهدیدات پیرامون شکنجه و شکنجه ها و توهین ها و تحقیرها و تهدید بازداشت دیگر دوستان و اعضا خانواده و ... روبرو شوید. شما باید با علم به جایگاه خودتان و پوچ و بلوف بودن اکثر تهدیدات سختی های دوران شکنجه و بازجویی را بگذرانید. مسلما مشکل بسیار حادی برای شما پیش نخواهد آمد. تنها خطری که در مقابل مقاومت شما قرار می گیرد انفرادی طولانی مدت است که به روحیه و اعتقاد بالا می توانید به خوبی از پس آن بربیایید.

به قصد انکار و تکذیب اطلاعات درستی را به بازجوها ندهید چون علاوه بر خودتان برای دیگران نیز مشکلات فراوانی را ایجاد می کند.

در مراحل بازجویی می توانید قسمتی یا همه حرف خود را انکار و یا تکذیب کنید. بهتر است این تکذیب به دو صورت 1. منظور من چیز دیگری بوده و 2. من تحت فشار و در وضعیت غیرعادی مجبور شدم دروغ بگویم ولی راستش این است، باشد

از تهدیداتی که علیه شما و یا اطرافیان، دوستان و به ویژه خانواده، طرح می شود زیاد توجه نکنید. بیشتر تهدیدات بی اساس است و بازجوها در بیشتر موارد قدرت برخورد با خانواده و ... را ندارند. ولی در ظاهر سعی کنید به بازجوها بقبولانید که از تهدیدات تاثیر می پذیرید ولی تاثیر نپذیرید.

همان گونه که گفته شد بازجوها با شما صادقانه برخورد نمی کنند و کار آن ها بازجویی و ... است پس به وعده ها و قول های آن ها و خبرهای آن ها توجه نکنید.

در طول بازداشت گاه بازجو خبرهایی را از بیرون برای شما نقل می کند. ممکن است پرینت خبر از خبرگزاری یا وب سایتی را به شما ارائه دهند. یا روزنامه ای به شما بدهند. علاوه بر اینکه ممکن است این موارد جعلی و ساختگی باشد در موارد درست هم روزنامه های طیف مقابل به سفارش اطلاعاتی ها مطلبی را نوشته اند یا اینکه دست کاری در خبر صورت گرفته. اساسا باید در نظر داشت که هر خبری که بازجو به شما می دهد باید برعکس خوانده شود و دقیقا برداشتی در نقطه مقابل خواست بازجو از آن شود. زیرا در این موارد بازجو با غرض خاصی خبر را به شما داده است.

در تمام طول بازداشت و بازجویی بر حقوق شهروندی، درخواست ملاقات، تماس با خانواده و تماس تلفنی، داشتن وکیل، داشتن کتاب و روزنامه و استفاده از هواخوری و ... تاکید داشته باشید. به اموری چون استفاده از چشم بند و نگهداری در سلول انفرادی و ... معترض بوده و مکاتبه کنید ولی هرگز درگیر نشوید.

وارد معامله با بازجو ها شده و برای هر کلمه پاسخ که گفتنش را مضر نمی دانید چیزی بخواهید ولی در مورد خواسته ها عقلانی عمل کنید. وارد مجادله نشوید و فقط مباحثه کنید. در عین حال بدانید لزومی ندارد که از آرمان هایت کوتاه بیایید در صورت لزوم از بیان آرمان ها و عقایدتان خودداری کنید. هر سند و مدرکی که به شما داده می شود را با دقت و آرامش مطالعه کنید. در زمان دیدن مدارک و اسناد یا شنیدن مطالبی در مورد آن ها، حالت عادی داشته باشید. با دقت ببینید و بشنوید و مطالعه کنید و وانمود کنید قبلا ندیده اید.

شما در طول بازجویی دائما نمی توانید به انکار و فرار از پاسخ متوسل شوید. بهترین کار در این شرایط این است که به برخی از سوالات بازجو پاسخ دهید ولی نکته اساسی این است که در طول بازجویی اطلاعاتی که شما به بازجو می دهید باید عقب تر از اطلاعاتی باشد که خود بازجوها دارند و در مواردی که فکر می کنید که بازجوها اطلاعات مناسبی دارند در صورت امکان باید مسئله را با دادن اطلاعاتی غلط به انحراف ببرید تا بازجوها به خواسته اشان نرسند. در مسئله اول شما در طول اعترافاتتان و پاسخ به سوالات با مقاومت اولیه و اظهار بی اطلاعی می توانید از میزان اطلاعات بازجوها مطلع شوید و بعد از آنکه آن ها حرف هایی را زدند، شما اعترافاتتان را تنظیم کنید.

هر مسئله ای را می توانید تکذیب کنید و یا نوع آن را تکذیب کنید. مثلا بودن در مکانی را تکذیب کنید یا نوع بودن که رهگذر بوده اید و یا در زمانی دیگر در آنجا بوده اید را عنوان کنید. البته توصیه این است که با زمان به بهترین شکل بازی کنید در زمان هایی که مطمئن هستید شواهدی از نبودن شما در آنجا و یا بودن شما در مکانی دیگر است نام ببرید و بعدا با اشاره به اینکه تحت فشار مجبور به دروغ بوده اید از آن استفاده کنید. اصرار بر بیان زمانی متفاوت از زمان اعلام شده در اعترافات دوستانتان (در بازداشت های چند نفره) می تواند صحت اعرتافات شما و دوستتان را همزمان از بین ببرد.

در طول بازجویی ممکن است شما را با هم پرونده ای ها یا دوستانتان در اتاق بازجویی روبرو کرده و یا مخفیانه شما را به دیدار او برده تا بدون اینکه او بفهمد به صحبت ها و اعترافات تحت فشار او گوش دهید، به این اعترافات توجهی نکنید و تحت تاثیر قرار نگیرید حتی می توانید به او بفهمانید که شما آنجا هستید و نترسد و اعتراف کذب نکند. اطلاعاتی که او در خلال اعترافاتش در حضور شما می گوید تا زمانی که بر زبان شما نیاید در پرونده شما وارد نمی شود.

شما در این شرایط فقط شنوا باشید و خودتان را متاثر از وضعیت دوستتان نشان دهید که نمی دانید چرا این دروغ ها را سر هم می کند. اما باز بر اظهارات خود تاکید کنید. شما می توانید در این ارتباطات با کلمه ای خاص پیام هایی را برسانید. یا طرح انحرافی خود را به دوستانتان منتقل کنید تا آنها نیز به کمک شما بیایند و بازجوها را از اصل ماجرا دورتر دورتر کنند. نکته ی مهم در این مواجهه ها فهمیدن آن است. یعنی شما از حضور دوستتان مطلع شوید. چون معمولا فقط کسی که قرار است بشنود متوجه حضور فرد دیگر می شود و کسی که در حال اعتراف است چیزی متوجه نمی شود. جدای از توصیه ای که بالاتر گفته شد و آن اعتراض به اعترافات فرد گوینده از طرف شنونده بود. راهکار مناسب تر که به دور از اطلاع بازجوها صورت می گیرد این است که گوینده دست به ابتکاری بزند. یعنی گوینده اگر متوجه حضور دوستش شد باید حرف هایش را تغییر دهد و پیام هایی را برساند. یا تحت فشار مجبور به اعترافاتی شده و باز هم می خواهد همان ها را تکرار کند برای کمک به دوستش با ایراد زیاد و با پراکنده گویی اعترافاتش را برای یک بار خراب کند و حرف هایی دیگر بزند تا بازجوها مجبور شوند صحبت های او را اصلاح کنند و در این میان شنونده به حقیقت هم پی ببرد. دادن اطلاعات غلط و انتقال پیام برای بازی دادن بازجوها هم در این موقع باید شکل بگیرد. همه این موارد در گرو شناخت زمان حضور فرد بازداشت شده دوم در اتاق بازجویی است. از علامت های این زمان ها. حضور همزمان چند بازجو که صدای ورود آن ها از در شنیده می شود و اینکه بازجو سوال کننده مدام از شما یک مسئله را می پرسد و با ورود دوستتان با جمله مشابه "خب، می خوام که یم بار دیگه کل جریان را بگی. گفتی که ... ، گفتی که بود و ..." است. یا اینکه گفته می شود که مسدول پرونده یا فردی از فلان جا آمده است و تو برای او هم یک بار کل ماجرا را بگو و بعدش با حاجی حاجی و همین گفتی گفتی و همراه شدن عبارت هایی از سوی بازجوهای دیگه در مورد اینکه "از اون ارتباطت با فلان هم بگو و بچه هاتون را هم سر کار گذاشته بودی و همه را دور زدی و به فکر دیگران نبودی و ..." نیز برای تاثیر بر شما همراه می شود.

ممکن است شما را در طول بازجویی با دیدن صحنه شکنجه دوستان ببرند اعتراض کنید ولی تحت تاثیر قرار نگیرید چون این یک شگرد است و ربطی به اعتراف و همکاری شما ندارد و در صورت لزوم با آن فرد برخورد و شکنجه صورت می پذیرد همانگونه که در مورد شما نیز این امکان وجود دارد.

مسئول نوشتن پاسخ ها شما هستید و مسئولیت پاسخ ها علاوه بر شما گریبان دوستانتان را هم خواهد گرفت. تحت تاثیر بازجو قرار نگیرید. به دیکته کردن بازجو اعتراض کنید که در برگه پاسخ می نویسم که شما گفته اید من این جمله را بنویسم و بگذارد خودتان بنویسید. تاکید کنید که خودتان با ادبیات و جملات خود پاسخ ها را می نویسید.

بازجو قبل از نوشتن پاسخ جواب را با شما چک می کند. دقت کنید ولی بدون بروز درگیری و جدل نهایتا پاسخ مورد نظر را بر روی برگه بازجویی بنویسید. او دوست دارد علاوه بر پاسخ مورد نظر ادبیات پاسخ مورد نظر هم منطبق بر خواسته اش باشد. در این مورد بسیار دقت کنید. هرگز اجازه دیکته مطلبی را به او ندهید.

بازجوها در طول بازجویی به صورت تلقینی در پی القای برخی مسائل به شما هستند. در این مورد بسیار دقت کنید. سوالاتی که از شما پرسیده می شود معمولا دربرگیرنده اتهام یا برخی مسائل دیگر هم هست. یعنی از زمان جلسه مجموعه شما با عنوان گروهک غیرقانونی یا بیان قصد خاصی در آن جلسه اشاره می برند. شما در این موارد مسائل دیگر را به صراحت رد کنید و فقط سوال اصلی را پاسخ دهید. این مسئله در مورد ارتباط شما با افراد هم صورت می گیرد. یعنی فردی را به عنوانی در سوال می خواند و از شما در رابطه با ارتباط شما با آن فرد سوال می شود که شما باید آن عنوان و اتهام طرح شده به فرد را رد کنید. به طور مثال سوال می شود که شما با نشریه غیرقانونی فلان که بارها به مقدسات یا رهبری توهین کرده همکاری داشته اید و که اگر شما می خواهید بنویسید همکاری داشته اید باید حتما بگویید که این نشریه غیرقانونی نیست و توهینی هم به کسی نداشته. یا از شما سوال می شود شما در جلسه برنامه ریزی برایی براندازی گروهک صد انقلاب فلان (حزب یا جریانی دانشجویی مثل تحکیم و مشارکت و ...) در تاریخ فلان حضور داشته اید، دلیل حضور خودتان را بنویسید که شما اگر دلیل حضورتان را در نوشتید باید حتما به این موارد که مجموعه مورد نظر ضد انقلاب و غیرقانونی نیست اشاره کرده و بگویید جلسه براندازیو از این دست نبوده و جلسه ای عادی بوده. یا از شما از ارتباط با دوستی می پرسندکه در سوال او از اعضا یا سرشاخه های گروهی چون مجاهدین و پژاک و جندالله و ... نام برده شده است، شما در صورت توضیح نحوه ارتباط به عدم عضویت دوستتان یا عدم اطلاعتان حتما اشاره کنید. اگر حاضر به نوشتن ردیه بر قسمت هایی از سوال بازجو نیستید حداقل اظهار بی اطلاعی از دلایل موضوع (جلسه، هدف نشر، متن منتشره و ...) را بیان کنید.

از برخی عبارت ها چون دقیقا یادم نمی آید، احتمالا، شاید، ممکنه، به نظرم و ... استفاده کنید و مطلبی را به قطعیت بیان نکنید. در صورت تکرار موضوع با همین قیدها مطلب را با تفاوت هایی بنویسید و اگر بازجو علت تفاوت را پرسید بر اینکه دقیقا یادتان نیست تاکید کنید.

از مسئله فراموشی و بی اطلاعی مکررا در طول بازجویی استفاده کنید. بگویید فلان چیز را فراموش کرده ام یا یادم نمی آید که چه جمله ای گفته شد و .. و یا اصلا نبوده ام، خبر ندارم و ... . در ادامه بازجویی با بیانی دیگر از همین مسئله و تاکید بر فراموشی و احتمال وجود مسئله ای دیگر و اینکه حقیقت چیز دیگری باشد صحت اعترافات خود را زیر سوال ببرید.

در مرحله بازپرسی کلیه اتهامات را رد کرده و تمامی اظهارات خود را تحت فشار و شکنجه و در شرایط غیر عادی بنامید. ممکن است برای جلوگیری از رد کردن تمامی اعترافا شما در اتاق بازجویی و اینکه شما اعترافات را رد نکنید بازجویی و بازپرسی را ادغام کنند. یعنی در فضای اتاق بازجویی و در حالی که بازجو در پشت سر شما که او را نبینید ایستاده. بازپرس مقابل شما قرار بگیرد و سوالاتی پرسیده و حتی دفاع آخر را از شما اخذ کند. باید توجه داشته باشید این موقعیت برای شما تکرار نخواهد شد. در مقابل بازجو سعی نید مسائلی را که قصد داشته اید به بازپرس بگویید را تکرار کنید. اگر بازجو شاکی شد و حرف شما را قطع کرد شما اعتراض کنید. گرچند احتمالا بازجو موفق خواهد شد مانع رد اظهارات شما شود ولی نتوانسته پرونده را آنگونه که می خواسته پیش ببرد و شکستی برای او محسوب می شود. در این مواقع ممکن است که حتی بازجو به جای شما به بازپرس پاسخ سوالات را دهد که شما اعرتاض کنید که من باید بگویم یا ایشان و با دقت و بدون اینکه تمرکزتان را به دلیل رفتارهای بازجو از دست بدهید مطالب را بگویید و بعد پس از مطالعه امضا کنید و در صورت لزوم قسمت هایی را حذف یا اضافه کنید. این حق شما خواهد بود.

از هرگونه مصاحبه تلویزیونی بپرهیزید و در صورت اجبار به بیانات متضاد و متناقض و درهم و مبهم گویی بپردازید. مسئله ای که در طول دوران بازداشت و به خصوص به دلیل حضور طولانی در انفرادی وجود دارد این است که شما بعد از مدتی تحت تاثیر بازجوهایتان قرار می گیرید. به دلیل عدم دسترسی به اخبار و نبود امکان تحلیل از شرایط و همچنین ضعیف شدن حافظه و تحریک روحیه این مسئله تشدید می شود. بنابراین شما باید با در نظر گرفتن وابستگی به بازجو و نگهبان ها به عنوان تنها افرادی که می بینید و با شما از دنیای بیرون صحبت می کنند مراقب تاثیرپذیری از خبرها و حرف های آن ها باشید. شما برای اینکه در طول بازجویی و پس از آن به ویژه در مورد وعده های بازجو پیرامون آزادی و کمک به شما و دوستانتان دچار مشکل نشوید بارها و بارها در طول بازداشت وضعیت خود و گذشته و اعتقادات خود را مرود کنید و این را ملکه ذهن داشته باشید که بازجو با شما صادق نیست. اما این یک حقیقت انکار ناپذیر است که فرد بازداشت شده در روزهای سخت انفرادیو اتاق های بازجویی (بخوانید شکنجه) درصدی به بازجوها وابسته می شود.

در مورد دوستانتان و دیگران هرگز به دادن اطلاعات نپردازید و تک نویسی نکنید. در صورتی که برگه تک نویسی به شما دادند به چرت و پرت نویسی بپردازید که هیچ اطلاعات خاصی در مورد فرد در آن داده نشود. مثلا یا به ذکر بیوگرافی کودکانه ای چون ایشان پسری 20 ساله، مجرد، خوش تیپ، دارای قد متوسط، درسهایش خوب است و ... پرداخته یا به هذیان گویی در مورد وی بپردازید.

اگر در مورد خاصی اعتراف خاصی کردید. یا نام از کسی بردید و یا در تک نویسی علیه کسی به هر دلیلی اعم از از دست دادن تمرکز و اشتباه و القای بازجو و ... مطلبی را بیان کردید که از آن رضایت ندارید، زیاد خودتان را سرزنش نکنید. در ادامه سعی کنید تمرکزتان را به دست آورید و اگر امکانش فراهم شد آن را جبران کنید ولی اگر شرایطش فراهم نشد با سرزنش خود فقط به بازجوها کمک خواهید کرد. زندان جای سرزنش کردن و باختن به خود نیست. اتاق بازجوییو سلول انفرادی بسیار شرایط سختی دارد که مسلما یک روز تحمل کردن آن هم قابل ارج است. نگران قضاوت دیگران در مورد خود نباشید و روحیه خودتان را از دست ندهید.

در صورت لزوم به بحث در مواردی که تخصص دارید بپردازید و در مسائلی که تسلط ندارید به اظهار خاصی نپردازید و توصیه می شود به جای بحث در مورد افراد به بحث های پرت بپردازید مثلا در باره اوضاع کشور آن گونه که ملت در تاکسی و اتوبوس با هم بحث می کنند.

اگر از دستگاه دروغ سنج و ... در اتاق بازجویی استفاده شد نتایج آن را نپذیرید ولی با بازجوها در این زمینه وارد بازی شوید.

از شگرد تکذیب و انکار به جا و به تعداد استفاده کنید به شکلی که لوث نشده و قابل استناد باشد. از ایستادن طولانی مدت و یا خواسته های تحقیر آمیز و غیرعقلانی بازجوها سرباز بزنید و توجهی نکنید تا آن ها ادامه ندهند. از ایستادن طولانی مدت با نشستن اعتراضی جلوگیری کنید و در ساعات طولانی و یا در حال خستگی به سوالات پاسخ ندهید و خواهان استراحت شوید که احتمال اشتباه زیاد می شود.

در صورت شکنجه مقاومت نکنید و خود را سریع به زمین انداخته و از حال بروید که بیشتر کتک نخورید. از عباراتی چون بازجویی فنی و ... تصور ویژه ای نداشته باشید و با همه سختی آن ها را بپذیرید به این امید که شرایط شما بهتر شود. از جابه جایی و یا همبند کردن شما با افراد مجهول و ناشناخته هراسی نداشته باشید و تمام حواس خود را جمع کنید که مشکلی پیش نیاید.

بازجوها در شرایط عادی که حکمی از بالا نگرفته باشند تا مرزی که آثار شکنجه پس از چند روز از بین برود به شکنجه و ضرب و شتم شما می پردازند آن ها در قبال جان شما مسئول مقامات بالاترشان هستند از این مسئله استفاده کنید. کوچکترین شکنجه ها را به بهداری اطلاع دهید.

زیاد و بدون اطلاع از قرص و داروهایی که به شما داده می شود استفاده نکنید. به ویژه در مورد مسکن ها بیشتر احتیاط کنید.

علاوه بر بازجوها در زندان به هیچ کس اعتماد نکنید. به نگهبان ها، افراد ناشناسی که ممکن است با آن ها برخورد کنید و مسئولین زندان و حتی هم بندی هایی که می دانید در رابطه با مسئله ای سیاسی بازداشت شده اند.

کاریکاتور : فروپاشی سرکوبگران

کاریکاتور آق صادق لاریجانی

فبر شهیدان جنبش سبز سهراب اعرابی و اشکان سهرابی


دکتر مسعود علی محمدی قصد مهاجرت از کشور را داشت که ترور شد .

ساعاتی قبل با یکی از دوستانم که در دانشکده فیزیک دانشکاه تهران مشغول به تحصیل است تماس گرفتم تا سوالاتی را در مورد دکتر مسعود علی محمدی که امروز ترور شد از وی بپرسم . ایشان در حالیکه بشدت ناراحت و خشمگین بود با کلماتی بریده بریده گفت : " حکومت دکترو کشت " . وقتی ازایشان سوال کردم به چه دلیل حکومت باید ایشان را بکشد مگه چکار کرده بود ؟ این دوستم در حالیکه ناراحتی و خشم بی حد و حصر از صدایش نمایان بود توضیح داد که دکتر محمدی در هفته های اخیردر کلاس درس دایما درباره خروج از کشورو تدریس در دانشگاه های کانادا یا آمریکا صحبت میکرد و اینکه حکومت قدر و منزلت اساتید دانشگاه را نگاه نمی دارد و برای تحقیقات علمی آنها بودجه لازم را در نظر نمیگیرد و همچنین استاد محمدی بشدت از نحوه برخورد حکومت با اعتراضات مردمی بعد از انتخابات دلگیر بود و به کرات این ناراحتی اش را با دانشجویان در میان میگذاشت . در ادامه من از ایشان سوال کردم خوب خیلی از اساتید به خارج کشور مهاجرت میکنند و دایما هم از حکومت انتقاد میکنند چرا رژیم آنها را نمیکشد در ثانی رژیم میتوانست ایشان را با سم یا تصادف ساختگی یا حتی چند گلوله ترور کند چرا باید از بمب استفاده کند ؟ و این دوستم که از این سوالهای من بشدت عصبانی شده بود با همان لحن پرخاشگرانه گفت : استاد محمدی با سازمان انرژی اتمی کار میکرده و از بسیاری از پروژه های محرمانه این سازمان و همچنین تحقیقات اتمی سپاه پاسداران مطلع بوده و اگر به خارج کشور مهاجرت میکرد و به نحوی این اطلاعات سری در اختیار رسانه ها قرار میگرفت برای حکومت خیلی هزینه داشت و به همین دلیل میگم رژیم دکترو کشت تا اطلاعات محرمانش به بیرون درز نکنه و در ثانی هزینه کشتن دکتر توسط حکومت اصلا قابل مقایسه با هزینه افشای اطلاعات اتمی اش نیست برای همین وقتی رژیم نتواست دکترو متقاعد کند که در کشور بماند دست به این اقدام تروریستی وحشیانه زد و ایشان را با بمب ترور کرد که بتواند مسئولیت آن را بر گردن آمریکا و اسراییل و مجاهدین خلق بیاندازد و خودش را تبرئه کند .

من هم وقتی استدلالات قاطع این دوست داغدارم را شنیدم به یقین رسیدم که این ترور کثیف کار رژیم بوده است . حکومتی که برای بازی های سیاسی حرم امام رضا را در روز عاشورا بمب گذاری میکند و قتلهای زنجیره ای را انجام میدهد و به زندانیان در بند تجاوز جنسی میکند , کشتن یک دانشمند ناراضی را هم با کمال آرامش انجام میدهد . در پایان یاد سخنان علی اکبر هاشمی رفسنجانی افتادم که میگفت برای بقای نظام با شیطان هم دست میدهیم !



مقاله احمد رشیدی مطلق درباره استعمار سرخ و سیاه - دی 56




ایران و استعمار سرخ و سیاه

این روزها به مناسبت ماه محرم و عاشورای حسینی بار دیگر اذهان متوجه استعمار سیاه و سرخ یا به تعبیر دیگری اتحاد استعمار کهن و نو شده است.استعمار سرخ و سیاهش ، کهنه و نویش، روح تجاوز و تسلط و چپاول دارد و با اینکه خصوصیت ذاتی آنان همانند است، خیلی کم اتفاق افتاده است که این دو استعمار شناخته شده تاریخ با یکدیگر همکاری نمایند، مگر در موارد خاصی ، که یکی از آن ها همکاری نزدیک و صمیمانه و صادقانه هر دو استعمار در برابر انقلاب ایران بخصوص برنامه مترقی اصلاحات ارضی در ایران است. سرآعاز انقلاب شاه و ملت در روز ششم بهمن ماه 2520 شاهنشاهی استعمار سرخ و سیاه ایران را که ظاهرا هر کدام در کشور ما برنامه و نقشه خاصی داشتند با یکدیگر متحد ساخت، که مظهر این همکاری صمیمانه در بلوای روزهای 15 و 16 خرداد ماه ۲۵۲۲(۱٣۴۲( در تهران آشکار شد.


پس از بلوای شوم 15 خرداد که به منظور متوقف ساختن و ناکام ماندن انقلاب درخشان شاه و ملت پایه ریزی شده بود ، ابتدا کسانی که واقعه را مطالعه می کردند دچار یک نوع سرگیجی عجیبی شده بودند، زیرا در یک جا رد پای استعمار سیاه و در جای دیگر اثر انگشت استعمار سرخ در این غائله به وضوح دیده می شد. از یک سو عوامل توده ای که با اجرای برنامه اصلاحات ارضی همه امیدهای خود را برای فریفتن دهقانان و ساختن انجمن های دهقانی نقش بر آب میدیدند در برابر انقلاب دست به آشوب زدند و از سوی دیگر مالکان بزرگ که سالیان دراز میلیونها دهقان ایرانی را غارت کرده بودند و به امید شکستن این برنامه و رجعت به وضع سابق، پول در دست عوامل توده ای و ورشکستگان دیگر سیاسی گذارده بودند و جالب اینکه این دسته از کسانی که باور داشتند میتوانند چرخ انقلاب را از حرکت بازدارند و اراضی واگذار شده به دهقانان را از دست آنها خارج سازند ، دست به دامن عالم روحانیت زدند زیرا میپنداشتند که مخالف عالم روحانیت که در جامعه ایران از احترام خاصی برخوردار است، میتواند نه تنها برنامه انقلاب را دچار مشکل سازد، بلکه همانطور که یکی از مالکان بزرگ تصور کرده بود( "دهقانان زمین ها را به عنوان زمین غصبی پس بدهند!" )ولی عالم روحانیت هوشیارتر از آن بود که علیه انقلاب شاه و ملت که منطبق با اصول وتعالیم اسلامی و به منظور ایجاد عدالت و موقوف شدن استثمار فرد از فرد توسط رهبر انقلاب ایران طراحی شده بود برخیزد. مالکان که برای ادامه تسلط خود همواره از ژاندارم تا وزیر و از روضه خوان تا چاقوکش را در اختیار داشتند، وقتی با عدم توجه عالم روحانیت و درنتیجه مشکل ایجاد هرج و مرج علیه انقلاب روبرو شدند و روحانیون برجسته حاضر به همکاری با آنها نشدند، در صدد یافتن یک"روحانی" برآمدند که مردی ماجراجو و بی اعتقاد و وابسته و سرسپرده به مراکز استعماری و بخصوص جاه طلب باشد و بتواند مقصود آن ها را تامین نماید و چنین مردی را آسان یافتند. مردی که سابقه اش مجهول بود و به قشری ترین و مرتجع ترین عوامل استعمار وابسته بود و چون در میان روحانیون عالی مقام کشور با همه حمایت های خاص موقعیتی بدست نیاورده بود در پی فرصت می گشت که به هر قیمتی هست خود را وارد ماجراهای سیاسی کند و اسم و شهرتی پیدا کند. روح الله خمینی عامل مناسبی برای این منظور بود و ارتجاع سرخ و سیاه او را مناسبترین فرد برای مقابله با انقلاب ایران یافتند و او کسی بود که عامل واقعه ننگین 15 خرداد شناخته شد. روح الله خمینی معروف به "سید هندی" بود. درباره انتصاب او به هند هنوز حتی نزدیکترین کسانش توضیحی ندارند، به قولی او مدتی در هندوستان بسر برده و در آنجا با مراکز استعماری انگلیس ارتباطاتی داشته است و به همین جهت به نام سید هندی معروف شده است. قول دیگر این بود که او در جوانی اشعار عاشقانه می سروده و به نام هندی تخلص می کرده است و به همین جهت به نام هندی معروف شده است و عده ای هم عقیده دارند که چون تعلیمات او در هندوستان بوده فامیل هندی را از آن جهت انتخاب کرده است که از کودکی تحت تعلیمات یک معلم بوده است. آنچه مسلم است شهرت او به نام غائله ساز ۱۵ خرداد به خاطر همگان مانده است، کسی که علیه انقلاب ایران و به منظور اجرای نقشه استعمار سرخ و سیاه کمر بست و بدست عوامل خاص و شناخته شده علیه تقسیم املاک ، آزادی زنان، ملی شدن جنگل ها وارد مبارزه شد و خون بیگناهان را ریخت و نشان داد، هستند هنوز کسانی که حاضرند خود را صادقانه در اختیار توطئه گران و عناصر ضدملی بگذارند. برای ریشه یابی از واقعه 15 خرداد و نقش قهرمان آن، توجه به مفاد یک گزارش و یک اعلامیه و یک مصاحبه کمک موثر خواهد کرد. چند هفته قبل از غائله 15 خرداد گزارشی از طرف سازمان اوپک منتشر شد که در آن ذکر شده بود:" درآمد دولت انگلیس از نفت ایران چند برابر مجموع پولی است که در آن وقت عاید ایران می شد." چند روز قبل از غائله اعلامیه ای در تهران فاش شد که یک ماجراجوی عرب به نام محمد توفیق القیسی با یک چمدان محتوی ده میلیون ریال پول نقد در فرودگاه مهرآباد دستگیر شده که قرار بود این پول در اختیار اشخاص معینی گذارده شود. چند روز پس از غائله نخست وزیر وقت، در یک مصاحبه مطبوعاتی فاش کرد:"برما روشن است که پولی از خارج می آمده و بدست اشخاص میرسیده و در راه اجرای نقشه های پلید بین دستجات مختلف تقسیم میشده است .




f

کاریکاتوری از خامنه ای قاتل

دانلود کتابهای ممنوعه !!!



ملاحظاتي در تاريخ اسلام - ع . ميرفطروس

اسلام شناسي ج 1 و 2 - ع . ميرفطروس

آيات شيـطانـي جلد اول - سلمان رشدي

آيات شيـطانـي جلد دوم - سلمان رشدي

شـــرم - سلمان رشـدي

بشـارت - هوشنگ معين زاده

كمدي خدايان - هـ.معين زاده

آيا خدا مرده است؟ - هـ.معين زاده

خيام و آن دروغ دلاويز - هـ.معين زاده

تولـدي ديـگر - ش . شـفــا

حقوق بشر، قانون بيضه...1 - ش.شفا

حقوق بشر، قانون بيضه...2 - ش.شفا

حقوق بشر، قانون بيضه...3 - ش.شفا

حقوق بشر، قانون بيضه...4 - ش.شفا

بازشناسي قرآن - مسعود انصاري

نگاهي نو به اسلام - مسعود انصاري

كوروش بزرگ ومحمدعبدالله - م.انصاري


الله اكبـــر - مسعود انصاري

روز قيامت در اسلام - م.انصاري

شيعي گري و امام زمان - م.انصاري

اسلام و مسلماني - مسعود انصاري

23 ســـال - علي دشـتـي

تخت پولاد - علي دشتي

فرهنگ چيست - احمد كسروي

كار؛ پيشه و پول - احمد كسروي

فرهنگ است يا نيرنگ - احمد كسروي

سرنوشت ايران - احمد كسروي

دين و جهان - احمد كسروي

در راه سياست - احمد كسروي

در پيرامون خرد - احمد كسروي

درپاسخ بدخواهان - احمد كسروي

خواهران و دختران ما - احمد كسروي

خدا با ماست - احمد كسروي

حاجي هاي انباردار - احمد كسروي

پندارها - احمد كسروي

بهائـيگـري - احمد كسروي

صوفي گري - احمد كسروي

شيعي گري - احمد كسروي

سوناي زعفرانيه - دكترنوري زاده

اعترافات سعيد امامي - دكترنوري زاده

فلاحيان، مردي براي همه فصول جنايت

از حجتيه تا حزب الله – دكتر نوري زاده

خاندان خميني - مهدي شمشيري

غرور و سقوط - ج 1

غرور و سقوط - ج 2

غرور و سقوط - ج 3

ايستاده بر آرمان - علي غريـب

لانه فساد - وقايع داخل زندان اوين

حقوق زن ، حقوق بشر است

اعلامیه جهانی حقوق بشر

از دیکتاتوری تا دموکراسی - جین شارپ

جامعه ایران در دوران رضا شاه

پشت پرده هاي انقلاب - بهرام چوبينه

پاسخ به تاريخ - محمدرضا پهلوي

سقوط شاه – فريدون هويدا

سـتيز و مدارا - رامين كامران

هويت ، كيهان ، سعيد امامي - اكبر گنجي

عاليجناب سرخپوش...- اكبر گنجي

به مردم دروغ مي گفتيم - اكبر گنجي

ساواك – كريستين دلانوا / ج 1

ساواك – كريستين دلانوا / ج 2

ساواك – كريستين دلانوا / ج 3

اسرار كائنات – پروفسور ابراهيم ويكتوري


شگفتيهاي جهان - پروفسور ويكتوري

37 كتاب از صادق هـدايـت

روسپيان سودازده من - ماركز

قلعه حيوانات - جرج اورول

قربانيان انقلاب 57 - عمادالدين باقي

جنايات هولناك رژيم در شهريور 67 - ج 1

جنايات هولناك رژيم در شهريور 67 - ج 2

جنايات هولناك رژيم در شهريور 67 - ج 3

هـمه مــردان شـاه

تاريخ گفـته نشده اسلام

تشيع و قدرت در ايران - ب.كشاورزي

شيطان و خدا - ژان پل سارتر

علي نماد شيعه گري - آله دالفك

پيامبران خرد - شهريار شيرازي

ترور و اسلام - حسين ملك


چرا پیروز دوانی توسط جمهوری اسلامی کشته شد ؟

برگرفته از : ایران گلوبال - کیانوش توکلی

محسنی اژه ای : تمامش کنید! با مسئولیت من بکشیدش!

آنانی که پیروز دوانی را می شناسند و یا از ناپدید شدن وی اطلاع دارند می دانند که پیروز از راز و رمز های وزرارت اطلاعات است در این باره گزارشی از امیر فرشاد ابراهیمی ( از اعضای سابق انصار حزب الله و مرتبط با باند سعید امامی در وزارت اطلاعات ) بدستمان رسیده که در ذیل مشاهده مینمایید .

گزارش امیرفرشاد ابراهیمی از قتل پیروز دوانی :

اشاره: نخستین بار اکبر گنجی در دادگاه خود به صراحت اعلام کرد دستور قتل پیروز دوانی - روزنامه نگار و فعال سیاسی چپ گرا - توسط محسنی اژه ای داده شده است. ادعای او هیچ گاه از سوی مقامات قضایی پیگیری نشد. اکبر گنجی به زندان رفت و محسنی اژه ای در مقامات عالیه حکومت اسلامی باقی ماند. اخیرا امیرفرشاد ابراهیمی در افشاگری های خود با توضیح جریان قتل پیروز دوانی، مسئولیت مستقیم محسنی اژه ای در این قتل را تکرار کرده است. او در بخشی از این افشاگری ها که تحت عنوان «با امیرفرشاد ابراهیمی در مخفیگاه» در نشریه شهروند در کانادا منتشر شده است، همچنین اطلاعات دیگری در زمینه قتل های زنجیره ای را فاش کرده و از جمله کسانی مانند اسدالله بادامچیان عضو عالی رتبه جمعیت موتلفه اسلامی، حسین شریعمتداری نماینده خامنه ای در روزنامه کیهان و حسین الله کرم نام برده است.

گزارش امیرفرشاد ابراهیمی را به نقل از شهروند در زیر می خوانید:

ساختمان 1600 این نامی بود که برای خانه ای در شمال تهران در نظر گرفته شده بود، البته بیشتر با نام "پاتوق" میخوانندش، سعید امامی (برادر اسلامی)، مهرداد عالیخانی (سید صادق) احمد قبه (حاج کمیل) و مصطفی پور محمدی همیشه پای ثابت پاتوق بودند. چیزی قریب به شش ماهی میشد که شیخ احمد جنتی به عنوان نماینده ولی فقیه و رئیس ستاد امر به معروف و نهی از منکر مرا برای بررسی وضعیت فرهنگی به ایشان معرفی نموده بودند. در آن زمان سعید‌ امامی معاون بررسی وزارت اطلاعات بود و کار من خواندن کتابهای تازه منتشره و مطبوعات بود و هر جایی طبق اشلی که برایم ترسیم نموده بودند اشکال و انحرافی میدیدم زیرش خط میکشیدم و اشاره ای مینوشتم که مثلا در این داستان که در فلان مجله به چاپ رسیده چکمه پوشان منظورش بسیجیان و رزمندگان است و . . . قرار بر این بود که در آن ساختمان که مشغول به کار شده بودم فقط "کار بررسی فرهنگی"! شود که یک روز دیدم پاترولی وارد ساختمان شد و ماموران مردی را پیاده کردند و با چشم بند به زیرزمین ساختمان بردند. شب که سیدصادق آمد موضوع را با وی در میان گذاشتم، او گفت: "مطمئن باش که دیگر این موضوع تکرار نخواهد شد. چون نمیخواستیم او را به زندان ببریم اینجا آورده ایم آن هم فقط برای ارشاد!
او را یک ماهی در زیرزمین نگهداری میکردند، اما نه برای ارشاد که ظاهرا زیر شکنجه بود چرا که اکثر اوقات هواکش زیرزمین را روشن میکردند که صدای زیادی داشت و ناله و فریاد همواره در پس این صداها گم میشد و هر بار که من میگفتم این چه وضعیتی است وعده میدادند که تمام میشود، تمام میشود . . . تا شبی که وی را آوردند طبقه بالا برای گرفتن مصاحبه تصویری در حضور آقای مصطفی پور محمدی که تیم تصویربرداری را به همراه آورده بود. در همان نگاه اول شناختمش. خبر مفقود شدنش را در روزنامه ها خوانده بودم و فهمیدم که کاری ورای بررسی وضعیت فرهنگی مطبوعاتی در این ساختمان انجام میشود. مصاحبه اش که تمام شد دوباره بردنش به زیرزمین. در همین اثنا بود که سعید‌ امامی آمد، تنها نبود، محسنی و سید ضیاء هم همراهش بودند. آمدم مطالب آماده "مصباح" (1) را به وی نشان دهم که گفت باشد برای بعد الان کلافه ام. گفتم: حاجی مگه قرار نبود این ماجرا تمام شود؟ گفت: امشب، امشب این قصه تمام میشود.

داشتند سوار ماشینش میکردند که من باید میرفتم و ساعاتی از شب گذشته بود. ساختمان را ترک کردم و این آخرین باری بود که به آن ساختمان میرفتم. فردایش نزد شیخ احمد جنتی رفتم و به واسطه اینکه کارهای ستاد و حزب الله زیاد شده است عذر خواستم و از وی خواستم فرد دیگری را به ایشان برای بررسی مطبوعات معرفی کند که دیگر هرگز فرصت این کار میسر نشد.
زمان گذشت و گذشت. دو ماه بعد فاجعه قتلهای زنجیره ای اتفاق افتاد و آن پاتوق هم برچیده شد. اخبار و اوراق بازجویی های سعید امامی جسته و گریخته به بیرون هم درز میکرد، سعید ‌امامی پیرامون حوادث آن شب در بازجوییهای 970 صفحه ای اش که در 18 جلد توسط‌ کمیته منصوب ریاست جمهوری و سازمان قضایی نیروهای مسلح (علی ربیعی، نیازی، سرمدی) ضبط شده است، خود چنین میگوید: (2)
"مدتها بود که حکم بازداشت و دستگیری پیروز دوانی را از قوه قضائیه درخواست نموده بودیم، برابر گزارش اداره کل اطلاعات مجامع فرهنگی وی فعالیتهای تخریبی زیادی را در پوشش کانون نویسندگان و دیگر گروههای به ظاهر فرهنگی انجام میداد و ارتباط گسترده ای هم با رادیوها و عوامل ضدانقلاب خارج‌ از کشور داشت، منتها به دلیل حساسیتهای رایج پیرامون این قبیل افراد و شرایط عمومی کشور با آن موافقت نمیشد. تا آنکه یک روز در دیداری که با حاج آقا محسنی اژه ای داشتم موضوع را شخصا با ایشان در میان گذاشتم و وی پیشنهاد کرد ‌خودتان عمل کنید و از وی مصاحبه تصویری بگیرید بعدا مستند به آن مصاحبه اعلام جرم کنید تا حکم بازداشتش صادر شود. قبول کردم و فردایش جریان این توافق را به سیدصادق که معاون عملیاتی ما بود گفتم. وی را بازداشت کردند. مدتی در یکی از خانه های امن حوزه مشاوران بود تا اینکه برای مصاحبه آماده شد. مصاحبه از ایشان که گرفته شد موضوع را به اطلاع حاج آقا دری رساندیم، ایشان گفت حکمش را که گرفتید تحویل اطلاعات نیروی انتظامی بدهیدش، بازداشتگاه خودمان نبریدش. موضوع گم شدن وی جنجال به پا کرده بود و علی الظاهر آقا هم کمی احتیاط میکرد. با حاج آقا محسنی آمدم تماس بگیرم نتوانستم پیدایش کنم، به تیم گفتم ایشان را آماده اعزام بکنند و بالاخره توانستم همان شب حاج آقا [محسن اژه ای] را در منزلشان ببینم، موضوع را به ایشان گفتم که گفتند لازم نیست تحویل نیروی انتظامی بدهید، حکم افسادش صادر شده، تمامش کنید! حتی واضحتر هم گفتند که با مسئولیت من بکشیدش. اینجا بود که بنده هم به سید صادق گفتم که به تیم بگویید. من خودم به واسطه مشکلی که در مقابل دفتر حفاظت منافع مصر اتفاق افتاده بود رفتم آنجا و تیم حکم را در همان ساختمان اجرا نموده بود آن شب . . . "
(صص 461ـ462 از جلد 17 بازجویی های سعید امامی)

بعدها که از قضای روزگار من و مهرداد عالیخانی (وی به واسطه قتلهای زنجیره ای و من به واسطه آن نوار افشاگری) به زندان افتادیم در بازداشتگاه 66 سپاه برایم فاش ساخت که وی را در همانجا به قتل رسانده اند و در باغچه همان ساختمان دفنش کرده اند. از زندان که آزاد شدم یک بار در سخنرانی ای در دانشگاه علوم پزشکی تهران اعلام کردم که پیروز دوانی با حکم محسنی اژه ای به قتل رسیده است، چرا به این مسئله رسیدگی نمیشود؟ آقای محسنی اژه ای هم در مصاحبه با خبرگزاری ایرنا موضوع را تکذیب کرد و اعلام کرد‌ که این مطلب هم از مطالب کذب فرشاد ابراهیمی است. ایشان را دعوت به مناظره کردم که البته هیچ پاسخی نیامد تا اینکه از سوی آقای علی ربیعی برایم پیغام آمد که بروم نزدش و وقتی رفتم دفتر ایشان گفتند که موضوع پیروز دوانی پیچیده تر از این حرفهاست و تو هم به اندازه کافی مشکل برای خودت داری، پایت را از این ماجرا بکش بیرون که خیلی خطر دارد! و من هم رهایش کردم تا به امروز که برخود فرض دانستم آن را فاش کنم.

پاورقی :
1ـ یکی از بولتنهای هفتگی معاونت بررسی بود که کار تهیه آن برای مدتی برعهده من بود.
2ـ برگهایی از این اوراق بازجویی توسط یکی از دوستانم از درون سازمان قضایی نیروهای مسلح به دست من رسیده است که پیشتر گوشه هایی دیگر از آن را نیز در مقاله "لیلاج بازنده" آورده بودم .


عکس خاتمی در کنار اهرام مصر

تصویر بسیجی های مهاجم به دانشگاه علم و صنعت



تروریستهای حزب الله لبنان در تهران شناسایی شدند


فرد چهارم ایرانی میباشد و نامش " کریم بوغانی " است اهل آمل و بزرگ شده روستای دینان است وی عضو نیروی قدس سپاه پاسداران است و در یگان9000 نیروی قدس فعالیت می کند ، به عکسهای دیگر وی نیز نگاه کنید وی همواره یا در کنار این سه لبنانی است و یا مشغول ضبط فیلم و عکس است

محل خدمت نامبرده یعنی یگان نه هزار نیروی قدس پیشتر یعنی تا هشت سال پیش وظیفه اش چیز دیگری بود و اکنون مسئولیت واکنش سریع و ضد خرابکاری در امنیت داخلی است . ستاد این یگان در محل زیر است :
تهران – خیابان ولیعصر – نبش ساختمان ایرنا کوچه مجلسی شماره 8 – با تابلوی : موسسه فرهنگی همت


عکس ماهواره ای از ساختمان خواجه عبدلله انصاری وزارت اطلاعات


عکس نقشه مجتمع وزارت اطلاعات حکومت اسلامی

عکس ماهواره ای مجتمع وزارت اطلاعات حکومت اسلامی ( شماره 1 )

عکس ماهواره ای مجتمع وزارت اطلاعات حکومت اسلامی ( شماره 2 )


مدیر شرکت آشیانه کیست ؟


در خبرها آمده بود که بهروز کمالیان ( مدیر شرکت آشیانه ) به مناسبت هفته دولت 1000 سایت آمریکایی و انگلیسی و فرانسوی و ... را هک کرده است ! حال شاید برایتان جالب باشد تا بدانید این آدم مزدور و بی شخصیت که از شغل هک کردن و باجگیری اینترنتی ( سایتهای داخلی و خارجی ) کسب درآمد میکند کیست ، میتوانید با خواندن سطور ذیل با ماهیت این فرد و شرکتش بیشتر آشنا شوید .

بهروز کمالیان در سال 2000 زمانیکه تنها 17 سال سن داشت با علاقه فراوان به دنبال کتب و مجلات و سایتهای مربوط به هکینگ میگشت و آموخته هایش ( تروجانها و کلاینت هکینگ ها) را بر روی کامپیوتر شخصیش اجرا میکرد ( وی همچنین علاوه بر کارهای کامپیوتری اکثر اوقات فراغتش را در بوتیک – لباس های زنانه و دخترانه – خانوادگی شان می گذراند ) .
بهروز کمالیان با بالا رفتن سطح آگاهی و تجربه اش در زمینه هک , در سال 2001 گروه هکران البرز را ایجاد کرد که جزو اولین گروهای هکر ایرانی محسوب میشد و در آن گروه با شخصی بنام مهدی میرزایی آشنا میشود که این آشنایی منجر به ایجاد گروه جدیدی بنام گروه آشیانه در سال 2002 میگردد . این گروه از همان ابتدا با هک کردن سایت های دانشگاه های کشور مثل دانشگاه علم و صنعت و امیر کبیر .... کار خودشان را آغاز میکنند . هک کردن سایتهای ایرانی باعث میشود که گروه آشیانه بسرعت در بین علاقمندان علوم انفورماتیک به شهرت برسد و بسیاری از شرکت های امنیتی ( در زمینه شبکه و اینترنت ) از آنها دعوت به همکاری نمایند . با افزایش فعالیتهای اقتصادی این گروه بهروز کمالیان تصمیم میگیرد تا گروه آشیانه را در غالب یک شرکت رسمی به ثبت برساند و پس از ثبت شرکت آشیانه , علاوه بر ارایه خدمات تامین امنیت شبکه و سرورها و خدمات مشاوره ای و فروش نرم افزار های امنیتی اقدام به برگزاری کلاسهای آموزش هک و کرک و امنیت شبکه و سرور و.... نیز میکند .

با پیشرفت روز به روز این شرکت در زمینه های هک و امنیت شبکه .... کم کم شاخک های سازمانهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی ( وزارت اطلاعات و معاونت اطلاعات سپاه و دفتر حفاظت اطلاعات قوه قضاییه و .... ) به حرکت در آمد و از بهروز کمالیان و شرکت آشیانه برای آموزش پرسنل منتخب این سازمانها و همچنین انجام پروژه های جنگ سایبرنت دعوت به همکاری میشود و در قبال انجام این پروژه ها امکانات مالی و نرم افزاری و سخت افزاری بسیاری در اختیار بهروز کمالیان و شرکت آشیانه گذاشته میشود و عملا شرکت آشیانه و مدیریتش به استخدام سازمانهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی در میایند .

از جمله پروژه هایی که شرکت آشیانه آنها را برای نهاد های امنیتی جمهوری اسلامی به اجرا گذاشته میتوان به هک کردن سایتها و وبلاگهای اسراییلی و دانمارکی و عربی و سنی مذهب و همچنین سایتهای اپوزیسیون جمهوری اسلامی اشاره کرد .آخرین پروژه ای که شرکت آشیانه با موفقیت !!! به انجام رساند پروژه هک کردن سایت پر بیننده بالاترین بود .( شرکت آشیانه این پروژه را با همکاری مشترک گروه جهاد مجازی وابسته به بسیج دانشجویی به انجام رساند ولی بعد از بازتابهای بسیار منفی نسبت به این اقدام . بهروز کمالیان هر گونه دست داشتن در هک سایت بالاترین را رد کرد )
بهروز کمالیان بعد از تشکیل واحد عملیات و ضد عملیات جنگ سایبر سپاه پاسداران ( گرداب ) با این یگان همکاری های گسترده ای را آغاز کرد و در عملیات دستگیری اعضا و مدیران سایتهای پورنوی ایرانی نقش فعالی داشت و همچنان نیز به این همکاری هایش ادامه میدهد .