web 2.0

فیلم – ضرب و شتم یک دختر همدانی توسط مزدوران گشت ارشاد







نقش سپاه محمد رسول الله ( سپاه تهران بزرگ ) در سرکوب ازادیخواهان


سپاه محمد رسول الله در پی تغییر ساختار در سپاه پاسداران و تشکیل سپاه‌های استانی در سال ۱۳۸۷ از ادغام لشکر محمد رسول الله (که اولین فرمانده آن متوسلیان بود) و نیروی مقاومت بسیج تهران بزرگ تشکیل شد که از ابتدای تشکیل، فرماندهی آن برعهده سرتیپ عبدالله عراقی بود. هم اکنون سرتیپ حسین همدانی فرمانده سپاه تهران بزرگ است . این سپاه از زیرمجموعه های فرمانده کل سپاه پاسداران میباشد و مسئولیت هماهنگی و فرماندهی عملیات نیروهای بسیجی، لباس شخصی و پاسدار، درهنگام بروز ناآرامی در تهران را برعهده دارد. سپاه دیگری که در تهران وجود دارد، سپاه استان تهران موسوم به سپاه سیدالشهدا(ع) به فرماندهی علی فضلی بود که هم اکنون سرتیپ دوم بهرام حسینی مطلق فرمانده سپاه سیدالشهدا(ع)است محل استقرار نیروهای این سپاه، پادگان محمد رسول‌الله در تهران خیابان ولیعصر جنب سیمای جمهوری اسلامی و بیمارستان شهید رجایی است.

تاریخچه
پس از جنگ ، لشگر محمد رسول الله تا سال ۱۳۷۴ مسئولیت کنترل پایتخت در شرایط غیرعادی را برعهده داشت. پس از تشکیل قرارگاه ثارالله که وظیفه اصلی‌اش برقراری امنیت شهر تهران بود، این لشگر نیز زیرمجموعه قرارگاه شد. مقر فرماندهی قرارگاه ثارالله در حد فاصل ده ونک و اوین در شمال تهران است. در سال ۱۳۸۷، پس از رسیدن محمد علی جعفری به فرماندهی کل سپاه، وی تشکیلات سازمانی سپاه را در قالب ۳۱ سپاه استانی که مرکب از نیروی زمینی و نیروی مقاومت بسیج، می‌باشند، نوآرایی کرد. در پی آن لشگر ۲۷ محمد رسول‌الله و منطقه مقاومت بسیج تهران بزرگ در یکدیگر ادغام شدند و «سپاه محمد رسول‌الله تهران بزرگ» را تشکیل دادند.

انتخابات ۱۳۸۸
پس از انتخابات ریاست جمهوری در ۲۲ خرداد ۱۳۸۸، به دستور شورای عالی امنیت ملی وظیفه کنترل پایتخت تا دو ماه (از ۲۵ خرداد تا ۲۵ مرداد ۱۳۸۸) بر عهده قرارگاه ثارالله و زیرمجموعه‌اش سپاه محمد رسول‌الله در تعامل با نیروی مقاومت بسیج گذاشته شد. در جریان اعتراض‌ها، شبه‌نظامیان بسیجی که در کنار ماموران نیروی انتظامی در مقابله با معترضان در تظاهرات تهران حضور داشتند، تحت فرماندهی سپاه محمد رسول الله بودند. برخی دیگر از منابع حمله به ستادهای موسوی در شب انتخابات و دستگیری اصلاح‌طلبان را به نیروهای لبنانی سپاه قدس با فرماندهی قرارگاه ثارالله نسبت می‌دهند.

وظایف
این سپاه مسئولیت هماهنگی و فرماندهی عملیات نیروهای بسیجی، لباس شخصی و پاسدار، درهنگام بروز ناآرامی در تهران را برعهده دارد. سپاه دیگری که در تهران وجود دارد، سپاه استان تهران موسوم به سپاه سیدالشهدا به فرماندهی علی فضلی است. حوزه عمل سپاه محمد رسول الله داخل شهر تهران و سپاه سید الشهدا بقیه نقاط استان تهران است.





عکس - بازی گوشی یک آقا کوچولو در مراسم اعتکاف




خودتون میخواید برید هر مراسم مذهبی و خرافی برید دیگه چرا این طفل معصوما رو دنبال خودتون راه میاندازید .




تهدید گشتهای ارشاد را به فرصتی برای جنبش آزادیخواهی مردم ایران تبدیل کنیم .




از فردا ( 25 خرداد ) گشت های ارشاد نیروی انتظامی شروع به کار خواهد کرد . این رویداد بهترین جرقه برای فعال کردن اعتراضات مردمی ، مخصوصا برای آن بخش از جامعه است که نسبت به مسائل سیاسی بی تفاوت هستند ولی اگر به ناموسشان تعدی شود خون به پا خواهند کرد .

از قدیم گفته اند بهترین سیاستمدار کسی ست که تهدیدها را به فرصت ها تبدیل می کند ، پس ما هم باید تهدید گشت های ارشاد را به فرصتی برای شعله ورتر کردن اعتراضات مردمی علیه رژیم و عواملش تبدیل کنیم .

برای فرصت سازی این تهدید ضد اجتماعی ، بکارگیری موارد زیر پیشنهاد میشود :

1- دختران شجاع ایرانی اجازه ندهند یک عده فاطی کماندوی بو گندو ، آنها را در نهایت سکوت و آرامش دستگیر کنند ، مطمئن باشند که اگر در هنگام دستگیری با جیغ و فریاد از مردم کمک بخواهند غیرت جوانان آزادیخواه وطن بجوش خواهد آمد و عکس العملشان منجر به رهایی این خواهرانمان از دست مزدوران رژیم خواهد گردید ( این مردم ، آن مردم سال 84- 85 نیستند که در برابر دستگیری خواهرانشان فقط تماشاچی بودند ، ملت ایران بعد از اعتراضات 22 خرداد 88 پوست انداخت و تبدیل به ملت دیگری شد هرچند که این روزها خشم شان را در زیر خاکسترها پنهان کرده اند ولیکن منتظرند تا در فرصت مناسب ضربات کاریشان را بر پیکره متعفن رژیم وارد کنند )

2- حتما از دستگیری های خواهرانمان توسط گشت های ارشاد فیلم و عکس تهیه کنیم ( حتی اگر این دستگیری ها بدون کوچکترین درگیری باشد ) .

3- از چهره و اتیکت نام و فامیل ماموران گشت های ارشاد حتما عکس گرفته شود ( مخصوصا از فاطی کماندو ها ) و این عکس ها در اختیار سایتهایی مثل مزدوریاب و شکارچی بسیجی و گرداب سبز و ... گذاشته شود تا توسط مردم شناسایی و منجر به خطر افتادن امنیت اجتماعی این مزدوران رژیم گردد ( توجه داشته باشید کسانی که در گشت های ارشاد کار میکنند از ماموران یگان امداد ناجا هستند که در سرسپردگی و مزدوری و وحشیگیری در حد همان یگان ویژه میباشند و به هیچ وجه قابل ترحم نیستند )

4- این عکس ها را باید در سایت ها وبلاگ ها و صفحه های اجتماعی مان بصورت گسترده بگذاریم و منتشر کنیم ( تگ ها باید به زبانهای فارسی و انگلیسی و فرانسه و عربی باشد تا دامنه انتشار آنها توسط موتور های جستجو افزایش یابد ) همچنین باید این عکس ها و فیلم ها را به شبکه های خبری مهم جهان و سازمانهای حقوق بشری ارسال کنیم تا اهرم های فشار بر علیه جمهوری اسلامی افزایش یابد . ( این فشارها باعث کاهش نفوذ پذیری جمهوری اسلامی در مجامع بین المللی و منزوی تر شدن این رزیم خواهد شد که به نفع جنبش آزادی خواهی مردم ایران است )

5- جمهوری اسلامی از قطبی شدن جامعه بشدت میترسد برای همین باید با رفتار و کردارمان به زنان چادری و محجبه بفهمانیم که این گشت های ارشاد بخواست آنها و در جهت افزایش امنیت ایشان مجددا راه اندازی شده است و اگر این زنان و دختران چادری و محجبه بخواهند از این گشتها حمایت و یا سکوت همراه با تائید کنند باید منتظر منزوی شدن و ترد شدن از عرصه جامعه باشند مگر اینکه بصورت جدی به این سیاست متوحشانه رژیم اعتراض کنند . ( این تاکتیک منجر به فشار دوطرفه به جمهوری اسلامی و بقول معروف چوب دو سر گهی شدن رژیم میشود که در جهت مشروعیت زدائی از نظام تاثیر بسزائی دارد و به نفع جنبش آزادیخواهی ست )

6- امنیتی شدن جامعه به نفع جنبش آزادی خواهی مردم ایران است چرا که باعث حساسیت زدائی و ریخته شدن ترس مردم و فرسایش و کاهش انگیزه نیروهای سرکوبگر رژیم میشود پس این گشت های ارشاد بصورت ناخواسته در جهت منافع جنبش آزادیخوانه مردم ایران گام خواهند برداشت ( بشرطی که آن را تبدیل به فرصت کنیم و فشارهای همه جانبه را بر رژیم افزایش دهیم )

7- و سایر موارد ...

پس به دوستان پیشنهاد میکنم از این فرصتی که جمهوری اسلامی برای ما بوجود آورده است در جهت شعله ور تر کردن اعتراضات جنبش آزادیخواهی استفاده کنیم و بدانید برای برگزاری راهپیمائی های اعتراضی باید انگیزه های قوی در مردم ایجاد کنیم که رژیم با راه اندازی گشت های ارشاد این انگیزه ها را در معترضات ایجاد و تقویت خواهد کرد و فقط ما باید آن را هدایت و مدیریت کنیم .





عکس- حمله اعضای سازمان تروریستی بسیج به خانه های مردم



برای دیدن عکس در اندازه بزرگ روی آن کلیک کنید

فیلم : بوق اعتراضی و ممتد ماشین ها در خیابان عباس آباد تهران / 22 خرداد 1390



خیابان عباس آباد- روبروی سینما آزادی-ترافیک خودروهایی که به سمت خیابان ولی عصر در حال حرکت بودند و بوق ممتد اعتراضی شدید خودروها



فیلم : حضور نیروهای امنیتی در تهران ولی عصر ۲۲ خرداد / پارک ساعی




کارتون - دستاورد جمهوری اسلامی از سرکوب جنبش سبز !




کاری از مانا نیستانی



شهید زیبا کاظمی چگونه بدست مزدوران جمهوری اسلامی کشته شد ؟


زهرا (زیبا) کاظمی (۱۹۴۸ - ۱۱ ژوئیه ۲۰۰۳) خبرنگار کانادایی - ایرانی تبار بود که در مسافرتی حرفه‌ای به قصد تهیه گزارش در ایران، هنگام ناآرامی‌ها و اعتراضات دانشجویی، به جرم عکس‌برداری حین تجمع برخی از خانواده‌های زندانیان در مقابل زندان اوین، بازداشت و در زندان کشته شد.(به گفته منابع دولتی ایران وی در زندان درگذشته است.)

بازداشت وی تحت نظارت سعید مرتضوی مدعی العموم تهران که در موارد متعددی در نقض حقوق بشر نقش داشته است انجام گرفت. پرونده وی پس از گذشت سالها در دستگاه قضایی جمهوری اسلامی به سرانجامی نرسید و تنها متهم پرونده نیز که یکی از کارمندان رده پایین وزارت اطلاعات بود، تبرئه شد.

زندگینامه

زهرا کاظمی در ۱۹۴۸ میلادی در شیراز متولد شد. در دو سالگی پدرش را از دست داد. از سال ۱۹۶۹ تا سال ۱۹۷۲ در مدرسه عالی سینما و تلویزیون در تهران تحصیل کرد. وی در ۱۹۷۴ برای تحصیل در رشته ادبیات و سینما به دانشگاه پاریس رفت. در سال ۱۹۸۵ دکترای خود را در رشته هنر و ادبیات از دانشگاه پاریس دریافت می‌کند. در سال ۱۹۹۳ همراه پسرش ، استفان هاشمی ، به کبک کانادا مهاجرت کرد. وی با نشرياتي مانند رکتو ورسو گازت دو فم و گلوب اندميل چاپ کانادا و نيز موسسه عکس انگليسي کمراپرس همکاري داشته است. در سال ۲۰۰۳ میلادی زهرا کاظمی در جریان یک مسافرت به عنوان خبرنگار در ایران دستگیر و در هنگام بازجویی به قتل رسید.

دستگیری

پس از بازگشت از عراق در تاريخ ۲۷/۳/۸۲ همراه با گذرنامه ايراني و معرفي نامه اي از سوي موسسه عکس انگليسي کمراپرس به اداره کل مطبوعات و رسانه هاي خارجي مراجعه مي کند و درخواست تهيه عکس از زندگي روزانه مردم عادي در شهر تهران دانشجويان و چند دانشگاه تهران و نيز کوي دانشگاه مي کند. در تاريخ ۳۱/۳/۸۲ معرفي نامه اي از سوي اداره کل مذکور خطاب به نيروهاي انتظامي صادر مي شود. در اين معرفي نامه که رونوشت آن براي معاونت ذي ربط در نيروي انتظامي جمهوري اسلامي ايران ( ناجا )ارسال مي شود از نيروهاي انتظامي درخواست مي شود تا همکاري هاي لازم را طبق ضوابط و مقررات با نامبرده از تاريخ ۳۱/۳/۸۲ تا ۷/۴/۸۲ به عمل آورند. اين معرفي نامه در تاريخ ۲/۴/۸۲ از سوي اداره کل مطبوعات و رسانه هاي خارجي به خانم کاظمي تحويل مي شود و عصر همان روز براي تهيه عکس و گزارش از خانواده هاي دانشجویان زنداني در برابر زندان اوين حضور مي يابد و در ساعت ۱۷:۴۰ دقيقه از سوي دادستاني بازداشت می‌شود.

بازداشت به اتهام عکس برداری از مناطق ممنوعه

در جریان ناآرامی‌ها و اعتراضات دانشجویی در خرداد ماه ۱۳۸۲ که منجر به دستگیری بسیاری از دانشجویان و ناراضیان دیگر در تهران شد، خانواده‌های آنان در ۲ تیر ۱۳۸۲ تجمع اعتراض آمیزی را در مقابل زندان اوین تشکیل دادند. زهرا کاظمی در این روز برای تهیه گزارش و تصویر، در این تجمع حاضر شده و اقدام به عکس‌برداری از تجمع در اطراف زندان کرد و مقابل زندان بازداشت شد.

به ادعای دادستان عمومی و انقلاب تهران ، زهرا کاظمی متهم به عکس برداری از اماکن و مناطق ممنوعه و ارسال آن برای سرویس‌های اطلاعاتی بیگانه بوده‌است و معاونت اطلاعات نیروی انتظامی نیز قبل از تحویل پرونده متهم به وزارت اطلاعات، تصریح می‌کند که متهم دارای جرایم امنیتی بوده‌است.

مرگ


او در حالی که مدت ۱۸ روز در بازداشت به سر می‌برد، در ۲۰ تیر به دلایلی که مورد دعاوی زیادی بوده‌است، می‌میرد. مقامات دادستانی دلیل مرگ را غش و برخورد سر خانم کاظمی با زمین و نهایتاً ضربه مغزی ذکر کردند.

مرگ زهرا کاظمی با تأیید مقامات دادستانی در ۲۵ تیر اعلام می‌شود. در پی این اتفاق دولت کانادا با دلیل این که زهرا کاظمی دارای تابعیت کانادایی بوده‌است، دولت و مقامات قضایی ایران را تحت فشار قرار می‌دهد تا گزارش و تحقیقی جامع از این حادثه فراهم کند.

علل مرگ


گرچه مقامات حکومتی ایران بر تصادفی بودن مرگ وی بر اثر ضربه و خون‌ریزی مغزی ناشی از «برخورد جسم سخت به سر یا برخورد سر به جسم سخت» پافشاری نمودند، شهرام اعظم ، پزشک سابق و کارمند وزارت دفاع ایران که در سال ۲۰۰۴ میلادی ایران را ترک و از کانادا درخواست پناهندگی نمود، پس از معاینه بدن زهرا کاظمی، اعلام نمود که علایم ضرب و شتم شدید، شکنجه و تجاوز جنسی شامل: شکستگی جمجمه و بینی، له‌شدگی انگشتان پا، شکستگی انگشتهای میانی و کوچک دست راست و انگشت میانی دست چپ، کنده‌شدن ناخنهای انگشتهای شصت و اشاره دست، صدمات در ناحیه ریه و دنده، کبودی شدید ناحیه شکم، اندام تناسلی و پاها که حاکی از تجاوزات وحشیانه جنسی و شلاق خوردن در زمانهای مکرر دارد، نشان می‌دهد که او هنگام تحمل حبس به قتل رسیده‌است. وزیر امور خارجه کانادا با تایید گزارش دکتر اعظم در کنفرانس مطبوعاتی تورنتو عنوان نمود که مسوولان کشور کانادا برای روشن شدن کامل جزییات پرونده قتل زهرا کاظمی تلاش خواهند کرد

گزارش دولت ایران

سید محمد خاتمی نیز ۴ نفر از وزیران (وزیر دادگستری، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزیر کشور و وزیر اطلاعات) را مأمور رسیدگی و بررسی این پرونده کرده و خواستار ارائه گزارشی از این ماجرا شد. این اقدام در اثر فشار دولت کانادا صورت گرفته بود، اما ابعاد مهمی از ماجرا را روشن کرد. در گزارش هیأت ویژه رئیس جمهور آمده بود:

«زهرا کاظمی در تاریخ ۲ تیر ۱۳۸۲ با یک عدد دوربین عکاسی در حال عکسبرداری از تجمع خانواده‌های زندانیان ناآرامی‌های خردادماه در مقابل زندان اوین و منطقه با علامت عکسبرداری ممنوع بوده که به داخل نگهبانی زندان هدایت و با حضور دو نفر از قضات از وی توضیح خواسته می‌شود. مطابق این گزارش نامبردگان از خانم زهرا کاظمی می‌خواهند معرفی نامه وزارت ارشاد، دوربین و فیلم‌های خود را برای بازبینی تحویل دهد و زندان را ترک کند و روز بعد برای دریافت لوازم خویش مراجعه کند. اما وی از این امر سرباز می‌زند و اظهار می‌دارد که می‌خواهد با مسئولیت خود، در کنار لوازم خویش در زندان باقی بماند. سپس خانم کاظمی فیلم داخل دوربین را خارج می‌کند و آن را در برابر نور، سیاه می‌نماید و فیلم دیگر خود را نیز به همین نحو سیاه می‌کند.»

همچنین بر اساس این گزارش، زهرا کاظمی ۲۱ ساعت اول در اختیار دادسرا و زندان، ۲۶ ساعت در اختیار ناجا، ۴ ساعت در اختیار دادسرا و ۲۶ ساعت در اختیار وزارت اطلاعات قرار داشته‌است و ضرب دیدگی جمجمه (۵ تیر ۱۳۸۲ یا حداکثر ۲۴ ساعت قبل از آن) نیز در زمانی صورت گرفت که زهرا کاظمی در اختیار وزارت اطلاعات قرار داشته‌است.

دادگاه

یک سال پس از آن قوه قضائیه محمدرضا اقدم احمدی، ۴۲ ساله و کارمند وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران را تحت عنوان "قتل شبه عمد" زهرا کاظمی متهم کرد اما او خود را از اتهامات مبرا دانست و با اعتراض وی به رأی دادگاه و نقض حکم در مرجع تجدیدنظر، در نهایت وی به دلیل "فقدان مدرک برای اثبات اتهامات" تبرئه شد .


پوستر - تحریم فیلم پایان نامه و هنرپیشگانش




عکس های مراسم تدفین شهید هاله سحابی


تحول سبز: عکس‌های زیر مربوط به مراسم تدفین مظلومانه هاله سحابی در بهشت فاطمیه لواسان و در کنار مزار پدرش است.این تصاویر با دشواری زیاد و در شرایطی که محوطه تحت کنترل صدها نیروی امنیتی قرار داشت و فضا نیز کاملا تاریک بود، گرفته شده است و از این رو عکس گرفتن با کیفیت و کادر بهتر از این در چنان شرایطی ممکن نبود.آخرین تصویر، لحظات پس از خاکسپاری هاله سحابی را نشان می‌دهد که همراهان آخرین لحظه‌های او، به دور مزارش شمع گذاشته‌اند و روی مزار وی پرچم ایران را کشیده‌اند.

جنایت بر علیه خانواده سحابی - کارتونی از مانا نیستانی



ماجرای کشته شدن دختر عزت الله سحابی به روایت عمویش


جرس : فريدون سحابی برادر مهندس عزت الله سحابی و عموی هاله در گفتگوی با جرس حوادث مراسم تشييع و تدفين و چگونگی به شهادت رسيدن هاله سحابی را تشريح می کند. او صراحتا تاکيد ميکند که علت فوت خانم سحابی ضرب و شتم نيروهای امنيتی و ايجاد تشنج در مراسم خاکسپاری مرحوم سحابی بوده است که به ايست قلبی و درگذشت خانم هاله سحابی منجر شده است. فريدون سحابی خود از نزديک شاهد هجوم تعداد زياد نيروهای لباس شخصی و امنيتی به سوی مردم عزادار بوده او می گويد نيروی انتظامی خود از عواملی بود که مردم را کتک می زد.

فريدون سحابی از بازداشت بيش از سی نفر مشايعت کنندگان پيکر مرحوم سحابی خبر داد. گفتگوی جرس با فريدون سحابی را بخوانيد:

خبر دقيق درباره علت فوت هاله سحابی چه بوده است؟
علت فوت ضربه ای است که به شکم و سينه ايشان زده اند و ايست قلبی.

سايت های حکومتی مدعی شدند که ضرب و شتمی صورت نگرفته است شما در مراسم چه ديديد؟
ضرب و شتم در منتهای درجه صورت گرفت و در منتهای درجه سخت گيری ، بی رحمی، بی معرفتی و نامردی صورت گرفت. و بعد او را به بيمارستان منتقل کردند.

چه کسانی ايشان را بيمارستان بردند؟
دکتر پيمان با هاله خانم بود که گويا بازداشت شده اند. اما من اطلاع دقيقی الان ندارم.

چطور اين اتفاق افتاد؟
شما نمی دانيد آنجا چه خبر بود. شايد حدود سی نفر را دستگير کردند و نيروهای انتظامی، لباس شخصی ها و اطلاعاتی ها مردم را ضرب و شتم شديد می کردند. آن وقتی که برخورد صورت گرفت با آن افسری که ايشان را زده بود ،هاله خانم بر زمين افتاد.

افسر نيروی انتظامی ايشان را زد يا لباس شخصی ها بودند؟
يک نفر از نيروهای امنيتی که کاملا شناخته شده است. هاله خانم را زده و در عکس هايی که مردم گرفتند نشان داده شده است .

مردم عکس گرفتند؟
مردم از اين صحنه عکس گرفتند و يکی از اطلاعاتی ها ايشان را به شدت کتک زد و به گونه ای که وقتی افتادند ديگر بلند نشدند. البته چند نفر ديگر هم همراه هاله خانم بودند که آن خانمها را هم ضرب و شتم شدند الان اين خانمها در خانه افتاده اند.

چند نفر بازداشت شدند؟
حدود سی نفر بازداشت شدند. همه هم با ضرب و شتم شديد بازداشت شدند.

آقای سحابی علت برخورد نيروهای امنيتی چه بود ، مراسم که طبق خواست امنيتی ها يک ساعت زودتر شروع شد. دليل اين حمله چه بود؟
من خجالت می کشم جواب شما را بدهم . هاله طفلک عکسی از پدرش را بر سينه گرفته بود . مامور امنيتی اين عکس را گرفته و پاره کرد و بعد با مشت و لگد بر سينه و پهلوی هاله زد و بعد هاله افتاد و اصلا بلند نشد.

ماموران امنيتی خواسته بودند که مراسم ساعت هفت صبح برگزار شود؟
اصلا خودشان آنجا بودند ما مشغول غسل بوديم که خودشان با ما آمدند ، ساعت هفت و نيم کارمان تمام شد و بيرون آمديم و هنوز ساعت هشت نشده بود. که آمديم بيرون.

بعد از درگيری ماموران امنيتی با پيکر مرحوم سحابی چه کردند؟
بسيار وضع موهنی بود. در مقابل چشم حيرت زده مردم و خانواده پيکر مرحوم سحابی را پرتاب کردند در وانت، اين طوری با پيکر مرحوم سحابی برخورد کردند و ما نمی دانيم بعدا و در غيبت ما چه برخوردی کردند . نگذاشتند نماز بخوانيم اصلا نماز خوانده نشد. اصلا ما را به قبرستان راه ندادند. آقای منتظری قرار بود نماز را بخوانند ولی اجازه ندادند. اجازه به چه چيز می دادند که به نماز بدهند. با همه حاضران با خشونت و وحشيانه رفتار می کردند. مثلا يک خانمی گريه شديد می کرد، خواهر خود من ، ايشان را چنان زدند که بين بوته های کنار کوچه پرت شد. چنان با مشت و لگد مردم را می زدند آن هم نه يک نفر، ده نفر می افتادند به يک نفر و مردم را مضروب ميکردند . با اين وضعی که می زدند جان سالم به راحتی کسی به در نمی برد اما اين اتفاقات چنان سريع افتاد که همه بهت زده بوديم.

از وسايل خاصی هم مثل پنجه بوکس يا چوب استفاده می کردند؟
وقتی ده نفر بريزند سر يک نفر نيازی به پنجه بوکس نيست هر کدام يک اشاره کنند کارش تمام است . تعداد آقايان اطلاعاتی و امنيتی از تعداد آدمهايی که برای تشييع آمده بودند بيشتر بود. هر يک نفر عزادار سه نفرامنيتی مواظبش بود.

نيروی انتظامی برای آرام کردن شرايط دخالتی نمی کرد؟
نيروهای امنيتی و انتظامی و لباس شخصی ها همه از حمله کنندگان به مردم بودند، نيروی انتظامی هم از عواملی بود که مردم را می زدند.

جمعيت حاضر تقريبا چند نفر بودند؟
تشييع شلوغی بود با اينکه جلوی مردم را گرفته بودند، يک عده می خواستند بروند در داخل قبرستان که در را می بستند و مواظب بودند کسی وارد نشود و مردم را می زدند.

شعارهايی هم در مراسم داده شد؟
نه فقط صلوات می فرستادند و لااله الا الله می گفتند خدا گواه است، يک کلام شعار کسی نداد. انشالله مردمی که ناظر بودند اين قضيه را کاملا روشن می کنند.

سايت تابناک و رجانيوز گفته اند که نيروهای مشکوکی بوده اند و هاله خانم ايست قلبی کرده است؟
نيروی انتظامی در ضرب و شتم مردم به شدت دخالت داشت، آنهايی که ديدند هاله را چه طور زدند می گفتند که يک افسر نيروی انتظامی بوده و عده ای هم می گفتند اطلاعاتی بوده است. من پنجاه سال دارم اما تاکنون چنين زدو خوردهای خونينی را نديده بودم. من نه سياسی بودم و نه مثل اخوی (مهندس عزت الله سحابی) در ميانه ميدان نبودم ولی چه زمان ساواک و چه الان بوده ام اما هرگز چنين چيزی نديديم . چنين ضرب و شتمی و برخوردی با مردم نديده بودم.