پرونده سکینه آشتیانی یکی از آن دست مواردی ست که واقعا جمهوری اسلامی را در موقعیت آچمز سیاسی ، اجتماعی و رسانه ای ( افکار عمومی ) قرار داده است ، بطوریکه هر عکس العمل نظام در رابطه با این کیس حقوق بشری یقینا میتواند به ضرر حکومت ولایت فقیه تمام شود . بدین صورت که ;
اگر رژیم متهمه را سنگسار کند علاوه بر اعتبار ( نداشته ) خودش ، به جایگاه بین المللی اسلام هم ضربه جدی ( مجددی ) وارد میکند و بقول تئوریسین های حکومت ، میتواند تا مدتها خوارک پروژه اسلام هراسی استکبارجهانی را تغذیه نماید !
اگر ایشان را با چوبه دار ، اعدام کنند قسمت اعظم بار منفی این اقدام بسمت نظام برآمده از اصول اسلامی ( جمهوری اسلامی ) کشیده میشود ولی حکومت میتواند تا مقداری سپر بلای جایگاه اسلام بین المللی گردد ( البته اجرای این گزینه با توجه به پوشش خبری گسترده این پرونده در عرصه فرامنطقه ای ، تفاوتی با گزینه سنگسار نداشته و همان بار منفی را در بردارد )
اگر رژیم مقدمات فرار خانم آشتیانه به خارج کشور را محیا کند ( ایشان را فراری بدهد ) آنوقت از فشارهای خارجی کاسته و بر فشارهای داخلی (از طرف آخوندها و حزب اللهی ها و سایر اسلامگرایان ) به سمت حکومت و مخصوصا قوه قضاییه ( که این روزها حال و روز خوشی ندارد ) افزوده خواهد شد .
گزینه دیگر این است که حکومت حکم مرگ ( با اعدام یا سنگسار ) متهمه را تبدیل به حبس ابد یا طویل المدت نماید که این گزینه باعث میشود که از فشارهای حقوق بشری کمی کاسته شده ولی تا زمان آزادی خانم آشتیانی ( از زندان ) ادامه داشته باشد و بقولی این پروند بصورت نیمه باز دنبال شود ( فشار کم و مداوم ! )
و گزینه آخر این است که جمهوری اسلامی خانم سکینه آشتیانی را خودکشی کند! ( یا بدهد) تا هم اسلامگرایان و طرفدارانش را ارضاء ( نه راضی ! ) کرده باشد و هم اقتدارش را به سایر کشورها نشان بدهد و هم یک پرونده ضد حقوق بشری دیگرش را مختومه کند ( البته بعد از اجرای این سناریو یک موج عظیم اعتراض بین المللی بلند خواهد شد ولی با یک شیب ملایم آرام خواهد گردید ولی حکومت بداند با این کار اسم سکینه آشتیانه را برای همیشه در فهرست پرونده ضد حقوق بشری اش ثبت و ضبط خواهد کرد و یک شمشیر داموکلس دیگر به شمشیرهای طرفداران حقوق بشر اضافه خواهد شد ! )
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر